گفتوگو با معاون وزیر بهداشت
تعداد بازدید : 0
مشارکت های مردمی در نظام سلامت؛ بدون ساختار
نویسنده : علی احمدی
باآنکه ایرانیان از قدیم در کارهای عامالمنفعه بهویژه در حوزه بهداشت و درمان پیشقدم بودند، اما آنچنانکه باید این روش تأمین مالی و رفع نیازهای نظام سلامت فراگیر نشده است که مسلماً عدم فرهنگسازی و نبود ساختارهای و روشهای مناسب جلب این مشارکت مردمی از مهمترین دلایل این عدم فراگیری است، سید محمدهادی ایازی قائممقام وزیر بهداشت در امور مشارکتهای اجتماعی نیز به این مسئله اشاره میکند و میگوید به لحاظ قانونی ساختار مشخصی در وزارت بهداشت وجود ندارد و عملاً هم متولی این مسئله مشخص نیست، علاوه بر این موضوع سلامت تنها محدود به وزارت بهداشت نیست و دستگاههای فرهنگی هم برای جلب مشارکت عمومی مسئول هستند. در ادامه این گفتوگو را بخوانید.لازم به ذکر است بعد از انجام مصاحبه با تغییرات اداری مدیریت امور اجتماعی به معاونت اجتماعی تبدیل شده و ایازی در حال حاضر معاون اجتماعی وزارت بهداشت است.
خدمات درمانی و بهداشتی در هر کشوری جز خدمات عمومی تلقی میشوند که وظیفه ذاتی دولتها است، بااینحال شاهد هستیم که در خیلی از مواقع خیرین و سازمانهای مردمنهاد نیز وارد این حیطه میشوند که نتیجه آن کاهش تصدیگری دولت خواهد بود. میخواهیم مزایای این مشارکت و چرایی آن را از زبان شما بشنویم؟
در هر مسئلهای با مشارکت مردم و کاهش تصدیگری دولت درصد موفقیت افزایش مییابد و بالعکس هر جا دولتها بهصورت مطلق وارد شدند نتیجه خوبی نداشته است. ما معتقدیم با همین رویکرد نیز در نظام سلامت باید زمینه مشارکت مردم را افزایش داد. این مشارکت به اشکال مختلفی است. یک نوع مشارکت در حیطه حفظ سلامت خود، خویشاوندان و آحاد هموطنان هست. این مسائل را میتوان در قالب سازمانهای مردمنهاد ساماندهی کرد تا مردم با عضویت در آنها آموزش نحوه صحیح خودمراقبتی را یاد گرفته و فرهنگسازی متناسب با آن در جامعه شکل بگیرد.
قسمت دوم مشارکت در ایجاد زیرساختهای نظام سلامت است که در این حوزه نیز از دو طریق میتوان به آن دستیافت. اول اینکه زمینه سرمایهگذاری بخش خصوصی را در تهیه زیرساختهای نظام سلامت مهیا کنیم. چون ساخت بیمارستان، خانه بهداشت و ... بهاندازه نیاز جامعه از عهده وزارت بهداشت ساقط است، در ضمن این رویه در درازمدت کارایی چندانی نیز نخواهد داشت. صاحب سرمایه در این مدل میتواند انتفاع معقول و منطقیای نیز داشته باشد.
دوم افرادی هستند که قصد انجام کار خیر دارند و ما باید بستر را فراهم کنیم تا این افراد بتوانند در کار خیر ورود پیدا کنند. مثلاً در زنجان به گفته رئیس دانشگاه 80 درصد خدمات با مشارکت مردم بوده است یا بیرجند.
در ارتباط با مشارکت مردم در کشور یا در توافقنامههای بینالمللی چه قواعدی وجود دارد؟
برعکس برخی که میپندارند فقط در کشور ماست، کار خیر و وقف در همه دنیا وجود دارد. در برخی کشورهای توسعهیافته 60 الی 70 درصد نظام سلامت توسط مردم ایجادشده است یا کارهای که نه در کشور خود بلکه در حد دنیا رخ میدهد. مثل پزشکان بدون مرز که کار گستردهای در حد دنیا انجام میدهند.
