19/ یاسمین حسنات از افغانستان
تعداد بازدید : 0
الگوی ایرانی، در برابر فرهنگ طالبانی و غربی
نویسنده : گفتگو: فاطمهکنعانی
یاسمین حسنات اهل ولایت قندهار افغانستان است. او که بهخاطر فعالیتهای سیاسی و عقیدتیاش امکان تحصیلات دانشگاهی در کشورش را نمییابد، پس از دستگیری توسط کمونیستهای افغانستان به پانزده سال حبس محکوم میشود، هرچند تمام این دوره را طی نمیکند. خانم حسنات که همچون همسرش پس از تجارب جهادی، چند سالی است به ایران آمده و فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی را پیگیری میکند، اکنون مسئول بخش خواهران مؤسسه فرهنگی باقرالعلوم مشهد است و کتاب «خاطراتی از روزهای نزدیک» را دربارۀ زندگیاش در آستانۀ انتشار دارد.
قبل از انقلاب اسلامی ایران هم در افغانستان آگاهیهايي از امام و انقلاب داشتیم چون کتابهای امام به دست ما میرسيد. امام كه به ايران آمدند ديگر آثار انقلاب کامل و علنی به ما میرسید. البته کمونیستها مانع ميشدند و نمیگذاشتند چيزي به دست مردم برسد. میگفتند اين انقلاب با کودتای آنها در افغانستان در تضاد است. نمیخواستند اتفاقات ايران در افغانستان هم تكرار شود.
وقوع انقلاب اسلامی ایران اثرات مطلوبی در سراسر جهان از جمله افغانستان گذاشت. دو سال از اين تحول بزرگ نگذشته بود كه در این دو کشور آسیاي غربي دو اتفاق به وقوع پيوست. ارتش شوروي به افغانستان حمله كرد و صدام هم جنگي را به ایران اسلامی تحمیل كرد. يادم میآید براي آزاد شدن خرمشهر خانواده ما خیلی خوشی کردند و به پیشگاه خدا هزار سپاس کردند. دوست داشتیم اولاً جنگ به پایان برسد و ثانیاً موفقیت از آن ایرانیان باشد.
بعد از مدتی که در افغانستان حبس کشیدم، در قندهار مرکزي فرهنگی و اعتقادي تأسیس کردم و شاگردان دختر و پسر زیادی تربیت کردم. من در ايران ازدواج كردم و دوباره با همسرم به افغانستان برگشتم. پنج، شش سال در کنار او بودم و یکي از فرزندانم آنجا به دنیا آمد. زمانی که مجاهدین موفق شدند و روسها شکست خوردند، ما از روستاها و کوهها داخل شهر شدیم. آنجا دوباره فعالیتهاي فرهنگيام را ادامه دادم. طالبان باعث شدند دوباره از کار فرهنگي منصرف شوم. سه یا چهار سال هم در حکومت آنها در داخل کشورمان بودیم و بعد آمديم ایران. طالبان با حضور و فعالیت زن مخالف بودند. آنها دوست ندارند زنان در افغانستان کار کنند. آن زمان با هر نوع آموزش زنان، حتی با آموزش قرآن کریم هم مخالف بودند. من تحصیل دانشگاهی و تحصیلات حوزویام را در ایران پی گرفتم. سالی دو یا سه بار به افغانستان سفر دارم. مدرسههایی تأسیس كرديم که آخرينش يک زینبیه برای زنان و دخترانی که به آموزش دینی نیاز دارند، بود.
زنان در افغانستان ویژگیهای خاص خودشان را دارند. سادهزیستند و همه سرمایهشان همسر، بچهها و زندگیشان است. در بیرون خيلي تردد ندارند و با هرگروهی نشست و برخاست ندارند. توجه به مادیات و دکور زندگی هم ندارند. وجودشان براي خانوادهشان صرف میشود و خیلی هم پخت و پز خوبي دارند. زیاد اهل اسراف و تبذیر نیستند و خیلی به نظافت و بهداشت توجه دارند. حتي در زمستان فرش میشویند. از لحاظ اقتصادی هم برای خانواده کار میکنند، مثلا خیاطی ميكنند. استقبال خوبی از همسرانشان دارند و مادر خوبی برای بچهها وخانوادهشان هستند.
