فعالیت همزمان پزشکان در بخش خصوصی و دولتی درگفتوگو با رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی یزد؛
تعداد بازدید : 0
تماموقتی؛ قانونی که مدیران ستادی هم اجرا نمیکنند
نویسنده : علی ذاکری نژاد
فعالیت همزمان و بدون برنامه پزشکان در بخش خصوصی و دولتی باعث مشکلات عدیدهای در نظام سلامت شده است که شاید به وجود آمدن فضای رقابتی برای کسب درآمد هرچه بیشتر از بیماران یکی از مهمترین اثرات این مسئله است. دراینبین سوءاستفاده افراد معدودی از فرصت فعالیت همزمان در بخش خصوصی و دولتی باعث شده است که قانونگذار به دنبال تدوین قانونی در این زمینه باشد، در برنامه چهارم و پنجم توسعه تصریح شده که اعضای هیئتعلمی دانشگاههای علوم پزشکی کشور باید تماموقت جغرافیایی باشند و حق فعالیت در بخش خصوصی را بههیچعنوان ندارند اما این قانون اجرا نمیشود، برای بررسی این موضوع سراغ دکتر سید جلیل میرمحمدی میبدی رییس سابق دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد رفتیم که در دوره مسئولیت خود به صورت داوطلبانه این قانون را اجرا کرد، وی معتقد است تا زمانی که خود نیروهای ستادی وزارت بهداشت همزمان در بخش خصوصی و دولتی فعالیت میکنند، این قانون اجراشدنی نیست.
چه ضرورتی وجود دارد که قانون تماموقتی را اجرا کنیم؟
وقتیکه عضو هیئتعلمی فقط در بخش دولتی باشد و فعالیتهای او متمرکز در این بخش قرار بگیرد، میتواند خدمات را کاملتر و باکیفیتتر ارائه کند، از طرف دیگر چونکه در بخش دولتی فعالیت میکند، افراد محروم جامعه به علت تعرفه پایینتر نسبت به بخش خصوصی، بیشتر از خدمات او بهرهمند میشوند. در حوزه آموزشی و پژوهشی هم چون عضو هیئتعلمی تماموقت در بخش دولتی هست، بهطور متمرکزتر و جامعتر میتواند به این حوزه بپردازد، درحالیکه اگر فرد تماموقت جغرافیایی نباشد و وارد بخش خصوصی شود، انگیزه فرد صرفاً در کاردرمانی و درآمدی خواهد بود و جایگاهی برای آموزش و پژوهش ندارد.
مشکل اصلی همینجاست. چونکه میگویند شرایط اجرایی برای این طرح وجود ندارد. نظر شما چیست؟
چگونه میشود که یک عضو هیئتعلمی در وزارت علوم یا یک عضو هیئتعلمی در رشتههای علوم پایه تماموقت است؟ مشکل ما اجرای این قانون برای پزشکان متخصص و فوق تخصص و در مراحل بعد برای دندانپزشکان و داروسازان است. چونکه این افراد فرصت اشتغال در بخش خصوصی در بیرون از دانشگاه را دارند که شکاف درآمدی زیادی هم با بخش دولتی دارد. اگر که باور، اراده و خواسته تمام مسئولان علوم پزشکی بر اجرای این قانون باشد، این قانون اجرا میشود. وقتیکه رئیس دانشکده و دانشگاه و مسئولان وزارت خانه، تماموقت نباشند، امکان اجرای این قانون برای سایر افراد وجود ندارد.
این قانون برای اعضای غیر هیئتعلمی چگونه است؟
در برنامه پنجم آمد که تمام کسانی (اعم از غیر هیئتعلمی) که میخواهند به استخدام وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی دربیایند باید تماموقت جغرافیایی باشند. البته کماکان، مشکل عدم اجرا برای پزشکان، دندانپزشکان و داروسازان است وگرنه پرستاران و بخش اداری و ... که تماموقت هستند چونکه فرصت فعالیت در بخش خصوصی را ندارند.
