ظرفیت کشورهای اروپای دوم در حوزه انرژی، نفت و گاز
در گفتوگو با دکتر شمس الدین خارقانی سفیر سابق ایران در آلمان
تعداد بازدید : 0
مشتریها را باید زیاد کنیم
نویسنده : پویا صیامی نمین
تعامل اقتصادی در زمینه انرژی یکی از مهمترین مواردی است که ایران میتواند آنرا با اتحادیه اروپا گسترش دهد. اتفاقی که البته در چند سال اخیر روند نزولی به خود گرفته است. اما چرا همیشه این روند تنها با کشورهای تروئیکای فرانسه، انگلستان و آلمان انجام شده و ما از دیگر کشورهای اروپایی و ظرفیتهایی که در پس همکاری و تعامل اقتصادی با آنها وجود دارد، غافل شدهایم؟ شمس الدین خارقانی بر این باور است به دلیل محدود بودن بازار انرژی، رقابت شدیدی میان خریداران وجود دارد، بر این اساس، جمهوری اسلامی ایران باید با متنوع کردن مشتریان خود منافع خود را بیشینه نماید.
در تعامل با اروپا بسیاری معتقدند مسئله انرژی و ذخایر نفت و گاز ایران و همچنین موقعیت جغرافیای مناسب آن برگ برنده ایران محسوب میشود. چرا ایران تا کنون نتوانسته از این برگ برنده به خوبی بهره ببرد؟
مشکلی که در این بحث وجود دارد، بیشتر به اصل سیاست خارجی باز میگردد. واقعیت امر این است که تعامل با دنیا است که میتواند اقتصاد ما را به سمت توسعه محور بودن پیش ببرد و بتوانیم در دنیا حریم خود را حفظ و اندازه حقیقی خود را شکل دهیم. ولی چون در چند سال گذشته دیدگاه ما نسبت به مسائل بینالمللی و روابط دو جانبه با کشورها متفاوت شد، نتوانستیم از امکاناتی که داریم استفاده کنیم و در روابط خود با جهان توسعه بخشی نماییم. شما ملاحظه میکنید ما نتوانستیم رتبهای که ایران در زمینه اقتصاد دارد را حفظ نماییم. ضمن اینکه حتی این رتبه ظرفیت ارتقا هم داشت. متاسفانه نه تنها در داخل نتوانستیم بسیاری از موارد را به دست آوریم بلکه از کمکهای کشورهای دیگری که در رابطه با مسائل اقتصادی به صورت کاملا عادی به یکدیگر میکنند و همچنین امکاناتی که در جهان چه از حیث مالی و تامین مالی و چه امکانات خرید و صادرات و واردات استفاده کنیم. از آن گذشته مسئله تحریمها هم به این مشکلات افزوده شد که ما نتوانیم قابلیتهای خود را به دنیا نشان دهیم و آنها را ثابت کنیم و از آن بهره گیری نماییم. بنابراین در بخشهایی که ما در آنها اولویت داریم و یا دیگر بخشهای صنعتی که آنها به ما وابسته هستند، متاسفانه حرف چندانی را برای گفتن نداشتیم و باید تلاش کنیم تا بتوانیم این حرف را در دنیا ایجاد کنیم. بر این اساس در پاسخ مشخص به سوال شما، من معتقدم در ابتدا این مشکلات اساسی که در سیاست خارجی وجود دارد باید مرتفع شود، سپس در پی گسترش تعامل در زمینه انرژی با اروپا و همچنین استفاده از آن ظرفیتها در این راستا انجام دهیم.
