تولیت واحد در نظام سلامت،در گفتوگوی اختصاصی رصد با وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
تعداد بازدید : 0
پولم آرزوست
حفظ رأی و محبوبیت مانع اقدامات انقلابی و جهادی در حوزه سلامت بوده است
نویسنده : مهدی پناهی
با روی کار آمدن دولت یازدهم، سلامت همراه با سیاست خارجه در صدر اولویتهای دولت قرار گرفت، نتیجه این کار اجرای طرح تحول و اختصاص بودجه قابلتوجه به وزارت بهداشت شد، در ابتدای این طرح، وزارت بهداشت همراهی دستگاههای بسیاری همانند وزارت رفاه، هیئت دولت و نمایندگان مجلس را برخوردار بود و مردم و ارائهدهندگان خدمات سلامت نیز رضایت نسبی داشتند اما بهمرور تیغ تیز انتقادات تند بر روی وزارت بهداشت و طرح تحول کشیده شد، حتی وزرای سابق بهداشت و نمایندگان حامی دولت هم انتقاداتی نسبت به وزارت بهداشت مطرح کردند تا جایی که وزیر فعلی بهداشت در رسانهها اعلام کرد که برخی بهجای آنکه دست وزارت را بگیرند، پایش را گرفتند یا اینکه غیرمستقیم در مورد یک برنامه تلویزیونی گفت که عدهای که سواد درستی ندارند، اعلام کردند درآمد پزشکان دولتی پنج برابر پزشکان آمریکایی است و به طرح تحول ظلم شده است. فارغ از مزایا یا معایب طرح تحول، نظام سلامت خود دچار مشکلات اساسی است که بهخوبی در سیاستهای ابلاغی رهبر معظم انقلاب نیز آمده، مانند نبود تولیت واحد، عدم تفکیک سیاستگذاری، تأمین منابع مالی و ارائه خدمت، اولویت درمان بر پیشگیری، بیتوجهی به طب سنتی و غیره. بااینحال فضای انتقادی دو سال ونیم گذشته نسبت به طرح تحول سبب شد، دکتر حسن قاضیزاده هاشمی نسبت به برخی سؤالات ما درباره این مشکلات اساسی واکنش منفی نشان دهد و آن را ناشی از ذهنیت منفی و صحبت برخی افراد خاص بداند، وزیر بهداشت در این گفتوگو ی اختصاصی صریحاً علت اصلی در عدم تحقق تولیت واحد در سلامت و مشکلاتی همچون فعالیت همزمان پزشکان در بخش خصوصی و دولتی و ذینفعی تصمیمگیران سلامت را کمبود منابع مالی و تمایل به حفظ رأی و محبوبیت دردولتها و مجلسها میداند. در ادامه این گفتوگو را بخوانید.
سازمان بهداشت جهانی در سال 2000 گزارشی از ساختارهای نظام سلامت منتشر و تأکید کرد که تولیت سلامت یک وظیفه حاکمیتی است و وظیفه وزارت بهداشت صرفاً سیاستگذاری، نظارت و تنظیم کل بازیگران نظام سلامت است اما الان در کشور ما تولیت وزارت بهداشت خیلی پررنگ نیست و امروز بیمارستان داری، ارائه خدمت، آموزش و... آنقدر سیستم وزارت بهداشت را بزرگ کرده است و تمرکزی روی این جایگاه نیست، چه باید کرد؟
حرف درستی میزنید، خیلی مهم است که تولیت در نظام سلامت در قالب حرف، شعار و نوشتار باشد یا اینکه عملاً مجلس و دولت متعهد شوند که ابزارش را فراهم کنند. الان تولیت در اختیار وزارت بهداشت نیست، در طول سالهای گذشته هم همینطور بوده است، چه قبل و چه بعد از انقلاب پروژه ملی بزرگی را نداریم که پیوست سلامت داشته باشد، بنابراین میتوانیم ادعا کنیم هیچوقت تولیتی نبوده و هیچگاه هم در اختیار دستگاه سلامت نبوده است، سلامت مردم بیشتر در اختیار سایر دستگاه همانند وزارت جهاد کشاورزی، صنعت، نفت، اقتصاد، ارشاد، شهرداریها و قوه قضاییه است ولی طبق سیاستهای ابلاغی رهبر معظم انقلاب تولیت با وزارت بهداشت باید باشد، سازوکار این امر را هم باید دولت و مجلس فراهم کنند.
