سیاسـت واکنــــش و واکـنش
نویسنده : سهراب سعدالدین
کارشناس مطالعات اروپا
آسیبشناسی روابط ایران و اتحادیه اروپا
سهراب سعدالدین
کارشناس مطالعات اروپا
به رغم همه اختلاف نظرهایی که میان ایران و اتحادیه اروپا وجود دارد و به رغم همه فراز و نشیبهایی که روابط این دو بازیگر در سالهای اخیر تجربه کرده است، ایران و اتحادیه اروپا از این پتانسیل برخوردارند که به شرکایی قابل اطمینان برای یکدیگر تبدیل شوند. در یک سو، ایران به عنوان مهمترین کشور خاورمیانه از ظرفیتهای استراتژیک بسیاری برخوردار است و میتواند سبب ارتقای موقعیت اتحادیه در منطقه و جهان شود و همچنین، به برگ برنده مهمی در رابطه اتحادیه اروپا با روسیه تبدیل شود. در توضیح این استدلال باید گفت:ایران دومین کشور صادرکننده نفت در منطقه پس از عربستان سعودی و البته دومین دارنده منابع گاز طبیعی در جهان پس از روسیه است. همچنین، کنترل ایران بر مهمترین مسیر ترانزیت انرژی جهان یعنی تنگه هرمز موقعیت ممتازی را در اختیار این کشور قرار میدهد، موقعیتی که درحقیقت، سبب کنترل ایران بر جریان انرژی از منطقه خاورمیانه و خلیج فارس به دیگر نقاط جهان میشود.با توجه به این توضیحات پر واضح است، که بهبود و گسترش رابطه با ایران برای اتحادیه اروپا که در حوزه انرژی با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکند، بسیار سودمند است و میتواند تا حدود بسیار زیادی امنیت انرژی اروپا را تأمین و تضمین کند. افزون بر این، رابطه با ایران میتواند به میزان زیادی از وابستگی گازی اتحادیه اروپا به روسیه که به نوعی به چشم اسفندیار اتحادیه اروپا در رابطه با روسیه بدل شده است، بکاهد. نکته دیگر آنکه سرمایه گذاری شرکتهای بزرگ نفتی اروپایی در صنایع پتروشیمی ایران نیز سود بسیار هنگفتی را نصیب این شرکتها خواهد کرد. در کنار همه اینها، ایران از منابع معدنی قابل توجهی برخوردار است، منابعی که در عین فراوانی بسیار متنوع هستند و بنابراین از این لحاظ نیز رابطه با ایران میتواند منافع بسیاری برای اروپا در پی داشته باشد.همچنین،موقعیت ترانزیتی منحصر به فرد ایران امکان بسیار مناسبی را در اختیار شرکتهای تجاری اروپایی جهت صادرات کالاهای خود به بازارهای مصرف مناطقی مانند آسیای مرکزی و میانه قرار میدهد. در کنار اینها، دستیابی به بازار مصرف هشتاد میلیونی ایران نیز برای هر شرکتی در جهان بسیار وسوسه انگیز است و گسترش رابطه با ایران میتواند دسترسی شرکتهای اروپایی به این بازار مصرف بزرگ را تسهیل و تسریع کند. موضوع مهم دیگری که رابطه با ایران را برای اتحادیه اروپا بیش از پیش جذاب میکند، این موضوع است که رابطه با ایران به عنوان یک قدرت منطقهای سبب افزایش وزن و نفوذ اتحادیه در منطقه استراتژیک و مهمی مانند خاورمیانه میشود، نفوذی که به افزایش اعتبار جهانی اتحادیه کمک خواهد کرد. همچنین، با توجه به موج اخیر گسترش اتحادیه اروپا و همسایگی آن با منطقه خاورمیانه و خلیج فارس و البته دغدغههای امنیتی که در نتیجه این گسترش برای اتحادیه ایجاد شده است، این افزایش نفوذ در منطقه و البته داشتن متحدی قدرتمند مانند ایران میتواند تا حدود بسیار زیادی خیال اتحادیه را از بابت امنیت خود و پیش گیری و جلوگیری از تهدیدات احتمالی آسوده کند.
در سوی دیگر، اتحادیه اروپا نیز به عنوان کنشگری تعامل گرا و نه تقابل گرا میتواند نقش بسیار مهمی در بهبود روابط ایران با جامعه جهانی بازی کند. افزون بر این، رابطه با اتحادیه اروپا منافع اقتصادی بسیاری برای ایران در پی خواهد داشت و ایران میتواند از تجربیات صنایع بزرگ اروپایی در حوزههای مختلف بهره وافی و کافی را ببرد. برای نمونه، کشورهای اروپایی در حوزه انرژیهای پاک و تجدید پذیر از تجربیات بسیار سودمند و کاربردی برخوردارند و گسترش رابطه با اتحادیه اروپا فرصت مناسبی برای ایران است تا با توجه به پتانسیل عظیمی که در ایران برای استفاده از انرژیهای پاک و تجدید پذیر نظیر انرژیهای آبی، بادی، خورشیدی و انرژی گرمایشی زمین (بیومس) وجود دارد، از تجربیات فنی اروپاییها در این زمینه استفاده کند.در کنار اینها، استفاده از تجربیات و دانش شرکتهای بزرگ نفتی اروپایی در زمینه نوسازی و بازسازی پالایشگاههای کشور و سکوهای گازی و نفتی، فرصت مناسبی را پیش روی صنعت نفت و پتروشیمی ایران قرار میدهد تا ضمن افزایش تولید، تنوع بیشتری در محصولات تولیدی خود ایجاد کند. افزون بر اینها، گسترش رابطه با اتحادیه اروپا ضمن افزایش میزان جذب سرمایههای خارجی در کشور، خون تازهای را در رگهای صنعت توریسم ایران تزریق خواهد کرد. در کنار اینها، بهبود رابطه اتحادیه اروپا با ایران کمک بسیار مهمی برای ایران در راستای حل موضوع هستهای یعنی چالش برانگیزترین موضوع سیاست خارجی این کشور در سالهای اخیر و رفع یا حداقل محدود کردن تهدیدها و تحریمهای نامنصفانه وضع شده فعلی است. در توضیح این مطلب باید گفت:بهبود رابطه با اتحادیه اروپا ضمن تضعیف رویکرد یکجانبه گرایانه فعلی ایالات متحده به دیپلماسی کشورمان کمک میکند تا با ایجاد شکاف در گروه موسوم به 1+5 موقعیت خود را در گفتوگوهای احتمالی پیش رو ارتقا دهد و به توافق مفیدتری دست یابد. همچنین، گسترش رابطه با اتحادیه اروپا به عنوان یک قدرت جهانی موقعیت ایران را چه در رابطه با رقبای منطقهایاش و چه در سطح جهان و البته در سازمانهای بینالمللی ارتقا خواهد داد.
