نماینده فعلی مجلس و شهردار اسبق مشهد در گفتوگو با رصد:
تعداد بازدید : 0
ناتوانی تعاونیها در فعالیتهای اقتصادی
اوراق مشارکت کارآمدتر است
تعاونیهای شهری فرصتی است كه زمینه اشتغالزایی، افزایش سرمایه و درآمد مردم، تسریع در رشد و توسعه شهرها، هدایت منابع مردمی به طرحهای اشتغالزا فراهم شود.اجتماعی- اقتصادی بودن اهداف و فعالیتها، جلوگیری از ایجاد رانت و سوءاستفاده از آن در فعالیتهای عمرانی و اقتصادی، جذب و همافزایی سرمایههای كوچك و متوسط و بهکارگیری آنها در تولید و کارآفرینی، ازجمله نقاط قوت تعاونیهاست البته بایستی همه این نقاط قوت را در کنار بزرگترین نقطهضعف تعاونیها یعنی نداشتن تخصص قرارداد. تعاونیها نمادی از مشارکت مردمی در اقتصاد هستند که متأسفانه تاکنون جایگاه خود را بهدرستی پیدا نکردهاند اما نقشپذیری مردم در اقتصاد مقاومتی شهری ما را به این فکر انداخت که آیا تعاونیها میتوانند در این مسیر ایفای نقش کنند و آیا بستر تعاونی در کشور ما آمادگی و توانایی قبول مسئولیت در این حوزه را دارد؟ این سؤالات را با مهندس سیدهاشم بنیهاشمی نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی در میان گذاشتیم تا نظر ایشان را بهعنوان کسی که درسال های 82 تا 86 شهردار مشهد بوده و در کارنامه خود مدیریت برخی پروژههای ملی و همچنین مدیریت اجرایی جهاد سازندگی خراسان را دارد جویا شویم. در ادامه این گفتوگو را بخوانید؛
آیا شکلگیری تعاونیهای شهری میتواند در مردم محور کردن اقتصاد شهری نقش قابلتوجهی ایفا کند؟
من درباره موضوع تعاونیها نظر مثبتی ندارم و باوجوداینکه وزارتخانهای برای تعاونیها تشکیلشده و یک تاریخ نسبتاً طولانی هم دارد اما به دلیل مشکلاتی که در ساختارهای مدیریتی و بدنه آن وجود دارد، این مجموعه نتوانسته کارنامه برجستهای را برای خود به وجود بیاورد اما اینکه ما بهصورت مردمی اقتصاد را بهپیش ببریم از ویژگیهای اقتصاد مقاومتی است، اقتصاد مقاومتی یک بستر مردمی نیاز دارد، ویژگی اقتصاد مقاومتی مشارکت مردم است و در این نوع اقتصاد تنها دولت نیست که وارد کار میشود بلکه دولت پشتیبانی کرده و فعالیتها و ظرفیتهای مردمی به کار گرفتهشده و سازماندهی میشوند، حالا اینکه این سازماندهی در قالب تعاونیها شکل بگیرد، نیازمند اصلاح و تعریف دیگر است.
تعاونیها به دلیل نداشتن یکسری شاخصههای مدیریتی و برنامهای و به دلیل نداشتن دانش کافی برای انجام امور، موفق نبودند و باید جایگزینی برای آنها در نظر بگیریم. در اقتصاد مقاومتی این مطلب میتواند برجسته باشد، بهجای اینکه ما صرفاً روی تشکل تکیه کنیم که درعینحال تشکل لازمه انجام یک کار است، بیایم روی پروژه و کار تکیه کنیم، یعنی ابتدا کار را تعریف و بعد تشکل را متناسب باکار به وجود بیاوریم، باید متناسب باکار تشکیلات مناسب ایجاد کنید نه اینکه اول تشکیلات ایجاد کنید و هر کاری را درخور تشکیلات قرار بدهیم! باید فرآیند یک کار را که نهایتاً تولید محصول و سود در کنار هم است، موردتوجه قرارداد، تعاونیها باوجوداینکه یک وزارتخانه پشتیبانشان بود، نتوانستند مسکن مهر را که یک مسئله حسابشده بود به سرانجام برسانند، درحالیکه انبوهسازها در بخش مسکن مهر نسبت به تعاونیها خیلی بهتر عمل کردند زیرا انبوهسازها برای همین کار ساختهشده بودند اما تعاونیها برای توزیع کالا ساختهشدهاند و باید این مسئله را هم در نظر داشت که ساخت مسکن یک کار تخصصی است.