در بخشی از قانون به تماموقتی کارکنان ستادی وزارت بهداشت و رفاه اشارهشده است. لزوم اینکه این قانون شامل این افراد هم بشود چیست؟
وقتیکه خود مسئولین، این قانون را برای خودشان قبول نداشته باشند، نمیتوانند برای دیگران آن را به اجرا دربیاورند. چونکه اعضای هیئتعلمی میگویند که اگر که این طرح مفید است پس چرا مسئولین آن را اجرا نمیکنند؟
به گفته مسئولین، این طرح بار مالی دارد. این هزینه چگونه تأمین میشود؟ آیا متناسب با این هزینه کرد، نتیجه میدهد؟
شاخص ما غلط است؛ یعنی هر وقت فاصله درآمدی بخش خصوصی و دولتی کم شود، این قانون اجرا میشود. چونکه به ازای افزایش تعرفه دولتی، تعرفه بخش خصوصی هم بالا میرود و شکاف این دو بخش بیشتر میشود پس این شاخص برای اجرای این قانون منطقی نیست و با این شاخص قطعاً بار مالی زیادی برای این قانون تعریف میشود.
شما میگویید که شاخص مسئولین غلط است. به نظر شما چه شاخصی را قرار دهیم تا بتوانیم با توجه به آن، قانون تماموقتی را اجرا کنیم؟
در حال حاضر مصوباتی که درباره قانون تماموقتی وجود دارد بهطور کامل قابلیت اجرایی دارد چونکه ما در دانشگاه علوم پزشکی یزد با اعتبارات بسیار کمتر از اعتبارات فعلی توانستیم این قانون را اجرا کنیم. باید بتوانیم در حد متوسط رو به بالا، درآمد پزشکان هیئتعلمی بخش دولتی را تأمین کنیم و باور و اعتقاد خودمان را برای اجرای این قانون تقویت کنیم. الآن شرایط برای اجرای تماموقتی نسبت به زمانی که در دانشگاه علوم پزشکی یزد این قانون اجرا شد، فراهمتر است چونکه تعداد پزشکان متخصص و فوق تخصص که تمایل دارند بهطور تماموقت وارد بخش دولتی شوند، بیشتر از زمان گذشته است اما تا وقتیکه سیاستگذاران این قانون را برای خود اجرا نکنند، برای اعضای هیئتعلمی نیز اجرایی نمیشود.از طرفی اگر شاخص ما بخش خصوصی باشد، هیچگاه با این وضعیت، بخش دولتی به بخش خصوصی نزدیک نمیشود چونکه تصمیمات بخش خصوصی و دولتی در جاهای متفاوتی اتخاذ میشود و بخش خصوصی مکمل بخش دولتی است نه جای بخش دولتی. بیش از 80 درصد خدمات بستری و تقریباً 100 درصد خدمات پژوهشی و آموزشی، در بخش دولتی است که برای داشتن خدمات باکیفیت در این بخش، باید قانون تماموقتی اجرا بشود. معضلی که در زمان ما وجود داشت این بود که اعضای هیئتعلمی که قبلاً تماموقت نبودهاند، همچنان غیر تماموقت ماندند چونکه طبق قانون نمیشود این افراد را الزام به تماموقتی کرد ولی اعضای جدید هیئتعلمی تماموقت بودند.