البته در قانون برنامه ششم به موضوع تولیت مقداری توجه شده اما کافی نیست واقعاً برای نظام سلامت کارآمد باید متولی واحد و مدیریت متکثر داشتهباشیم، تکثر مدیریت هم اشکال ندارد چون متولی وظایف هر مدیریت را مشخص میکند و مدیریت آن را اجرا میکند. آنچه الان داریم خیلی ما را موفق نخواهد کرد. با زحمت زیادباید کارها را پیش ببریم، ضمانت هم ندارد که کارها تداوم داشته باشد، بااینحال جز مقطعی که تولیت بیمهها از وزارت بهداشت گرفته شد و تا الان هم ادامه دارد، سیر خوبی داشتهایم، یعنی همه در حال رسیدن به این باور هستند که بایستی تولیت واحد و در اختیار دستگاه سلامت باشد، ولی آهنگش خیلی کند است.
آیا نباید وزارت بهداشت برای رسیدن به این هدف نقش محوری داشته باشد، گفتمان سازی کند، موضوع را پیگیری کند؟
خیلی مؤثر نیست، این هدف بستگی به نگاه دولت و مجلس دارد چون در کشور قرار است همهچیز با رودربایستی پیش برود و تصمیم قاطعی نسبت به بعضی از معضلات گرفته نشود بنابراین میتوانیم بگوییم نقش ما خیلی کمرنگ است. این مسئله برای برخی دستگاههای دیگر هم وجود دارد، راه و چاه هم مشخص است اما کمتر به آنها توجه میشود، هر دولت و مجلسی میگوید بگذار دولت و مجلس بعدی تصمیم بگیرد، محبوبیت و رأی مانع از این شده است که جسورانه تصمیمهای انقلابی و جهادی بگیریم، علاقهمندی به ماندن مانع از این میشود که تصمیمهایی بگیریم که برای خودمان هزینه دارد، بدون تعارف علت همین است.
بااینحال در داخل بدنه وزارت بهداشت، موضوعاتی همانند بیمارستان داری و آموزش را داریم که قابلحل است.
بله بیمارستانداری کار ما نیست، البته این را خیلیها قبول ندارند و مخالف هستند ولی کار وزارت بهداشت حتی ارائه خدمات بهداشتی هم نیست اگرچه در قانون گفته بهداشت حاکمیتی است ولی من اعتقاد دارم که اشکال ندارد ارائه خدمات را دیگران تصدیگری کنند و ما سیاستگذاری و نظارت کنیم، مثلاً در اورژانس چه ضرورت دارد که من حتماً آمبولانس تهیه و تعمیر کنم، راننده استخدام کنم، کارکنان را آموزش بدهم و بعد هم کنترل کنم که زیر هشت دقیقه رسید یا نه. بهجای اینها میتوانم سیاستگذاری کنم، در اورژانس کشور، هوایی، زمینی و دریایی خرید خدمت کنم، کسی دیگر خدمت را تولید کند و من آن را خریداری کنم. برای درمان هم همینطور، بیمارستان بسازند و پرستار، کارمند، پزشک و تجهیزات هم تأمین کنند، بعد من بروم از آنها خرید خدمت کنم.
این راه درست است، اینکه یک وزارتخانه با این وسعت از قبل از تولد تا بعد از مرگ، از انسان تا دام و طیور همه مسئولیت را داشته باشد و درعینحال هم بخواهد در مرز دانش حرکت کند، در منطقه هم مقام اول تولید علم را داشته باشد و در جهان به مرجعیت علمی برسد، این واقعاً با تفکر بعضی از دوستان شدنی نیست. بایستی ما حتماً تصدیگری را واگذار کنیم و کار اصلی سیاستگذاری و نظارت را انجام بدهیم. برای رسیدن به این هدف، راه سختی پیش رو داریم. یک عده از سیاستمداران هستند که متأسفانه به همان یافتههای 30 سال پیششان پافشاری و حتی لجاجت میکنند، یک عده هم درون سیستم وزارت بهداشت هستند که همهچیز را حاکمیتی میبینند و درعینحال در اداره کشور هم یک نگاه سوسیالیستی دارند که بایستی متولی هر کاری دولت باشد.
