راهبرد اروپای دوم در گفت و گو با دکتر سیدحسین موسویان
عضو سابق تیم مذاکره کننده هسته ای
تعداد بازدید : 0
ایران در مورد اروپا نیازمند یک سیاست موازی است
نویسنده : هادی محمدی
سید حسین موسویان دکترای روابط بینالملل از دانشگاه کنت انگلستان دارد و اولین سفیر جمهوری اسلامی در آلمان متحد بوده است. نام موسویان روزگاری بر سر زبانها افتاد که به عنوان عضو ارشد و سخنگوی حسن روحانی در اولین تیم مذاکره کننده هستهای کشورمان در قاب تصاویر قرار گرفت. اما روزهای دیپلماسی موسویان با تغییر دولت اصلاح طلب خاتمی و برکناری روحانی از دبیری شورای عالی امنیت ملی توسط محمود احمدی نژاد ، به پایان رسید. تا جایی که وی از سوی رییس جمهور سابق ، به جاسوسی نیز متهم شد در حالیکه وزیر اطلاعات وقت هیچگاه از چنین اتهامی یاد نکرد. اتهامی که پس از چند سال کشمکش قضایی ثابت نشد و هر 3 قاضی رسیدگی کننده وی را تبرئه کردند واو روسفید از این دادگاه حساس بیرون آمد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رابطه اروپاییها با ایران سیری سینوسی را طی کرده است. آسمان رابطه ما گاهی ابری و گاهی آفتابی بوده است. به نظر شما مهمترین رویدادهای تعیین کننده در سابقه تعامل ایران و اروپا کدام اند؟
به نظر من نقطه عطف روابط ایران و اروپا در نیمه اوله دهه 70 شمسی رخ داد. ایران با بدهیهای زیاد مواجه شد و روابط مالی و بانکی کشورمان با جهان متوقف گشت زیرا آمریکا اجازه استمهال بدهیهای ایران را به هیچ کشوری نمیداد . در آن زمان من در آلمان سفیر بودم که توانستیم آلمانیها را قانع کنیم تا این سد را بشکنند. در پی اقدامات ما در سفارتخانه ، آلمان در استمهال بدهیهای ایران پیش قدم و در مقابل آمریکا ایستاد. فرانسه ، ژاپن و سایر کشورهای اروپایی نیز بلافاصله از آلمان پیروی کردند و برای بدهیهای ایران فرصت قرار دادند. حدود 30میلیارد دلار بدهی ایران استمهال شد و آمریکا شکست سختی را در این میدان تجربه کرد که در واقع با نقش آفرینی موثر آلمان در آن زمان و ایستادگی این کشور در برابر زیاده خواهیهای آمریکا ایجاد شد. برای دومین رخداد مهم میتوان به دعوت آلمان از وزیر اطلاعات ایران ( علی فلاحیان) برای انجام سفر رسمی به این کشور اشاره کرد که به عنوان اولین دعوت رسمی از وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران به یک کشور عضو ناتو به شمار میرفت که باعث اعتراضات شدید آمریکا و انگلیس به آلمان ، آن هم رد بالاترین سطوح سیاسی شد. من در کتاب خود تحت عنوان " روابط ایران و آلمان " که در سال 1385 توسط مرکز مطالعات استراتژیک به چاپ رسید نمونههای متعددی را تشریح کردم که نه تنها در دوره ماموریت من در آلمان( 1369-1376) که در تاریخ روابط ایران و آلمان بعد از انقلاب و در تاریخ روابط ایران با اروپا ، جهان غرب و ناتو نیز نظیر نداشت . متاسفانه این فرصت تاریخی و این پتانسیل بزرگی که ایجاد شد به خوبی مورد استفاده قرار نگرفت و حتی حوادثی مثل ترور در رستوران میکونوس برلین ، کشف موشک در محموله کشتی ایران به مقصد آلمان و غیره بنیان روابط جدید با آلمان و اروپا را نیز تخریب کرد.