در کشور خودمان هم نگاه دولت این بوده که حمایت لازم از خیرین انجام شود. مثلاً در بحث مالیات ماده 172 میگوید: «افراد میتوانند بجای دادن مالیات قسمتی از درآمد خود را در این حیطه استفاده کنند» که سازوکار این موضوع فراهم است، ما نیز در زمینه اعطای مجوزهای لازم یا واگذاری زمین یا تجهیزاتی لازم، همکاری میکنیم، بهطور نمونه تجهیزات با کمک هیئتامنای ارزی خریداری میشود تا باقیمت مناسبتری در اختیارشان قرار گیرد. همچنین نامگذاری این مراکز توسط خیر انجام میشود و ایرادی ندارد که به نام پدر، مادر یا هرکسی دیگری باشد.
در مواردی اگر خیر خود نخواهد آنجا را اداره کند دولت به کمکش میآید و نیروی انسانی موردنیاز را تأمین میکند تا آنجا اداره شود و در صورت اداره توسط خودش ما تسهیلاتی را به آنجا اختصاص میدهیم. ولی ممکن است در اجرا یکسری مشکلاتی وجود داشته باشد. ولی در قانون حمایت وجود دارد و دولت نیز حمایت میکند. دولت میخواهد کار خیر برای نیکوکاران سهلتر و ارزانتر انجام بگیرد اما بههرحال ممکن است ایرادهایی در اجرا باشد که من آن را نفی نمیکنم اما قانونگذار آنها را پیشبینی کرده است.
در خیلی از کشورها شاهد این هستیم که سازمانهای مردمنهاد به نمایندگی از اعضای خود به سیاستگذاری مطلوب در جهت احقاق حقوق اعضای خود به دولت کمک میکنند.
آیا حضور آنها مؤثر است؟
بله مؤثر است. ضمن اینکه ما یک شورای مشارکت اجتماعی داریم که اساساً این شورا با حضور سازمانهای مردمنهاد تشکیل میشود. پس در این بخش هم این سازمانها ایفای نقش میکنند. ما یکسری کارگروههای تخصصی در موضوعات مختلف هم داریم که با حضور سازمانهای مردمنهاد آن حوزه تشکیل میشود. مثلاً در موضوع سلامت روان ما یک کارگروه داریم که دوستان مختلفی حضور دارند و بر مبنای دیدگاه آنها کارها را پی میگیریم و در موضوعات مختلف این مسئله اتفاق میافتد.
مثلاً در شورای شهر تهران آقای صابری که خودشان معلول (نابینا) هستند و عضو شورای شهر تهران، در شورا نهتنها ایشان بلکه سایر اعضا هم بحث مناسبسازی و موضوعاتی از این قبیل را دنبال میکنند و در ادوار مختلف نیز چنین هست.
اصل موضوع یک موضوع پذیرفتهشدهای هست که دولت باید در بخشهای مختلف به نقطه نظرات سازمانهای مردمنهاد احترام بگذارد و باید نظرات کارشناسی شده و تخصصی آنها را دریافت کنند. ما در ارتباط با توسعه مراکز جامع بیماران MS اتفاقاً مبتنی بر نظرات انجمن MS کارها را پی میگرفتیم. شاید یکی از دلایل این توفیق ایجاد ساختاری در وزارت بهداشت است که سابقاً وجود نداشته است.