ساختار مطلوب نیاز به مدیرانی دارد که فرمان این موضوع را به دست بگیرند، دنیا به این نکته رسیده است که مدیر نباید وارد انتفاع شخصی بشود، مصادیق آنهم پزشک بودن وزرای بهداشت که خودتان اشارهکردهاید یا فعالیت همزمان در بخش دولتی و خصوصی، در دنیا کسی که پست دولتی بگیرد تا سالها بعد نمیتواند وارد بخش خصوصی شود، این موضوع چقدر در محقق نشدن نقش تولیت وزارت بهداشت اثرگذار است؟
این حرف درستی است که منافع مشترک نباید داشته باشند و ایکاش روزی این اتفاق در کل کشور و اول در وزارت بهداشت بیفتد، البته به رفتار و کردار خود افرادی که نصب میشوند همبستگی دارد ولی خیلی خوب است وزیر بهداشت، رئیس دانشگاه یا رئیس بیمارستان، هیچ نفع شخصی در مأموریتشان نداشته باشند، من خودم دراینباره بیشتر از همه صحبت کردهام و گفتهام ایکاش روزی وزیر بهداشت، بهترین اقتصاددان کشور باشد. در غیر این صورت اگر بهداشتی باشد کشور را به سمت بهداشت، اگر مثل ما کلینیسین باشد ممکن است به سمت درمان یا اگر پرستار باشد ممکن است به سمت پرستاری ببرد. کار دوگانه هم ممکن است به اصل مأموریت و وظیفه آسیب بزند، ایکاش امکانی برای اساتید ما فراهم باشد که منافعشان در داخل بخش تأمین شود، حقوقشان را بدهند، کسی هم توقع بیجا ندارد، در حدی که قانون مشخص کرده وبهموقع بدهند. امتیازهایی را بدهند که آنها وسوسه نشوند مطب بزنند و بیرون کار کنند، اما چون سیستم فلج است این روند ادامه پیدا میکند.
خود جامعه پزشکی هم باکار دوگانه موافق نیست، چون امنیت وجود ندارد. هر روز یک وزیر می آید و حرف هایی دارد، رئیس دانشگاه هم یک سلیقهای دارد، رئیس بیمارستان هم همینطور. لذا به قول قدیمیها طبیعی است که پزشکان همه تخممرغهایشان را در یک سبد نگذارند. البته این کار دوگانه به فراوانی در کشورمان هست، الان فصل انتخابات است، شورای نگهبان هم خودش کاندیدا است و هم تشخیص میدهد چه کسی صالح است و چه کسی نیست، تقلب شده یا نشده، من به شورای نگهبان اشکال وارد نمیکنم. قانون انتخاباتمان اشکال دارد.
در قوه قضاییه هم همینطور است، شما اگر از دستگاه قضاییه شکایت داشتی به چه کسی باید بگویی؟ در نظام پزشکی هم همین مشکل را داریم، مردم میگویند خودشان دکتر هستند و یک عده را گذاشتند قضاوت کنند که دکتر هستند، پس همه هوای همدیگر را دارند.
وزارت نفت، گاز و نفت تولید میکند، خودش هم عرضه میکند، اینجاها اشکال ندارد ولی زور برخی فقط به ما میرسد، من اصلش را قبول دارم و آرزو میکنم اولین دستگاه وزارت بهداشت باشد و این اتهام از جامعه پزشکی زدوده شود، اگر تخلفی هم هست دیگر نباشد. ولی نیاز به سازوکار دارد، نگاه کنیم که کشورهای موفق دنیا چه کردهاند.
راهکار این کشورها چیست؟
پول است، نیاز به پول و اعتبار مالی دارد. الان هشت ماه است که بیمهها پول ندادهاند، میخواهند یک کسی را در دانشگاه تماموقت نگاه دارند، میگویند آخر ماه حقوقت را میدهیم، اگر یک ماه، دو ماه، سه ماه یا هفت ماه ندهند و بعد بگویند هر وقت پول داشتیم میدهیم، به کارتان ادامه میدهید؟ هیچوقت این کار را شما هم نمیکنید.