آنچه به آن پرداخته شد، معرفی پتانسیل گستردهای بود، که در رابطه میان ایران و اتحادیه اروپا وجود دارد، پتانسیلی که در صورت آزاد شدن منافع بسیاری را عاید هر دو طرف خواهد کرد. اما در تجزیه و تحلیل شکل رابطه میان ایران و اتحادیه اروپا در عرض یک دهه اخیر شاید هیچ توصیفی مناسبتر از مدل واکنشی-واکنشی نباشد، به این معنا که دراین سالها کمتر شاهد بکارگیری یک رویکرد ابتکاری یا به تعبیری کنشگرانه از سوی یکی از این دو بازیگر بوده ایم و در غالب موارد این دو به رفتارهای یکدیگر واکنش نشان دادهاند. برای نمونه در مورد موضوع هستهای، اتحادیه اروپا همواره تحت تاثیر سیاستهای رادیکال دولت آمریکا بوده است و کمتر به طور مستقل و به عنوان یک موجودیت مستقل وارد گفتوگو با ایران به منظور رسیدن به یک توافق جامع و فایدهمند شده است. به تعبیری بهتر باید بگوییم: سیاست اتحادیه اروپا در پرونده هستهای ایران سیاستی تابع و دنباله رو بوده است که با استناد به دادههای مشکوک واکنشهای یقینی داشته است.در سوی دیگر، ایران نیز هرگز تلاشی در جهت شکل دادن به یک دیالوگ مستقل با اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی (در فضای خارج از 1+5) انجام نداده است و همواره به این رفتار واکنشی اتحادیه اروپا واکنشهای مقطعی نشان داده است، واکنشی که درحقیقت، واکنش ایران به رفتار غیر مستقل اروپا بوده است.اما باید توجه کرد که بهبود روابط این دو کنشگر مستلزم تغییر در رفتار این دو بازیگر و فعال شدن سیاست این دو در قبال یکدیگر و البته رها کردن مدل واکنشی-واکنشی فعلی است. در یک سو اتحادیه اروپا میبایستی با فهم دغدغههای ایران در حوزههای مختلف اقتصادی و امنیتی خود را از موضع وابسته به ایالات متحده رهانیده و در فضای پر از بدبینی و بی اعتمادی میان ایران و ایالات متحده آمریکا فعالیت بیشتری را در جهت ارتقای روابط با ایران انجام دهد و از موضع یک مجموعه مستقل سخن بگوید.در سوی دیگر، ایران هم باید به اتحادیه این اطمینان خاطر را بدهد که سیاستهای تقابلی فعلی را به نفع سیاستی همکاری جویانه کنار خواهد گذاشت و تلاش خواهد کرد تا با رفع تنشهای موجود روابط خود با جامعه جهانی را بهبود بخشد، اتفاقی که در صورت وقوع منافع بسیاری برای کشورمان به دنبال خواهد داشت و جایگاه ایران در جامعه جهانی را بیش از پیش ارتقا خواهد داد.
با روی کار آمدن دولت جدید و در عرض چند ماه گذشته فضای روابط ایران با جامعه جهانی و بطور مشخص اروپا رنگ و بوی امیدواری بخود گرفته است و رویکرد تقابلی و واکنشی گذشته رنگ باخته است. اما با وجود اینکه فضا برای شکل گیری یک گفتوگوی سازنده و مستقل میان ایران و اروپا فراهم است، کماکان سایه سنگین آمریکا بر روی رابطه ایران و اروپا حس میشود، سایهای که کنار زدن آن منوط به وجود اراده قوی سیاسی در هر دو طرف اروپایی و ایرانی و داشتن تحلیل درست از شکل فعلی روابط و آسیب شناسی درست آن است. تنها در صورت فراهم شدن این پیش شرطها و مقدمات است که ایران و اروپا میتوانند با توجه به پتانسیل همکاری گستردهای که وجود دارد، همکاری سازندهای با یکدیگر داشته باشند، همکاری که تامین کننده منافع هر دو بازیگر خواهد بود. زمانی دوگل گفته بود: "مدیر خوب کسی است که کار را درست انجام دهد و سیاستمدار خوب کسی است که کار درست را انجام دهد." به نظر میرسد که در بازه زمانی کنونی، ایران و اتحادیه اروپا ابتدا به سیاستمدارانی نیاز دارند که با پرهیز از پرگویی و لاف زنی سیاستی درست را برگزینند و در گام بعدی نیاز است تا این سیاست درست به دست مدیرانی سپرده شود که میدانند چگونه باید سیاستهای درست را به سرانجام رسانند.