حساسیت ها مانع خلق ادبیات داستانی انقلاب شده است
نویسنده : غفوریان
در گفت وگو با حسین فتاحی، دبیر جشنواره داستان انقلاب
«ادبیات داستانی انقلاب با چالش جدی نبود مدیریت کارآمد مواجه است. نمی توان به کناری نشست و به روزمرگی مشغول بود و انتظار داشت که آثار فاخری نیز در حوزه داستان انقلاب نوشته شود...» این ها بخشی از دغدغه های حسین فتاحی از نویسندگان مطرح حوزه ادبیات داستان انقلاب است که در گفت وگوی پیش رو به تفصیل درباره اش سخن به میان آورده است. «فتاحی» متولد ۱۳۳۶ یزد است که در سه حوزه تألیف، ترجمه و بازنویسی آثار کلاسیک فارسی برای کودکان و نوجوانان آثار متعددی منتشر کرده است. «آتش در خرمن»، «پسران جزیره» و «عشق سال های جنگ» از آثار او در زمینه ادبیات پایداری است.
«پری نخلستان ها»، «مدرسه انقلاب»، «کودک و توفان» و بازنویسی «قصه های شاهنامه» و «سمک عیار» از دیگر آثار اوست. او تاکنون دبیر چند نوبت جشنواره های حوزه ادبیات انقلاب و دفاع مقدس بوده است.
جناب فتاحی! علاقه مندم گفت وگویم را با شما با این موضوع آغاز کنم که وقتی گفته می شود «ادبیات انقلاب» مراد و مقصود چیست و اساسا قرار است در این ادبیات با چه مسئلهای مواجه باشیم؟
- آن چه امروز به عنوان ادبیات انقلاب مطرح شده ادبیاتی است که به ماجراهای انقلاب می پردازد. یعنی مبارزه مردم ایران با رژیم شاه. بیشتر هم به پیش از انقلاب بر می گردد یعنی دوره مبارزات مخفی و ماجراهای قبل از ۱۳۵۶ یا ماجراهایی که در جریان تظاهرات ها شکل می گرفت و منجر به پیروزی انقلاب شد؛ مبارزات علنی مردم و رویدادهایی که بیشتر در سال های ۵۶ و ۵۷ اتفاق افتاده است، همچنین ۱۳آبان، ۱۳شهریور، وقایعی که در آخرین روزهای حضور شاه در ایران رخ داد وقایعی که در جریان گرفتن پادگان ها می دیدیم و این گونه موضوعات که در حوزه ادبیات انقلاب قرار می گیرد. اما آن چه درباره «ادبیات انقلاب» که وجه دیگری را شامل می شود و معتقدم بهتر است این را جایگزین مفهوم مرسوم ادبیات انقلاب کنیم، این است که به طور کلی ادبیات انقلاب را به رخدادهای انقلابی اطلاق کنیم؛ یعنی هرگونه فعالیتی که ظلم ستیز باشد و ماجراهایی که به هر نوع به مبارزه علیه ستمگری بپردازد.
با توجه به آن چه گفتید حال پرسشم این است که اکنون می توان برای نویسنده ادبیات داستان انقلاب اولویتی برشمرد؛ بدین معنا که پرداختن به کدام موضوع انقلاب شامل جریان های تاریخی حوالی ۱۳۵۷یا موضوعات دیگر انقلاب که به تعریف دوم جنابعالی از ادبیات انقلاب معطوف می شد، برای یک نویسنده اولویت دارد؟
- ببینید طبیعتا یک اقدام درست و کامل اقدامی است که به همه این موضوعات بپردازیم که اگر بخواهیم یک دسته بندی کنیم انقلاب را به ۳مرحله می توان تقسیم کرد.
۱ - مرحله مبارزه برای پیروزی انقلاب که به ماجراهای قبل از ۵۶ و ۵۷ بر می گردد، اتفاقات و مبارزاتی که مردم برای سرنگونی رژیم شاه و پیروزی بر این رژیم انجام دادند و رویدادهایی که در حاشیه این مرحله همچون ماجراهای زندان ها و مبارزات زندانیان انقلابی با شکنجه گرها داشته ایم.
۲ - در این مرحله با رویدادهایی مواجهیم که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد، بیشتر این وقایع از ۱۲ و ۲۲بهمن ۵۷ تا پایان این سال را شامل می شود. این دوره، دوره ای است که ضدانقلاب هنوز در ایران حضور دارد و جریانش فعال است و مبارزات انقلابی با باقی مانده های رژیم شاه هنوز در جریان است و ادامه دارد.