مشکل پول همیشه و همهجا هست، آیا مشکل اصلی مدیریت منابع مالی نیست؟ به فرهنگ و توقع برنمیگردد؟ همه جای دنیا پزشک یک سطح مشخصی از درآمد را دارد، اینکه صرفاً پول تزریق کنیم مشکل حل میشود؟
پول تزریق کردن نیست، الان من به پرستار گفتم فلان قدر حقوق میدهم اما 6 ماه به او پول ندادهام چون منابع مالی که قرار بوده به من بدهند پایدار نیست، گفتند اگر نفت فروختیم به تو بودجه میدهیم. حالا اگر نفت نفروختند، من جواب کارمندم را چه بدهم؟ اگر قیمت نفت یکسوم شود، بگویم پول ندارم، خود شما میایستید کار کنید؟ از هدفمندی یارانهها 4800 میلیارد تومان قرار بوده امسال به ما بدهند، 3000 میلیارد تا حالا دادهاند، با بدبختی هم دادهاند. آنکسی که الان در حال ارائه خدمت است، گناهی نکرده که به من پول ندادهاند یا نفت، فروش و قیمتش کم شده است، او آخر ماه پولش را میخواهد. برای همین صبح اینجا میآید و بعدازظهر در مطبش کار میکند، البته الآن در دانشگاههای ما با سابقه ده سال به بالا چنین کاری میسر است، به هر حال خدا کند روزی این حل شود، البته در قانون برنامه پنجم توسعه بوده ولی عملی نشده است، در دوره ما بیشتر از همه عمل شد به جز چند دانشگاه ولی واقعیت این است که با این شرایط انجام این کارمنطقی نیست، چون دانشگاههای ما از افراد برجسته خالی میشود.
ما در حوزههای دیگر افراد دانشگاهی برجسته و توانا داریم که امکان فعالیت در بازار آزاد هم دارند. پس آنها هم باید همین مشکل را داشته باشند، اما چرا در پزشکان بیشتر است؟
شما فکر میکنید آنها دو شغله نیستند؟ اشتباه است، کلاس خصوصی میگذارد یا کار دیگری میکند، پزشک را میبینید چون تابلو دارد. بقیه جامعه را نمیبینید یا اینکه بیرون کار نیست، اگر باشد حتماً میروند کار میکنند، شرکت تحقیقاتی راه میاندازند، عضو هیئتمدیره یک شرکت میشوند.
زمانی که میخواستید طرح تحول را شروع کنید، بر سر منابع مالی آن چگونه توافق کردید؟ دولت برای تأمین آن تضمین داد؟
ما دنبال منابع پایدار هستیم، یعنی اینکه بودجه ما از بودجه عمومی نیاید، مثلاً به درصدی از مالیات وصل شود، اگر سراغ نفت رفت، پایدار نیست، درحالیکه مالیات همیشه هست، اگر برداشتتان در مورد طرح این است که یک طرحی را عدهای مندرآوردی یا با حسابوکتاب شروع کردند و الان وسط کار پول کم آمده، اینچنین نیست.
اولاً برنامهریزان کسانی هستند که تا به حالا به برجستگی آنها در وزارت بهداشت نبوده است، این را پایگاه علمسنجی در دنیا میگوید. بعد هم از بهترین و محبوبترین نظامهای سلامت دنیا بهرهگیری شده، سازمان بهداشت جهانی هم در طراحی و هم در نظارت دخالت داشته است، بعد از آن به سازمان مدیریت و دولت بردیم، گفتند N میلیارد تومان پول میدهیم، حرف ما این است که تا سال 96 همان پول روز اول یعنی سال 92 را بدهید، درحالیکه یازده میلیون نفر بیمهشدهاند، تورم اضافه، تقاضا بیشتر و تجهیزات گرانتر شده است، در این موارد ما صرفهجویی میکنیم ولی پول روز اول را که باید بدهید، این به معنی این نیست که ما بد برنامهریزی کردیم و پول کم آمده است، دروغ میگویند که تقاضای القایی افزایش پیداکرده است، درحالیکه آمارها دست ماست یا اینکه میگویند پول را به دکترها دادهاند و ازایندست حرفها که بیشتر کلیگویی است.
اگر منظور از ناپایداری یعنی اینکه درست طراحی نشده است، نه اینگونه نیست، بلکه ما میگوییم تا سال 96 همان پول سال 92 را بدهید تا آن موقع هم تورم 50 درصد اضافه خواهد شد ولی ما صرفهجویی میکنیم. دسترسی و رضایتمندی مردم را افزایش دادهایم، پول اضافه هم که نمیخواهیم، پس کجای این طرح اشکال دارد؟
منظور ما این نیست، بلکه از همان ابتدا هم منابع به پول نفت گرهزده شده بود.