عدهای میگویند که اگر اعضای هیئتعلمی که تماموقت نبودهاند را ملزم به پذیرش قانون تماموقتی بکنیم، باعث شده که این افراد دانشگاه را ترک کنند و دانشگاهها با افت علمی مواجه میشوند. نظر شما چیست؟
با توجه به تجربه خودم در اجرای 7 سال قانون تماموقتی، با اجرای این قانون هیچکس از دانشگاه نمیرود. چون بخش دولتی جاذبههای زیادی دارد. پزشک از ارائه خدمت به قشر محروم لذت میبرد که باید این موضوع را پررنگ کرد. ما یک مورد نداشتیم که به خاطر اجرای قانون تماموقتی از دانشگاه علوم پزشکی یزد بروند.از طرفی ارائه خدمت در بخش دولتی پایدار است درحالیکه در بخش خصوصی اینطور نیست چونکه بخش خصوصی تا زمانی که نیاز باشد از پزشک استفاده میکند ولی بخش دولتی هم در طی زمان ارائه خدمت و هم پس از بازنشستگی از پزشک حمایت میکند.همچنین در بخش دولتی بحث آموزش و پژوهش وجود دارد درحالیکه بخش خصوصی فاقد این زمینههاست. در دوره ما پزشکان بخش خصوصی تقاضا داشتند که بهعنوان هیئتعلمی تماموقت پذیرفته شوند و در بخش دولتی فعالیت کنند. ما با تشکیل کلینیکهای ویژه آنها را پذیرفتیم و درآمد معقولی نیز در فعالیت در این کلینیکها به دست میآمد.نباید ارائه خدمات در دانشگاههای علوم پزشکی سراسر کشور را تکنسخهای ببینیم چونکه شرایط استانهای مختلف باهم تفاوت دارد. بهعنوانمثال تعداد متخصصان مغز و اعصاب شاغل در یک خیابان تهران 5 برابر تعداد کل متخصصان مغز و اعصاب در یکی از استانهاست. بنابراین باید با توجه به شرایط هر استان، قانون تماموقتی را متناسب با شرایط همان استان اجرا کنیم.
شاخص شما در انتخاب شرایط چیست؟
میزان بهرهمندی استانها با توجه به شاخصهایی مثل تعداد دانشگاه علوم پزشکی، تعداد بیمارستان، تعداد رشتههای تخصصی، جمعیت و ... ازجمله شاخصهای ما است. یکی از شاخصهای بسیار مهم هم میزان محرومیت استان است چونکه بسیاری از پزشکان به دلیل مشکلات زندگی در این مناطق، حاضر به رفتن به آنجا و ارائه خدمت نیستند.به نظر من در استانهای بهرهمند باید قانون تماموقتی را برای تمام پزشکان اعم از آنهایی که قبلاً عضو هیئتعلمی نبودهاند یا نه، اجرا کرد، بعضی استانها فقط برای اعضای هیئتعلمی جدید میتواند قانون را اجرا کند. مناطق محروم نیز میتوانند اعضای هیئتعلمی را غیر تماموقت بپذیرند چونکه فرصت فعالیت در بخش خصوصی در این مناطق وجود ندارد.در دوره دکتر لنکرانی مطرح شد که برای مناطق محروم از بدو شروع تخصص، ویژه همان منطقه پذیرش افراد صورت بگیرد یعنی سهمیه جدا داشته باشد. هماکنون نیز در وزارت بهداشت این بحث مطرح است که باید تضمینی برای ماندگاری این افراد در مناطق محروم بهصورت طولانیمدت وجود داشته باشد.
همانطور که میدانید، حدود 80 درصد درمانهای سرپایی در بخش خصوصی انجام میشود. آیا بخش دولتی ظرفیت این را دارد که با اجرای تماموقتی بتواند کارکنان بخش خصوصی را جذب کند و در بخش دولتی از آنها استفاده کند؟
همانطور که گفتم این قانون تکنسخهای نیست. مثلاً تهران از همین الآن توانمندی ارائه خدمت در سیستم دولتی برای تماموقتی جغرافیایی را دارد. بهعنوانمثال الآن کلینیک ویژه خاتمالانبیا در استان یزد روزانه 2500 الی 3000 نفر را با ویزیت 4 هزار تومان پذیرش میکند. ما این قانون را زمانی اجرا کردیم که تعیین تعرفه بخش خصوصی دست سازمان نظام پزشکی بود و اختلاف دولتی و خصوصی زیاد بود یعنی که این کار نیاز به خواست و اراده مسئولین دارد.
یعنی تعرفه بخش خصوصی با اجرای این قانون ارتباطی ندارد؟
خیر. اراده و باور میتواند کار را به انجام برساند.