زنان قندهار کاملاً مثل یک زن ایرانی مانتو شلوار، مقنعه و چادر دارند. البته برقع هم دارند ولی به جز آن پوشش یک زن ایرانی را هم تقلید میکنند. وقتی وارد جامعه خودمان میشویم و در جلسات مخاطبین را میبینیم، انگار ایرانی هستند. من ميگويم اين پوشش مال زن ایرانی نیست، این مال زن مسلمان شیعه است. ما الآن در کشورمان، در پارلمان هم خانمهایی داریم. در وزارتخانهها و کابینه خانمهای زیادی داریم. تعدادی كمي از اين زنان، از جمله تعدادي از اعضای پارلمان حجاب ایرانی دارند و بقیه هم حجاب ملی دارند. حجاب ملی افغانستان شبیه حجاب ایرانی است ولی بدون چادر.
با این که بودجه فعالیتهاي دینی در افغانستان کم است و کشورهای اسلامی به اندازۀ غربیها آنجا سرمایهگذاری ندارند، اما چون مردم مسلمان هستند، از فرهنگ بیگانه بیزارند. مؤسسات غربي در افغانستان فعالیتهای زيادي دارند و خیلی بودجه صرف میکنند و فرهنگ بیگانه بیشتر روی پايتخت، شهر کابل، اثر داشته است. اما در بقیه مناطق با وجود اينكه الگوهایی از قبیل آوازهخوانهای غربی و رقاصهها را در فضاي فرهنگي رواج ميدهند، ولی به آن صورت جلب و جذبی ندارند. چون ملت نمیخواهند به آن سمت بروند و دوست ندارند فرزندانشان به آن سمت گرایش پیدا کنند.
درکابل، قندهار و مزارشریف کتابهای خوب ایرانی در خیلی کتابخانهها هست. تفسیر المیزان و نمونه، کتابهای حضرت امام و شهید مطهری، کتابهای عقیدتی و عرفانی و توضیح المسائل مراجع، كتابهاي تاریخ اسلام و... . حتی اهل سنت ما هم از شبکههای عربی متنفرند. ميگویند اين شبكهها موجب انحراف بچهها و خانوادهها میشود. ماهوارهها روی ایران است.
18/ اقبال هودوتی ازآلبانی
تعداد بازدید : 0
امام انقلابی
«اقبال هودوتی» مدیر یک موسسۀ فرهنگی در عرصه زنان به نام «نسا» و سردبیر نشریهای با همین نام در آلبانی است. وقتی از این فعال اجتماعی اروپای شرقی خواستیم دیدگاهش درباره زنان ایرانی را برای ما بنویسد، به خاطر مشغله زیادش عذرخواهی کرد و برایمان نوشت «اما ده روز پیش این شعر را برای امام خمینی سرودهام... بگذارید این شعر همچون هدیهای برای زنان انقلاب اسلامی و روح امام خمینی عزیزم باشد. من بسیار برای او دلتنگم. او تلألؤ نور، عشق و قدرت خوبی و راستی ماست...». دخترش زهرا سعی کرد شعر اقبال هودوتی را برای ما تا حدی که میتواند از آلبانیایی به فارسی ترجمه کند.
قلب ما را فتح کردهای
به زندگی من معنا دادهای
تو صاحب معنویتی هستی
که در حقیقت عدالت جاری است
همواره شاد بودی
در گفتگو با خدا
هرگز تنها نشدی
تو جدا از خدا نبودی
پرتو چهرهات
سراسر جهان را روشن میکند
این پژواکی جهانی است
از آوای پرشکوهت
در بهشت آسوده باش
ما در راه تو هستیم
با افتخار و غرور
همراه رهبرمان.