درست است، اول 10 هزار میلیارد گفتند، حداکثر 7 هزار میلیارد شد، گفتیم این 7 هزار میلیارد را ندهید، اگر مردم 9 درصد مالیات بر ارزشافزوده میدهند، 3 درصدش را بهسلامت بدهید. اگر ما درست عمل کنیم مردم آرامتر هم هستند، رضایتمندیشان هم بیشتر است، چون بیمارستانها بهتر میشوند، متخصص در بیمارستان است، زایمان رایگان شده است. اگر این را قبول میکردند ما مشکلی نداشتیم، دیگر نمیگفتم از 4800 میلیارد 3 هزار میلیارد دادهاند، درحالیکه من خدمت را ارائه کردم، دارو و تجهیزات را ارائه دادم.
تحقق تولیت فقط به منابع مالی گره خرده است؟ آن سازوکاری که گفتید در برنامه ششم توسعه آمده چیست؟
دو کار مهم بایستی انجام میشد، یکی منابع مالی پایدار که روز اول هم گفتیم و یکی بیمه است، بیمه باید درست شود، هم منابع بیمهای باید یککاسه شود، هم صنعت بیمه از حالت صندوق درآید، بیمه الان یک صندوق است. پولها به صندوق میرود، اگر داشتند پول میدهند، نداشتند به ما نمیدهند.
درحالیکه بیمه یعنی یک دستگاهی که خودش درآمد تولید میکند و خودش ریسک را هم میپذیرد، اینجا بیمه ما نشسته و میگوید اگر از منبع عمومی پول دادند، من هم میدهم وگرنه هیچ. شما ماشینتان را که بیمه میکنید، کل ریسکتان را میپذیرد حتی اگر قرار باشد پول کل ماشین را بدهد. آنچه در سلامت داریم، بیمه نیست، صندوق است؛ بنابراین این دو کار باید رخ بدهد. بعد از بیمه و پایداری منابع باید ساختار وزارت بهداشت متناسب با این دو تغییر کند. بعدازآن هم نظام پرداخت باید اصلاح شود، fee for service باید تغییر کند و به سمت DRG برود که یک مرد میخواهد اما فعلاً پیدا کردنش سخت است.
تعرفهها، محل مناقشه است، عدهای میگویند زیاد و عدهای میگویند کم است، خود وزارت بهداشت میگوید که نسبت به کشورهای همسایه کم است و باید زیاد شود. مبنای این محاسبه چیست؟ اگر سرانه را لحاظ کنیم، شاید تعرفههای ما از کشورهای پیشرفته هم بیشتری است، دو شغله بودن پزشکان هم هست، استدلال شما چیست؟
هزینه تمامشده مبنا است، الان هم در کشورمان حسابشده و سازمان مدیریت و شورای عالی بیمه هم قبول کرده است ولی دولت به دلیل اینکه پول ندارد قبول نمیکند، برداشت من این است که نگاه شما به رفتارهای جامعه پزشکی منفی است و این سؤالات ممکن است از این نگاه نشأتگرفته باشد یا حتی مخاطبانتان این نگاه منفی را داشته باشند.
در حوزه پزشکی دولتها در طول بیست سال گذشته، همه اختیارات را برای خودشان گرفته اند، حتی بخشی از اختیارات بخش خصوصی را هم همینطور، درحالیکه در صنعت و غیره این کار را نکردند. برای اینکه میدانند مردم بهشدت به این حوزه حساس اند، قیمت یک تولید صنعتی را هیئتوزیران تصویب نمیکند، عرضه و تقاضا قیمت را تعیین میکند یا اینکه حداکثر سازمان حمایت از مصرفکننده دخالت میکند. درحالیکه ما باید از یک آزمایش ادرار تا سختترین اعمال جراحی را در هیئتوزیران تصویب کنیم.
این ویژگی خاص بازار سلامت نیست؟
نه ارتباطی ندارد، در حال حاضر اگر هیئتوزیران بودجه داشت و اولویتش بود، پول میدهد، اگر نداشت سرکوب میکند. در این سالها سرکوب کردند، نشده که هزینه تمامشده یکتخت بیمارستانی را در سیستم دولتی حساب کنند، برای همین بیمارستانها ورشکست شدند یا هیچوقت بخش خصوصی در این حوزه سرمایهگذاری نکرده است. حرف ما این است که همان کاری که برای تلفن، آب، برق و گاز کردید، برای پزشکی هم همان کار را انجام دهید، هر چه شد ما آن را قبول داریم؛ بنابراین تعرفه را ما بر اساس هزینه تمامشده میگیریم و سود را هم حساب نمیکنیم. الان چرا بخش خصوصی سراغ پتروشیمی میرود، چرا نیروگاه میسازد، چرا سر اینها دعواست. برای اینکه هزینه تمامشدهاش را با یک سود معقول میدهند. همین کار را باید در حوزه سلامت بکنند.