جمهوری اسلامی 2 دوره گفت و گوهای انتقادی و گفت و گوهای سازنده با غرب را تجربه کرده است. روندی که در 8 سال دولت نهم و دهم با رکود جدی مواجه شد. فارغ از جا به جایی و رویکرد متفاوت دولتها در قبال غرب، مهمترین نقاظ ضعف و موانع بر سر راه تعامل مناسبتر میان ایران و اروپا چیست؟
به نظر من فقدان یک دیالوگ جدی و سازنده مهمترین نقطه ضعف روابط ایران و اروپا بعد از وقوع انقلاب اسلامی بوده است . دومین نقطه ضعف بزرگ اینکه دو طرف نتوانسته اند روی نقاط مشترک و منافع مشترک یک همکاری فعال و سازنده داشته باشند . با وجود نقاط مشترک و منافع مشترک گسترده بین ایران و اروپا ، متاسفانه دو طرف در طی دوران بعد از انقلاب روی نقاط منفی و مورد اختلاف تمرکز کرده و لذا فضای حاکم بر روابط مطلوب نبوده است .از سوی دیگر خصومت میان ایران و آمریکا مهمترین مانع رشد و توسعه روابط ایران و اروپا به شمار میرود . البته مسائلی مثل حقوق بشر ، تروریسم، پروسه صلح و تسلیحات کشتار جمعی و هستهای نیز از جمله اختلافات اساسی میان اروپا و غرب با ایران بوده ، اما میتوان سیاستهای آمریکا علیه ایران را به عنوان مهمترین مانع در این میان عنوان کرد چرا که اروپا هیچگاه در شرایطی نبوده و نخواهد بود که بین ایران و آمریکا ، ایران را انتخاب کند
دولت جدید با شعار اعتدال و برنامهای ویژه برای سیاست خارجی به میدان آمده است. مهمترین دستاورد 100 روزه دولت آقای روحانی توافق بر سر برنامه اقدام مشترک میان ایران و 6 کشور موثر جهان بود. این توافق چه پنجرهای را بر روی تعامل ایران و اروپا میگشاید؟
ببینید ، مسئله هستهای در یک دهه گذشته در راس اختلافات ایران و اروپا قرار داشته ، به نحوی که امروز این اختلاف باعث شده تا سطح روابط دو طرف به پایینترین حد خود در این سه دهه برسد . مهمتر اینکه از اواسط سال2011 ، اروپا در تحریمهای یکجانبه علیه ایران از آمریکا نیز پیشی گرفت. بنابر این میتوان درک کرد که توافق ژنو اولین قدم بزرگ در راه عادی سازی مجدد روابط ایران و اروپاست .
این روزها ایران شاهد حضور گسترده هیئتهای اقتصادی و دیپلماتیک اروپایی است. به گونهای که برخی از جمله خانم اما بونینو، وزیر خارجه ایتالیا از رقابت کشورهای اروپایی در نزدیک شدن دوباره به ایران سخن گفته اند. شما به عنوان دیپلماتی که سالها در عرصه دیپلماسی حضور داشته اید، چقدر این اظهارات و رفت و آمدها را جدی ارزیابی میکنید؟
در ابتدا این را بگویم که به نظر من این حرف تا حدی اغراق آمیز است . با توافق ژنو ، اروپاییها در حال آماده شدن برای بهبود روابط هستند اما تا توافق نهایی هستهای حاصل نشود ، نمیتوان به عادی شدن روابط هم امیدوار بود . توافق نامه نهایی هستهای میان ایران و کشورهای گروه ۱+۵ ، به اضافه رفع تشنج در روابط ایران و آمریکا دو عامل بزرگ برای عادی سازی روابط ایران و اروپا هستند که هنوز هیچ یک از این دوعامل تحقق نیافته است.