۳ - مرحله ای که به رویدادهایی می پردازد که برای تثبیت انقلاب اسلامی رخ داده است. چنان چه می دانیم بسیاری از اتفاقات پس از ۲۲بهمن ۵۷ بوده است. برخی از این موارد را می توان کودتای نوژه، اتفاقاتی که در شهرهای مرزی کشور رخ می داد، اتفاقاتی که در کردستان و بلوچستان شاهدش بودیم.
در این زمان گروه هایی پدیدار می شدند که جلوگیری می کردند از تثبیت انقلاب که من معتقدم پیدایش و فعالیت همین گروه ها باعث شد که جنگ بر ما تحمیل شود. جنگ یک رویداد بزرگی بود که می خواست انقلاب ۱۳۵۷ را به شکست بکشاند. یعنی ما می توانیم واقعه بزرگ و تاریخی هشت سال جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، لشکرکشی عراق و جریان این ۸سال را در مرحله سوم (دوران تثبیت انقلاب) قرار دهیم. البته این مرحله تا امروز همچنان ادامه دارد، یعنی ما همچنان با رویدادهایی مواجهیم که می خواهد جریان انقلاب اسلامی و حرکت مردم را با خلل مواجه کند.
موضوعاتی مثل تحریم ها از همین دست اقداماتی است که با قصد ضربه زدن به انقلاب دنبال می شود و این هدف را دنبال می کند که بگوید این اتفاق که در سال ۱۳۵۷ رخ داد به آن چه موردنظر و هدف مردم و رهبرانش بود، نرسید. به طور مشخص پرداختن به این سه مرحله که از آن سخن گفتم می تواند در حوزه داستان انقلاب قرار گیرد. از سویی دیگر پیگیری آدم هایی که از مبارزان انقلاب اسلامی به شمار می آیند، پرداختن به زندگی و سرگذشت و ابعاد دیروز و امروز آن ها که برای انقلاب مبارزه کردند، زندان رفتند و در مراحل پیروزی آن نقش داشته اند که البته از طیف های مختلفی نیز هستند، می تواند در قلمرو داستان انقلاب به خوبی نقش ایفا کند.
اگر ما با این گستردگی به داستان انقلاب نگاه کنیم، مضامین، موضوعات و وقایع انقلاب دایره وسیعی را به خود معطوف می کند که به طور قطع مجموعه جذاب و قابل اعتنایی خواهد بود.
آقای فتاحی برخی معتقدند از آن جا که انقلاب در پاره ای از آرمان هایش به نقطه مطلوب نرسید و چه بسا ممکن است با آن فاصله ای هم داشته باشد، از این رو پرداختن به موضوع انقلاب و آرمان هایش چالش هایی را برای مخاطب امروزی پدیدار خواهد کرد. این مسئله را چگونه می بینید؟
- ببینید، برای این که داستان ها به شکل درستی نگاشته شود باید اتفاقاتی در کشور بیفتد، باید مدیریت فرهنگی کشور وزارت ارشاد، حوزه هنری و سازمان تبلیغات به معنای واقعی گردهم آیند و این موضوع را برای مثال با تشکیل بنیادی برای ادبیات داستانی انقلاب مدیریت کنند. یعنی با تشکیل و تأسیس این سیستم و با پر و بال دادن به آن و اختصاص بودجه و امکانات شرایطی را فراهم کنند تا ادبیات داستانی به آن سمتی برود که باید برود، در واقع این سیستم خلاءها را شناسایی و سوژه یابی و ایجاد انگیزه کند و بدون اعمال سلیقه فرصت تولید را برای نویسندگان فراهم آورد.
در واقع ما باید به این گونه عمل کنیم یا به طور کل جریان را به دست مردم بسپاریم، به این گونه که یک فضای آزاد ایجاد کنیم تا نویسندگان بتوانند در آن حرکت و تولید کنند.
معتقدم در این شرایط، جامعه به درستی خودش این تولیدات را پالایش خواهد کرد. در حال حاضر ما هیچ کدام از این دو را در حوزه ادبیات داستانی نداریم. نه مرکزی که این حوزه را مدیریت کند و کم و کاستی ها و ناگفته ها را شناسایی و برای تولید ایجاد انگیزه کند و نه شرایطی وجود دارد که بتوان در آن آزادانه به موضوعات پرداخت به دلیل وجود سلایق و مراکز مختلف که در تولیدات و نگاه ها دخل و تصرف می کنند و به نوعی قانون نانوشته ای وجود دارد که نویسنده ها گمان می کنند اگر بنویسند ممکن است چاپ نشود.