چرا هیئت دولت قبول نمیکند؟
برای رأی است، اگر بخواهند قیمت تمامشده را بدهند، هزینه بالا میرود و صدای مردم درمیآید، خود هیئت دولت که نمیخواهد پول بدهد میگوید این بخش هزینهای است، بنابراین فشار را روی ارائهدهندههای خدمت میآورد، بعد که آنها دچار بداخلاقی شدند، شلاق را برمیدارند و داد و بی داد راه میاندازند تا اصل درست نشود، این معادله قابلحل نیست. ما باید کاری کنیم که خدمات سلامت تعرفه واقعی خودش را پیدا کند. شما برای موبایل چه کردید؟ همان را برای سلامت بکنید. چون نمیتوانیم از مردم مراقبت کنیم یعنی بیمه و منابعش را تقویت بکنیم، فشار را اینطرف میگذاریم، اینطرف هم بیاخلاقی اتفاق میافتد.
در سیاستهای ابلاغی رهبری موضوعات مختلفی مثل اولویت پیشگیری بر درمان یا لزوم توجه به طب سنتی و غیره آمده است، وزارت بهداشت برای تحقق این موارد چه کرده است؟
برای پیشگیری همان کاری که در حاشیه شهر مشهد کردیم را در کل کشور انجام دادیم.
در طب سنتی متخصصین و باتجربههای طب سنتی از حوزه علمیه و غیر آن شکایت دارند که اول بایستی پزشک عمومی بشوند بعد مجوز طب سنتی داده میشود.
حوزه به طب سنتی چهکاری دارد؟ لباس پیغمبر را میپوشند که بروند طب سنتی کار کنند؟ کاردرستی نیست. فعلاً این قانون است و نمیشود کاری کرد.
قانون درستی است؟
من عقیده خودم چیز دیگری است ولی سازوکار قانونی شورای آموزش پزشکی تخصصی کشور و شورای عالی برنامهریزی علوم پزشکی است که باید آنجا تصویب شود. ما گرفتار دو گروه هستیم، یکی پزشکان طب مدرن که تعداد بسیاری از آنها مخالف طب سنتی هستند و دوم دوستانی در طب سنتی که کلاً مخالف عطاریها و افراد باتجربه غیر آکادمیک هستند. جمعکردن اینها کار خیلی راحتی نیست، بخش اول را ما با توسعه دانشکدههای طب سنتی و سلامتکدهها پیش میبریم، ولی بخش دوم من هم معتقد هستم که عدهای سالها تجربه دارند و سواد هم دارند، ممکن است بتوان با دوره کوتاهمدتی مدرک معادل داد، بههرحال چه بخواهیم چه نخواهیم مردم به اینها مراجعه میکنند، اعتماد دارند و حتماً نتیجه میگیرند که مراجعه میکنند، برای همین جمعکردنش سخت است.
در ابتدای وزارت شما مصوبه دانشگاه جامع طب سنتی لغو شد، قرار بود این دانشگاه ساماندهی همین افراد تجربی را انجام بدهد.
اگر منظورتان حرفهای دکتر طریقت یا رحیمی معاون اول دولت سابق است که میگفت نسخه را فارسی بنویسند، اعتقادی ندارم. اولین جلسهای که من به دولت رفتم، یک مجموعهای از فهرست خدمات راجع به دلاکی و زالو انداختن بود، اینکه کدام طرف بگذاری، چند تا بگذاری، از چه نوع بگذاری، تعرفههایش فرق میکند، من صد درصد با این چیزها مخالف هستم، چون باعث وهن طب سنتی است. اگر منظورتان اینهاست، من مخالف هستم ولی آقای دکتر لاریجانی میخواست یک دانشگاه راه بیندازد ولی خود موافقان طب سنتی مخالفت کردند.
چرا؟
در ایران همه در هر زمینهای اظهارنظر میکنند، دانشجو هم اظهارنظر میکند که دانشگاه باشد یا نه، آزادی است دیگر. به نظرم با دانشجوها صحبت شده بود که ایجاد دانشگاه به ضررتان است مثل دانشجویان طب مدرن که فکر میکنند اگر ما طب ارزشمند ملیمان را احیا کنیم، مزاحم فعالیت آنهاست.