اتحادیه اروپا به عنوان مجموعهای از 28 کشور با هویت و زبان مختلف هیچ گاه در اتخاذ یک سیاست خارجی و امنیتی مشترک موفق نبوده است. با این حال روند پرونده هستهای ایران در سالهای گذشته به شیوهای رقم خورد که اروپاییها توانستند به یک اجماع و حتی سیاستی واحد در تقابل با ایران دست یابند. فارغ از عوامل خارجی تاثیرگذار در این زمینه به نظر شما رویکرد دولت قبلی در زمینه سازی برای همگرایی اروپایی چه تاثیری داشته است؟
شعارهای افراطی در دولت گذشته مثل نفی هولوکاست عامل اصلی تحریک اتحادیه اروپا و سبقت گرفتن آنهااز آمریکا در اعمال تحریمهای اقتصادی علیه ایران بوده است. سیاستهای دولت گذشته موجب شد که اولا همگرایی دربین کشورهای اروپایی علیه ایران حاصل شود و ثانیا همگرایی بین اروپا و آمریکا بوجود اید و ثالثا اروپا در تحریم علیه ایران از آمریکا سبقت بگیرد . خطای استراتژیکی در آن دوره رخ داد. در آن دوران سیاست خارجی ما به گونهای جلو رفت که نه تنها اروپاییها به دامن آمریکا افتادند، بلکه حتی از آمریکاییها در تحریم ایران پیشی گرفتند. تحریم بانک مرکزی و نفت را اول اروپاییها اجرا کردند. در دهه هفتاد دیپلماتهای وزارت خارجه تلاش کردند تا اجازه داده نشود تحریمهای یکجانبه آمریکا جهانی شود. برای همین، بلوک قدرتمندی در خط مقدم بسیج شده بودند . در دوران مشکلات بدهیهای ایران ، آمریکا فشار زیادی به ژاپن و اروپا آورد تا به تعبیر خودشان انقلاب و ایران را خفه کنند. اما با تلاشهای آن موقع موفق نشدند و ایران موفق شد که بدهیها را با کشورهای گوناگون استمهال کند. اما در چند سال گذشته، کاری شد که اروپاییها گوی سبقت را از آمریکاییها ربودند. دیپلماسی مورد نظر مقام رهبری مبنی بر عزت، حکمت و مصلحت با شعارهای افراطی به دست نمیآید. حرف را لازم نیست در قالبی منفی بزنیم که دنیا متنفر بشود. متأسفانه در چند سال گذشته در قالب منفی با دنیا گفت وگوکردیم.
آیا کشورهای اروپایی در بازگشت به سوی ایران نیز سیاست همگرایی را دنبال خواهند کرد، یا اینکه شاهد واگرایی در تعامل احتمالی با ایران خواهیم بود؟
اروپاییها در کل، سیاست همگرایی اروپایی را دنبال خواهند کرد اما در اجزاء و در عمل، برخی از کشورهای اروپایی سریعتر و برخی کندتر خواهند بود.
برخی از تحلیلگران و کارشناسان حوزه اروپا معتقدند ما در تعامل با اروپاییها با یک بلوک واحد روبهرو هستیم و هرگونه تلاش برای فرار از این واقعیت محکوم به شکست است. این در حالی است که عدهای دیگر با اشاره به تجربه چین و برزیل در تعامل با اروپا، معتقدند ارتقای سطح دیپلماتیک با تک تک کشورهای اروپایی قدرت چانه زنی بالاتری را در مذاکرات با اروپا در اختیار ایران قرار خواهد داد.
ما باید اصل را بر این بگذاریم که با یک بلوک واحد روبهرو هستیم اما در سیاستهای خود تلاش کنیم اعتماد سازی متقابل بین ایران و اروپا را در دوجبهه داشته باشیم . هم در رابطه با تک تک کشورها و هم در رابطه خود با کل اتحادیه اروپا به عنوان یک بلوک واحد این مسئله باید لحاظ گردد . سابقه تاریخی روابط ایران با برخی کشورهای اروپایی مثل انگلستان و آلمان ، متفاوت است اما نباید این واقعیت باعث شود که ما واقعیت بزرگتر یعنی اروپای واحد را نادیده بگیریم.
