رسالت سه گانه تشکل های مردمی در حاشیه شهر
گفت وگو
نویسنده : سید مرتضی حسینی
«امیر صراف» از فعالان امور اجتماعی مرتبط با حاشیه شهر مشهد است که علیرغم جوانی، سابقه قابلتوجهی در این عرصه دارد. او «رییس مرکز رسیدگی به آسیب دیدگان اجتماعی شهرداری مشهد» و قائممقام «مرکز رشد فناوریهای فرهنگی و زیارت» است و حضور و فعالیت در هیئتامنای چندین موسسه خیریه و توانبخشی اجتماعی را در کارنامه خود دارد.
موسسه «خانه سبز» زیرمجموعه «مرکز رسیدگی به آسیب دیدگان شهرداری» است و زنان خیابانی، معتادان پرخطر و متکدیان را پوشش میدهد و سالانه حدود پنج هزار نفر به آن وارد میشوند. وی بعدها مؤسسه خیریهای را تأسیس میکند که با نظارت بهزیستی در مرحله اول بیست پسربچه از مناطق حاشیه شهر و دارای معضلات خانوادگی را تحت پوشش قرار میدهد.
خانههای نوساز به جای مجتمعهای بزرگ مسکونی
صراف از طرح تأمین مسکن مزدوجین جوان میگوید و اجازه میخواهد که نام مؤسسه متولی و نشانی خانهها را نگوید، «ما اعلام آمادگی کردیم که به تازه مزدوجین محرومی که عمدتاً هم از ساکنان حاشیه شهر بودند، خانههای نوساز دوخوابه با متراژ 80 متری بدهیم. مبلغ نهچندان زیادی هم بهصورت ماهیانه از آنها دریافت میکنیم و در پایان دوره سکونت این پول ذخیرهشده را برمیگردانیم تا در رهن منزل آینده کمکحالشان شود. ساکنان مانند مستأجران عادی هستند و مشکل خاصی دراینباره ندارند چون یک ساختمان عادی و بدون نشان و تابلو است.» این طرح با هشت واحد شروعشده و ادامه آن را مستلزم مشارکت چند خیریه در کنار هم میداند.
صراف منتقد ساخت مجتمعهای بزرگ مسکونی (مانند آنچه در انتهای بولوار پنجتن ساختهشده) برای اسکان حاشیهنشینان است. چراکه «مثلاً تجمیع زنان سرپرست خانوار در محلی خاص، احتمال بروز آسیبهای اجتماعی را افزایش میدهد. ضمن اینکه نوعی برجسته شدن در میان سایر منازل را به دنبال دارد. ما الان چند تا خانه در حاشیه شهر را به خانوادههای بیبضاعت همان مناطق دادهایم با این تفاوت که حتی همسایههای کناری نمیدانند که این خانه خیریه است. بدین ترتیب همشأن اینها حفظشده و هم مانع از تجمیع چند خانواده در کنار هم میشود.»
سهیم کردن و مشارکت ساکنان با تکیه بر تشکلها و مساجد
وی در مورد چگونگی سهیم کردن و مشارکت ساکنان حاشیه شهر، به نقش تشکلها و مساجد اشاره میکند. او با تکیهبر مشاهدات چندین ساله خود از فعالیت تشکلهای حاشیه مشهد میگوید: «مهمترین نیاز حاشیه شهر، مشهد نقشه راه فرهنگی و اجتماعی است.» بر این اساس در ابتدا باید یک پژوهش یکپارچه مانند مدل تاریخ شفاهی در این مناطق صورت بگیرد و پس از گفتگوی مستقیم با فعالان فرهنگی و اجتماعی به جمعبندی سخنان آنها پرداخت و آن را تبدیل به نقشه راه کرد.
لزوم انتقال تجربیات و ارتباط شبکهای تشکلها
او که تجربه فعالیت و مدیریت تشکلهای فرهنگی در مناطق محروم را دارد، «کادر سازی» را مهمترین ضرورت این نهادهای مردمی و غیردولتی معرفی میکند: «مجموعههایی هستند که افرادی متعهد و دلسوز بهصورت داوطلبانه سالهاست آنجا را اداره میکنند امّا چون امکان یا مهارت انتقال تجربیات خود را ندارند، مددجویان، کودکان و نوجوانانی که در آن مجموعه هستند هم ازنظر قدرت مدیریت و خلاقیت رشد چندانی نخواهند داشت. مگر اینکه در میان آنها افرادی خلاق و خوشفکر باشند و سطح عملکرد خودشان را بالا بکشند. نهادهای متولی باید از این بدنه میانی در تشکلها در قالب آموزش مهارت برنامهریزی و کارآفرینی حمایت کرده و کادر سازی کنند. این انتقال تجربه خیلی مهم است. اینها مدیران آینده تشکلها هستند». او آقای افتخاری مدیر بیت المهدی(عج) در منطقه التیمور را نمونه خوبی از کادرسازی و شبکهسازی میداند که لازم است در سایر مناطق تکثیر شود.
صراف در جمعبندی صحبتهایش سه ضرورت فعالیت تشکلهای حاشیه شهر (بهعنوان کانالهای اصلی مشارکت مردمی در بهسازی) را اینگونه برمیشمرد: «رصد و شناسایی مستمر مسائل»، «شبکهسازی» و «ارتقا و رشد». برای تحقق این سه ضرورت، تشکلهای حاشیه شهر باید در ارتباطی پیوسته از تجربیات و مدلهای موفق یکدیگر استفاده کنند. همایش و نمایشگاه تشکلهای فرهنگی حاشیه شهر مشهد که سال گذشته برگزار شد نخستین گام در ایجاد این ارتباط است که باید تداوم داشته باشد.
تربیت آموزش محور در تشکلهای حاشیهشهر
حتی میتوان یک مرکز آموزشی برای تربیت مدیران آینده تشکلهای حاشیه مشهد تأسیس کرد تا کسانی که توانایی مدیریت و برنامهریزی را دارند از نوجوانی آموزش ببینند. مرکزی که علاوه بر اساتید دانشگاهی، از تجربه فعالان فرهنگی موفقی همچون آقایان شریفی، دری، خواجوی و آقای افتخاری هم استفاده کند. با توجه به بحران فزاینده بیکاری در این مناطق، صراف طرحی با عنوان «تأسیس فرهنگسرای کارآفرینی در حاشیه شهر» را در راستای افزایش مهارتآموزی و کارآفرینی ساکنان حاشیه شهر تدوین کرده است. چراکه او استفاده از ظرفیتها و فرصتهای مشارکت را مهمتر از یافتن راهحل آسیبهای موجود میداند و در این میان توانمندسازی جوانان جویای کار اهمیت ویژهای دارد. تشکلهای حاشیه شهر در فرایند مطالبه گری و آگاهی از حقوق شهروندی هم میتوانند به شکلی جدی نقشآفرینی کنند. آنها آنقدر ظرفیت مردمی دارند که بتوانند در شورای شهر لیست مستقل بدهند و مطالبه گری را از طریق این نمایندگان پیگیری کنند. این به معنای ورود به مناسبات سیاسی صرف نیست بلکه مشارکت در اداره و برنامهریزی شهری است.