به هر حال تمامی نویسندگان که مغرض نیستند، در میان آنان کسانی هستند که دلشان برای نظام سوخته و قلبشان برای آن می تپد. از این رو با این شرایط که این دو بستر فراهم نیست هنوز آن ادبیات و اثری که موردنظر اهالی انقلاب است نوشته نشده و همه هر ساله سراغش را می گیرند.
طبیعی است که تولید آثار شاخص خود به خود اتفاق نمی افتد و باید زمینه اش را فراهم کنیم. به هر حال هر بذری که بخواهد جوانه بزند باید بذرگری باشد که روی زمین آن کار کند تا بستر رشدش مهیا شود.
نظام باید این بسترها را آماده کند، نمی شود همین گونه به کناری نشست و به امور روزمره مشغول بود و پس از ۱۰ یا ۲۰سال منتظر باشیم این بذر به ثمر نشسته باشد قطعا این گونه این دانه و بذر به ثمر نخواهد نشست.
همه این نکاتی که اشاره کردم چه در سطح کلان و گسترده و چه در مراحلی که یادآور شدم در حال حاضر در یک شکل کلی در جشنواره داستان انقلاب رخ می دهد. یک نمونه همین است که همه نویسندگان تصور می کنند درباره داستان انقلاب فقط باید به مقطع مبارزات مردم با رژیم شاه بپردازند. کمتر به این می اندیشند که داستان انقلاب فراتر از این موضوع است. باید با برنامه هایی که در حوزه آموزش و پژوهش طراحی می کنیم این نویسندگان را هدایت کنیم و بسترها را با ارائه سوژه ها و موضوعات برایشان آماده و ایجاد انگیزه کنیم. این جاست که می گویم جای خالی مدیریت فرهنگی در این عرصه مهم به وضوح مشاهده می شود.
با توجه به این دغدغه ها که چه خوب بدان اشاره کردید، سرنوشت آینده ادبیات داستان انقلاب چه می شود. وقتی نسل امروز که قرار است آتیه دار این عرصه باشد با فقدان مدیریت مواجه است و از این رو که انقلاب را درک نکرده و آموزشی هم فرا نگرفته پس آینده و سرانجام داستان انقلاب چگونه خواهد بود؟ از آن جا که شما از دست اندرکاران جشنواره ادبیات داستان انقلاب هستید و با فضای کلی این حوزه آشنایید شاید بهتر بتوانید به این پرسش پاسخ دهید.
- با توجه به آن چه در تاریخ ایران و دیگر کشورها دیده ایم گمان می کنم حساسیت هایی برای انقلاب وجود دارد، زمانی که این حساسیت ها از بین برود آن وقت داستان انقلاب نوشته خواهد شد. در کشورهای دیگر نیز همین گونه بوده است، رمان «جنگ و صلح» حدود ۵۰سال پس از آن واقعه یعنی حمله ناپلئون به روسیه توسط «تولستوی» به نگارش درآمده است. یعنی تولستوی در حدود ۵۰سال بعد احساس کرده این واقعه را می تواند به داستانی خواندنی و ماندگار تبدیل کند. خوشبختانه خاطرات انقلاب اسلامی در سطح گسترده ای جمع آوری و نوشته شده ضمن این که اسناد زیادی نیز همچون روزنامه ها و دیگر موارد وجود دارد و انقلاب موضوعی نیست که در تاریخ ما فراموش یا کمرنگ شود و تا صدها سال دیگر به عنوان رویدادی بزرگ باقی خواهد ماند. آن وقت دیگر حساسیت های این دوره وجود ندارد و نسل های بعدی به سراغ این قسمت مهم تاریخ این کشور خواهند رفت و زوایا و ابعاد مختلف آن را خواهند گشود.
یعنی شما معتقدید آینده در حوزه ادبیات داستان انقلاب شرایط و تولیدات وضعیت مطلوبی خواهد داشت؟
- بله، من با نگاه خودم فکر می کنم آینده بهتر خواهد بود. ببینید ممکن است نکات تبلیغاتی کمرنگ شود اما اصل موضوع و این که در یک مقطع تاریخی مردم یک نظام دیکتاتوری را از میان برداشتند و سرمنشاء بسیاری از اتفاقات در منطقه و جهان شدند، هیچ گاه فراموش نخواهد شد.