آیا داشتن اراده، راهحل پایدار محسوب میشود؟
ببینید الآن 4500 میلیارد تومان به دانشگاهها تزریقشده ولی آیا تأثیر قابلتوجهی در آموزش و ارائه خدمت داشته است؟ اما قانون تماموقتی 1200 میلیارد تومان بار مالی دارد و اجرا نمیشود. مشکل اصلی عدم اراده و خواست مسئولین است وگرنه قانون همیشه وجود دارد.
آیا اجرای این قانون در زمان ریاست شما در دانشگاه علوم پزشکی یزد، بار مالی داشت؟
خیر. کسانی که میخواستند عضو هیئتعلمی شوند را اینگونه جذب کردیم که افرادی که بر اساس طرح نیروی انسانی، موظف به همکاری با دانشگاه بودند را بهصورت تماموقت جغرافیایی میپذیرفتیم. در طرح تماموقتی، این اعضا علاوه بر حقوق هیئتعلمی، کارانه 2k هم دریافت کرده که یک k را بیمهها پرداخت میکردند و درآمد مناسبی داشتند. این افراد حدود 4 سال در طرح نیروی انسانی ارائه خدمت میکردند و پسازآن تمایل داشتند که بهصورت تماموقت با بخش دولتی همکاری کنند.
از کجا مطمئن میشدید که این افراد بهصورت تماموقت در بخش دولتی فعالیت میکنند و درواقع نحوه نظارت شما چگونه بود؟
ما با بخش خصوصی جلسه گذاشتیم و از آنها خواستیم که اعضای هیئتعلمی ما در این بخش اجازه فعالیت نداشته باشند و از طرفی نظارت و بازرسیهای جدی را نیز داشتیم.
رضایت پزشکان از اجرای این قانون چطور بود؟
خیلی راضی بودند. عضو هیئتعلمی تمایل داشت که تماموقت به دانشگاه بیاید و پس از آمدن به بخش دولتی، بعضیها در مقایسه با درآمد بخش خصوصی احساس رضایت نداشتند؛ اما تعداد زیادی از آنها از فعالیت در بخش دولتی راضی بودند. حتی افرادی داشتیم که از بخش خصوصی بهصورت تماموقت به بخش دولتی میآمدند. جالب اینجاست که در زمان ما که درآمد بخش دولتی کمتر از الآن بود، اعضای تماموقت تمایل به رفتن به بخش خصوصی نداشتند اما در حال حاضر باوجوداینکه درآمد بخش دولتی چندین برابر شده است، افراد تماموقت تمایل دارند که به بخش خصوصی بروند که این موضوع نشاندهنده این است که شکاف درآمدی بخش خصوصی و دولتی بیشتر شده است.
یعنی به نظر شما، این شکاف درآمدی بین بخش خصوصی و دولتی هم یکی از معضلات در اجرای این طرح است؟
بله. اگر ما بتوانیم روند فاجعهبار افزایش درآمدها در بخش خصوصی را کنترل کنیم، قطعاً به اجرای این طرح کمک میکند اما این موضوع هم به خواست و اراده مسئولین وابسته است.ما در آن زمان دستگاه MRI را با تعرفه دولتی به عضو هیئتعلمی واگذار کردیم بهگونهای که خرید دستگاه، هزینههای جانبی و تأمین نیروی انسانی را نیز به همان فرد واگذار شد و ما فقط فضای لازم و مجوز را در اختیار او قراردادیم. الآن 3 سال است که با تعرفه دولتی ارائه خدمت میکند و مردم هم راضی هستند.
آیا الآن تعرفههای دولتی ازنظر اقتصادی برای پزشکان بهصرفه است؟
کاملاً بهصرفه است و تأمینکننده زندگی متوسط به بالا است. متأسفانه آنقدر افزایش تعرفه در سیستم خصوصی افسارگسیخته و بدون نظارت است که قابلمقایسه با بخش دولتی نیست.