نمیتوان ظرفیت بعضی از تعاونیهای مرتبط که زمینه لازم رادارند نسبت به انجام پروژههای شهری توجیه و توانمند کرد؟ یا نمیتوان تعاونیهایی برای همین منظور که توانایی و دانش لازم رادارند ایجاد کرد؟
توانمندسازی به این معنی است که ناتوانها را توانمند کنیم و اینیک کار امدادی است اما اینکه شما بخواهید یک کار را خوب انجام دهید، باید افراد توانمند را بیاورید که آن فرد توانمند کار شمارا پیش ببرید، وقتی از ناتوان بهره بگیرید، کار به سرانجام نمیرسد و یک چنین مسئلهای میان تعاونیها و انبوهسازها وجود دارد.تعریف تعاونیها روشن است، شما یکوقت تعاونی تشکیل میدهید که به افراد کمک کنید اما گاهی با تشکیل تعاونیها به دنبال انجام کاری خاص و سودآور هستید، در قانون تجارت میبینیم بنگاههای اقتصادی اعم از شرکتها، مؤسسات و مجموعههایی که بهصورت انفرادی فعالیت میکنند، میتوانند دادوستد مستقیم کنند و حتی یک نفر میتواند دلالی هم بکند اما این دلالی و دادوستد نباید شکل کاذبی به خود بگیرد مثل جریان سهام یک شرکت معروف نباید سهام دوهزارتومانی را به 12 هزار تومان براثر دلالی و دادوستد نامناسب و ایجاد تورم فروخت زیرا اینیک کلاهبرداری است.
اقتصاد مقاومتی در کلانشهرها باید توسط مردم اداره شود، مردم عوارض شهرنشینی که ناچیز است را پرداخت میکنند، درحالیکه باید از طریق مردم ساختوساز در شهر صورت بگیرد و هزینه پروانه، درآمد شهرداری را تأمین کند یعنی شهر هم توسط مردم و هم توسط مدیریت شهری اداره میشود.اگر شما ساختوساز را از شهر بگیرید این شهر رفتهرفته درآمدهایش کاهش مییابد و اداره نمیشود لذا در مدیریت شهری در راستای اقتصاد مقاومتی باید اول پروژه تعریف کرد، اطراف حرم مطهر هزاران پروژه است و اگر سرمایهگذار بخواهد در این بخش سرمایهگذاری کند، ما باید پروژه داشته باشیم تا به او معرفی کنیم، پس اولین قدم برای اینکه یک اقتصاد در مدیریت شهری شکل بگیرد، تعریف پروژه است. در بخش مدیریت شهری قاعدتاً اغلب پروژهها عمرانی است، بهعنوانمثال پروژه میدان شهدا با پول مردم ساخته شد، در ابتدا شهرداری این پروژه را تقسیم کرد و زیرگذر را با پول شهرداری و سایر قسمتها را اوراق مشارکت فروخت، بنابراین تعریف پروژه و مشارکت دادن مردم باید شکل بگیرد و در کنار این امر باید مدیریتی وجود داشته باشد تا بخش پروژه و مشارکت مردم را ساماندهی کند، در اینجا یک تعاونی روی یک پروژه مستقر میشود و متناسب با آن پروژه خود را ساماندهی میکند.
مشارکت مردم را چگونه در اجرای پروژهها میتوانیم داشته باشیم؟آیا ما وقتی پروژه تعریف کردیم فقط شرکتهای بزرگ و توانمند میتوانند وارد شوند یا مردم عادی هم میتوانند؟
در بودجه امسال و سال گذشته یک فضای باز و فرصتی خوب برای اینکه مدیران بتوانند اوراق مشارکت بفروشند، فراهم شد و این در قانون مشخص است اما مدیران میگویند مردم استقبال نمیکنند. این نکته خیلی مهم است و ما در همین پروژه میدان شهدا اولین اوراق مشارکت شهری در کشور را فروختیم، پنج روز مهلت داشتیم اما توانستیم ظرف سه روز بفروشیم، علت آن اعتماد مردم بود بنابراین اعتماد یکی از بحثهای مهم است. مردم پولشان را در بانک میگذارند اما نمیدانند این پول در چهکاری مورداستفاده قرار میگیرد اما وقتی مردم سرمایهشان را در یک پروژه اوراق مشارکت صرف میکنند، میدانند پولشان را در کجا گذاشتهاند و از سوی دیگر این روشی قانونی است، بنابراین باید سود واقعی پروژه را به مردم داد تا مردم ورود پیدا کنند. در روشهایی که ابهام دارد و مردم در یک فضای تبلیغاتی ورود پیدا میکنند، معلوم نیست که کلاهبرداری است یا نه راههای قانونی برای مشارکت عموم مردم ازلحاظ سرمایهگذاری فراهم است ولی ازنظر ایجاد شغل برای فرد فراهم نشده است. در تعاونی وقتی فرد پولش را میگذارد، میتواند کارهایی را انجام و فعالیتهای کوچکی را ساماندهی کند، بنابراین نوع سرمایهگذاری و کارآمدی برای اداره سرمایه یک بحث است و اشتغال برای افراد بحث دیگری است و باید بین این دو موارد تفکیک قائل شد.