ضمن این که حرکت های انقلابی در تاریخ ما همچون میرزاکوچک خان، مشروطه، ستارخان و باقرخان و ... مگر فراموش شد؟
من واقعا در این باره نگران نیستم و آن ۲مورد و بایسته هایی که اشاره کردم اگر صورت نگیرد و عملیاتی نشود، خود به خود جریان ادبیات به تاریخ محول می شود. در دهه های آینده کسانی می آیند که هم ایران دوست، وطن دوست و اسلام دوست هستند و انقلاب اسلامی را به عنوان یک حرکت مردمی ارزشمند که سرمنشاء اتفاقات خوب در کشور بوده بازخوانی و تشریح خواهند کرد.
جناب آقای فتاحی شما طی دوره های مختلف در جشنواره های مرتبط با ادبیات داستانی انقلاب از دست اندرکاران بوده اید. آیا این جشنواره ها در مسیر فعالیت خود توانسته اند بسترساز تولید آثار فاخر باشند. اساسا این جشنواره ها را چگونه می بینید؟
- چنان چه می دانید جشنواره های مختلفی در کشور برگزار می شود. تمامی این ها تا حدودی انگیزه ها را به سوی نوشتن تحریک می کند و آثاری که در این جشنواره ها تولید می شود دارای سطوح مختلفی است، برخی خیلی خوب و برخی هم متوسط و برخی هم ضعیف. نکته این جاست که ما در این جشنواره ها از جمله جشنواره داستان انقلاب نهایتا به چند اثر خوب می رسیم و بس. این که این آثار را منتشر کنیم، اطلاع رسانی کنیم و به دست مردم برسانیم متأسفانه با محدودیت های مختلفی در این زمینه مواجهیم.
در واقع این جشنواره ها جریان ساز نیستند.
- بله، دقیقا همین گونه است. ببینید در یک جشنواره مهم تر از یک اثر خوب، نویسنده آن است که واقعا چقدر توانسته ایم این نویسندگان را شناسایی کنیم و به سراغ شان برویم؟ گام اول جشنواره ها کشف استعدادها و آثار خوب است و در گام های بعد باید بتوان به بهترین نحو از آثار برتر بهره برد و در دسترس مردم قرار داد. واقعا مردم از نتایج و خروجی این جشنواره ها مطلع نمی شوند و آثار به دست جامعه نمی رسد به این دلیل که برای این موضوع اقدام ویژه ای صورت نمی گیرد.
متأسفانه جشنواره ها اسیر نگاه های روزمره ای هستند.
این آسیب متوجه کمبود بودجه و امکانات است یا موضوع دیگر؟
- نه، فقط به مدیریت بر می گردد.
وقتی هم از مدیران می پرسیم، می گویند پول و امکانات نداریم...
- نه حقیقتا مشکل نبود بودجه نیست. این انقباض بودجه فقط مربوط به دو سال گذشته است و طی همین مدت است که به این مشکل برخورد کرده ایم. اما قبل از آن که وضعیت بودجه ای این گونه نبود. ما در بخش های مختلف فرهنگ دچار مشکل هستیم و معتقدم مدیریت حوزه فرهنگ در کشور ما مشغول امور روزمره خودش است و این که برای آینده چه کنیم موضوعی است که کمتر مدیری تاکنون به آن فکر کرده است. در حال حاضر نه نهادی در بخش مدیریت فرهنگی کشور وجود دارد که کم و کاستی ها را شناسایی و برای تولید داستان انقلاب ایجاد انگیزه کند و نه شرایطی فراهم است که بتوان در آن آزادانه به موضوعات پرداخت. به نوعی قانون نانوشته ای وجود دارد که نویسنده ها گمان می کنند اگر بنویسند ممکن است چاپ نشود. تولید آثار فاخر و شاخص خود به خود اتفاق نمی افتد، باید زمینه اش را فراهم کنیم. به هر حال هر بذری که بخواهد جوانه بزند باید بذرگری باشد که روی زمین آن کار کند تا بستر رشدش مهیا شود. نمی شود همین گونه به کناری نشست و به روزمره مشغول بود و پس از ۱۰ یا ۲۰سال منتظر باشیم این بذر به ثمر نشسته باشد.