از لحاظ گردش مالی وضعیت این سازمانها چگونه است؟
این سازمانها بهطورکلی اتکا به مردمدارند و بهصورت محدود مثلاً در بنیاد بیماریهای خاص یا خیرین سلامت مقداری اعتبارات حداقلی وجود دارد. ولی 99 درصد اعتبارات از کمکهای مردمی است. ولی متأسفانه اعتبار دولتی به این موضوع داده نشده است و ضمناً بعضی از اینها خودشان درآمدزایی دارند و مقداری از هزینههایشان را پوشش میدهد. ولی به نظر میرسد دولت باید در رابطه با این قسمت تمهیداتی داشته باشد. البته به این منظور نیست که کاری انجامنشده، خیلی از این سازمانها کمکهایی در مورد مکان یا تجهیزات و... دریافت نمودهاند ولی عمدتاً توسط خیرین میچرخد و دولت بودجهای به این سازمانها نمیدهد.
عملکرد وزارت بهداشت در این دوره جدید چگونه بوده است؟
حدود یک دهه قبل اداره مشارکت با سازمانهای مردمنهاد در وزارتخانه وجود داشت ولی تقریباً در این مدت تعطیل بوده است و از نظر ساختاری هم هنوز قسمتی که متولی این کار باشد وجود ندارد و بنده هم بهعنوان قائممقام وزیر در این حوزه هستم و پست سازمانی در این حیطه ندارم.
ولی چیزی که به نظر میرسد باید توسط وزارت در این چند حیطه تصمیم جدی گرفته شود، یک مورد در رابطه با ایجاد ساختار متناسب برای سازمانهای مردمنهاد سلامت میباشد. دوم در رابطه با خیریههای سلامت. ماده 10 قانون ایجاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی که در سال 64 که سی سال قبل هست، مجلس محترم، دولت را موظف به تشکیل سازمان یا بنیاد میکند که نقش حمایتی از خیریهها داشته باشد و تسهیلگر و ناظر بر آنها باشد. علیرغم گذشت این مدت هنوز چنین سازمانی یا بنیاد یا معاونتی در وزارت بهداشت ایجاد نشده است.
مسئله سوم بحث مؤلفههای اجتماعی مؤثر بر سلامت یا مسائل اجتماعی مرتبط با سلامت است. بینید حداکثر نقش متولیان سلامت 25 تا 30 درصد در سلامت مردم بهطور مستقیم هست که 70 تا 75 درصد دیگر خارج از مدیریت این متولیان بوده است. مثلاً آلودگی هوا بر سلامت اثر میگذارد یا غبار موجود در خوزستان در سال گذشته در یک شبانهروز تعداد قابلتوجهی از مردم را روانه بیمارستانها کرده بود یا افزایش مرگومیر در دیماه در تهران که به دلیل آلودگی هوا بود، که با توجه به اثرگذاری این پدیدهها بر سلامت ولی کاری از دست متولیان سلامت جهت جلوگیری بهطور مستقیم برنمیآید. لذا کار سلامت یک کار بزرگ و گسترده هست و باید تمامی بخشها پایکار بیایند و جهت جلوگیری از بیمار شدن مردم تلاش کنند. مثلاً در بحث آلودگی دستگاههای مربوطه، کارخانهها، شهرداری و ... باید حضور یابند و مشکل را حل کنند.
مورد چهارم فرهنگ و سلامت میباشد. دستگاههای فرهنگی در موضوع سلامت کار چندانی انجام نداده و انجام نمیدهند. خودم نزدیک به پنج سال عضو شورای فرهنگ عمومی کشور بودهام، بهجرئت میگویم در این پنج سال در حد پنج دقیقه درباره فرهنگ سلامت صحبتی نشد و اعتقاددارم در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم بحث نشده است. مگر فرهنگ سلامت بخشی از فرهنگ مردم نیست؟ نهادهای بالادستی در این بخش چه اقداماتی انجام دادهاند؟
در حال حاضر اگر فیلمی تولید و پخش میشود، چرا اجازه میدهند هنرمند نقش اول سیگار بکشد؟ چرا نشان میدهیم جوانان قلیان میکشند؟ در صورتی که قلیان منجر به سرطان ریه میشود. نباید اجازه چنین کاری را بدهند و همچنین خود وزارت بهداشت هم بهطورجدی به این بحث نپرداخته است.