به نظر شما محدود کردن ظرفیت دستگاه دیپلماسی ایران به تعامل با تروئیکای آلمان، فرانسه و انگلیس نوعی غفلت از ظرفیتها و فرصتهای موجود در دیگر کشورهای اروپایی نیست؟
ایجاد تروئیکای آلمان، انگلستان و فرانسه تصمیم خود اروپاییها و نه انتخاب ایران بود. در عین حال باید از ظرفیت و فرصتهای موجود در دیگر کشورهای اروپایی مثل ایتالیا و اسپانیا نیز استفاده کرد. تک تک کشورهای اروپایی از اهمیت برخوردارند، ضمن اینکه نباید فراموش کرد که قدرتهای بزرگ اروپا بیشترین تاثیر را بر روی تصمیم گیریها در اتحادیه اروپا و سایر کشورهای عضو دارند . وقتی آلمان بیشترین هزینههای اتحادیه اروپا را تامین میکند به طور طبیعی از وزن و نقش بیشتری هم برخوردار خواهد بود.
با این حال به نظر شما آیا نمیشود میان کشورهای اروپایی شکاف ایجاد کرد؟
اصل این تئوری غلط است که ما فکر کنیم میتوان تعامل با تک تک کشورهای اروپایی را جایگزین تعامل با کل اتحادیه اروپا نمود. ایران در مورد اروپا نیازمند یک سیاست موازی است . کار با اتحادیه اروپا و همزمان ، به طور موازی و هماهنگ کار و رابطه با تک تک کشورهای عضو اتحادیه.
در فرصت تنفس ایجاد شده در پی توافق ژنو 2، آیا میتوانیم باب تعامل جدیدی را با کشورهای دیگر اروپایی به جز تروئیکا ایجاد کنیم؟ آیا ایجاد این روابط میتواند در صورت شکست توافق ژنو مفید باشد؟
در این فرصت باید در مرحله اول سرمایه گذاری اصلی و بیشترین توجه ما معطوف به کشورهای عضو ۱+۵ باشد و در مرحله بعد با تک تک کشورهای اروپایی و سپس با سایر کشورها مثل برزیل ، ترکیه ، آفریقای جنوبی و مهمتر ازهمه، کشورهای همسایهای همچون عربستان سعودی. ما باید یاد بگیریم که در سیاست خارجی جامع نگر باشیم و برای تک تک کشورها ارزش قائل شویم.
ساز و کار تصمیم سازی و تصمیم گیری در اتحادیه اروپا تا چه حد به دیپلماسی ایرانی اجازه ابتکار عمل میدهد؟
بیشتر از اینکه به فکر ساز و کار تصمیم گیری و تصمیم سازی در اتحادیه اروپا باشیم باید به فکر ابتکارات، تاکتیکها و استراتژیهای جدید در سیاست خارجی خودمان باشیم. ایران نیازمند تدابیر جدید در سیاست خارجی است. ما در 34 سال گذشته، در سیاست خارجی خود با شکستها و پیروزیهای متعددی مواجه بودیم و حالا وقت آن است که از تجربیات بیش از سه دهه گذشته استفاده نموده و بن بستهای موجود در روابط خارجی را بشکنیم و اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم.هنوز هستند نیروهای انقلابی که از سر دلسوزی اما به اشتباه برخی اشتباهات گذشته را مایه افتخار و مباهات میدانند، اشتباهاتی مثل تحریمها که دهها و شاید صدها میلیارد خسارت به ایران زد . بن بست شکنی نیازمند طرح و ابتکارات جدید و نیروهای توانمند و مجرب در اجرای این نوع ابتکارات است . تدابیر نو در سیاست خارجی توسط نیروهای ضعیف به جایی نخواهند رسید ، همان طور که نیروها و دیپلماتهای قوی هم بدون تدابیر نو راه به جایی نخواهند برد.