ازآنجاییکه ورود به بحثهای عمرانی تخصص و سرمایه بالایی نیاز دارد، تعاونیها میتوانند در مسائل دیگر ورود پیدا کنند؟
افرادی وارد تعاونیها میشوند، معمولاً نهتنها سود نبرده بلکه ضرر میکنند، حمایت میشوند اما کار به نتیجه نمیرسد، پس باید این امر را موردبازنگری قرارداد و باید روی نحوه کارآمدی تعاونیها فکر کنیم زیرا تعاونیها باید روی یک موضوع خاص کار کنند و افراد مختلف هم میتوانند مشارکت داشته باشند، بالاخره اینکه ما فضا را برای عموم جامعه در مشارکتهای جمعی اعم از مسائل فرهنگی و اقتصادی فراهم کنیم، دارای ساختار قانونی است اما آنچه نداریم این است که ما چهکارها و پروژههایی را باید برای رسیدن به هدف خود مشخص کنیم؟ ما باید بدانیم هر کاری را نمیشود شروع و به آن ورود پیدا کرد، باید به کاری ورود پیدا کرد که سود داشته باشد و عمران و آبادانی را در پی داشته باشد.
در بحث مشارکت، مردم حس تعلق را ندارند، آیا در شهرهای ما میشود کاری کرد که مردم ذینفع بودن را بهصورت مستمر احساس کنند و بهطور طبیعی مشارکتشان بیشتر شود؟
وقتی وزارت تعاون تشکیل شد موافق نبودم، زیرا این فضا قبل از اینکه یک کار صحیح اقتصادی باشد، یک ظرفیتسازی برای حرکتهای سیاسی بود و وقتی از مردم بهعنوان ابزار استفاده میشود کار اینگونه خواهد شد.
الآن در پروژه میدان شهدا تعلل میشود، درحالیکه 70 درصد پروژه تمامشده است و در این پروژه مغازهها و خانهها خریداری شد و ما همان موقع تأکید کردیم کسانی که خانهها و مغازههایشان را میفروشند، مجدداً در همینجا خانه بخرند تا ذینفع باشند، زیرا وقتی مهاجرت کنند یک بافت جمعیت دیگری شکل میگیرد، ذینفع باید واقعاً احساس کند که صاحب منفعت است.
به نظر میرسد بین مردم و مدیریت شهری یک حس بیاعتمادی به وجود آمده است. چه زمانی قرار است این مشکل حل شود، نمونهاش در بافت فرسوده اطراف حرم؟
این امر مطلق نیست و ممکن است یک شهردار توانمند باشد یا نباشد و اگر توانمند باشد تعامل خوبی با مردم خواهد داشت، بهتر است همین مقدار کاری که در اطراف حرم شکلگرفته مورد آسیبشناسی قرار بگیرد تا ببینم وضعیت بهتر شده یا بدتر، مقدار زیادی از امور در اطراف حرم شکلگرفته و امیدواریم با بستری که فراهمشده کارها بهتر بهپیش رود.
شما گفتید تعاونیها را بر اساس کارها و پروژهها تعریف کنیم، این امر را باید از کجا شروع کرد و آیا باید قوانین خاصی در این راستا تعریف کرد؟
دستورالعمل اقتصاد مقاومتی مشخص میکند که ما باید در کدام مسیر حرکت کنیم، ما آمدیم 8 عامل اقتصاد مقاومتی را مشخص و برای هرکدام 5 بسته عملیاتی درنظرگرفتیم، مثلاً اگر شما بحث سرمایه در گردش که از مشکلات تولید است را حل کنید، خیلی کار مهمی انجام دادهاید، سرمایه در گردش یعنی باید پولی باشد که شما بتوانید مواد اولیه بخرید و بعد تولید کنید و وقتی فروختی به پول برسید و منظور از سرمایه در گردش یکساله است، از سوی دیگر بهرهوری در تولید اگر پایین باشد مشکلساز است و همه اینها باید حل شود.