مسئله پنجم هم سرمایهگذاری در حوزه سلامت است، در این وزارت خانه باید ساختار توانمندی ایجاد بشود که بتواند زمینه جذب سرمایه را برای توسعه زیرساختهای نظام سلامت ایجاد کند. در حال حاضر عمده بیمارستانها را پزشکان ساختهاند، چون سازوکار مشخصی جهت حضور مابقی افراد در این امور تعریفنشده است.
اگر یک سازوکاری جهت این پنج مورد شکل نگیرد، این کار وزارت هم مقطعی خواهد بود که باید سازمان مدیریت و برنامهریزی در راستای ایجاد چنین ساختاری مطالبه کند تا در دورههای مختلف چنین ساختاری باشد و به این امور بپردازد و ما در حال پیگیری ایجاد این ساختار هستیم.
اگر خیری بخواهد در حوزه سلامت اقدام به کار خیری کند مسیری که باید طی نماید چگونه است؟
ابتدا ما اولویت کار را به آن خیر میگوییم، یعنی نیاز الآن خانه بهداشت است، یا بیمارستان یا هر چیز دیگر که ما این اولویتها را با ذکر منطقه در یک کتابچه آوردهایم و هزینه را برآورد کردهایم تا خیر بتواند آگاهانه تصمیم بگیرد، علاوه براین در فضای مجازی نیز نرمافزاری را تدارک دیدهایم که انشا ا... بهزودی ازآنرو نمایی خواهیم کرد تا با یک شمارهحساب هر متقاضی بتواند وجه موردنظر را در امور دلخواه خرج نماید.
سازوکار نظارت بر سازمانهای مردمنهاد چگونه هست؟
ما یک شورای گسترش سازمانهای مردمنهاد داریم که مسئول صدور مجوز و نظارت تخصصی بر این سازمانها هست. چون نظارت عمومی بر عهده وزارت کشور است و ما فقط نظارت تخصصی داریم. اشکالی که در حال حاضر وجود دارد، این است که مراجع مختلفی جهت صدور مجوز این سازمانها وجود دارد. از جمله وزارت کشور، نیروی انتظامی، سازمان بهزیستی و کانونهای اجتماعمحور نیز میتوانند چنین کاری را انجام دهند که به نظرم این باید قانونمند و نظاممند شود که با لایحهای که وضعشده و قرار است در اختیار مجلس گذاشته شود این مشکلات رفع میشود.
نقش این سازمانها در مواقع بحرانی و تحریمها چگونه میتواند باشد؟
مثلاً در سال 91 که با بحران دارویی مواجه شدیم، سازمانهای مردمنهاد توانستند در تعامل با خارج مقداری دارو وارد کشور کنند. نکتهای درباره سازمانهای مردمنهاد وجود دارد که ما در تعاملات بینالمللی این سازمانها متأسفانه سرعت آنها را کند کردهایم. درصورتیکه این سازمانها میتوانند بهعنوان نماینده مردم در خیلی از اجتماعات بینالمللی حضور پیدا کنند و نقش ایفا کنند و دستگاهها باید بسترساز این اتفاق باشند.
یکی از رفتارهایی که به تولید داروی ایرانی آسیب میزند تجویز داروی خارجی توسط پزشکان است در همین راستا انجمن MS در یک تعامل خوب بین نورلوژیستها و بیماران، توانسته نزدیک به 84 درصد از داروهای تجویزی برای بیماران را به داروهای ایرانی اختصاص دهد و خوشبختانه در تالاسمی هم چنین اتفاقی رخداده است؛ یعنی باعث ترویج داروی ایرانی شده است. ولی هنوز خیلی بیشتر هم میشود از ظرفیت این سازمانها استفاده کرد.