نقشی که کمپانیهای نفتی اروپایی به عنوان یک واسطه و در جهت تعامل میان ایران و اروپا میتوانند بر عهده بگیرند را تا چه حد موثر میدانید؟ ایران تا چه حد از این ظرفیت کمپانیهای نفتی اروپایی در جهت افزایش و بهبود روابط خود و اروپا استفاده نماید؟
سوال شما دو بخش دارد. بخش نخست این که ما چگونه میتوانیم ظرفیتهای خود را در رابطه با مسائل اقتصادی، پیش بریم و دیگر اینکه چگونه میتوانیم از این ظرفیتهای به وجود آمده در بخش روابط سیاسی استفاده کنیم. من فکر میکنم بهتر است به صورت مستقل به این دو بخش پرداخته شود. در درجه نخست آیا در شرایط کنونی زمینهای ایجاد شده که ما بتوانیم از کشورهای خارجی که ما را تحت تحریم قرار دادند استفاده کنیم یا خیر؟ به زعم من موقعیت ما در این رابطه، از شرایط نسبت به سال گذشته، در همین مقطع زمانی بهتر است و اروپاییان و شرکتهای اروپایی آمادگی دارند که با ما همکاری داشته باشند. باید توجه کرد که در زمینه انرژی حرف اول را آمریکاییها میزنند ولی خوشبختانه امروز به خاطر ایجاد شرکتهای بزرگ چند ملیتی، ما میتوانیم از اروپاییها هم با تکنولوژی که آمریکاییها دارند، استفاده کنیم، اگرچه آمریکاییها هم علاقهمند هستند که با ایران همکاری داشته باشند. ولی در رابطه با اروپاییها هم تکنولوژی و هم تامین مالی میتواند مورد بهرهگیری قرار گیرد. واقعیت این است اگر موضوع تحریمها را به نحوی و به شکل شایستهای حل نماییم یعنی تکنولوژی که امروز ما به آن نیاز داریم نزد اروپاییها است و میتوانند آنرا در اختیار ما بگذارند. دوم هم اینکه مبالغی که ما احتیاج داریم تا از این تکنولوژیها استفاده کنیم و بهرههای لازم را در زمینه انرژی و صنایع وابسته به انرژی ببریم را هم اروپاییها قادر هستند به ما دهند. بنابراین در سطحی که ما در شرایط فعلی در آن قرار داریم، اروپاییان قادر هستند که ما را از این سطح ارتقا بخشند. دوم اینکه آیا این امکان وجود دارد که ما از ظرفیت به وجود آمده در بخش سیاسی هم استفاده نماییم؟ طبیعتا پاسخش مثبت است. هرچه درگیری-های اقتصادی بین کشورهای جهان بیشتر میشود، اجبار فراهم شدن روابط سیاسی میان آنها نیز فزونی میبخشد. یعنی ما را مجبور میکند که این روابط اقتصادی را نگاه داریم، باید روابط سیاسی خود را نیز گسترش دهیم. بنابراین ما میتوانیم حساب کنیم، هرچه روابط اقتصادی و درگیریهای کشورها در روابط اقتصادی بیشتر باشد لازم است که روابط در سیاست خارجی هم میان کشورها به یکدیگر نزدیکتر گردد. این دو عامل به یکدیگر وابسته هستند. یعنی اگر ما بخواهیم در زمینه سیاسی، گسترش روابط با اروپاییان را تجربه کنیم، باید طبیعتا مراوده اقتصادی مناسبی هم با آنها داشته باشیم. اگر هم میخواهیم در اقتصاد پیشرفت کنیم، باید مواظف رفتار خود در سیاست خارجی باشیم. شایان ذکر است که این به معنی این نیست که کشورها استقلال خود را از دست میدهند، بلکه مقصود این است که چارچوبهای معین و مشخص و قابل رویت برای همه در سیاست خارجی داشته باشیم. در شرایط فعلی ما به این رسیدیم که این چارچوبها را قالب سیاست خارجی خود قرار دهیم. بنابراین این دو عامل که ربط وثیقی با یکدیگر دارند را باید با هم در نظر بگیریم. اگر ما شرایط اقتصادی خوبی را فراهم کنیم، اما نتوانیم در سیاست خارجی خود از آن استفاده کنیم، به صورت یکسویه عمل کردهایم. طبیعتا چنین روندی در صورت انجام بالعکس هم نتیجه مطلوبی را متوجه کشور نخواهد کرد.
با توجه به بحران روابطی که میان مسکو و اتحادیه اروپا به وجود آمده و همچنین با عنایت به جاه طلبیهای مسکو، ایران میتواند از طرح تکثر منابع انرژی اروپا بهره گیرد و به تامین کننده بخشی از منابع اروپا تبدیل شود؟
من فکر میکنم خیلی نباید وارد این بازیها شویم. ما باید اهداف خود را مشخص کرده و بدون توجه به این بازیها اهداف خود را دنبال کنیم. علت این است که روابط سیاسی اروپا و روسیه به شدت به هم گره خورده است. ضمن اینکه روابط اقتصادی میان این دو کنشگر هم بسیار با یکدیگر در ارتباط است. از طرف دیگر هم اروپاییها به دلایل تاریخی از قدرت گرفتن روسها نگران هستند؛ و هم مسکو از قدرتمند شدن اروپا چنین حسی دارد. بنابراین آنقدر پیچیدگی در این روابط وجود دارد که ما شاید در حال حاضر قدرت ورود به این مباحث را نداشته باشیم. چراکه ما با روسها درگیریهای مختلفی در زمینه انرژی داریم. به عنوان نمونه اگر بخواهیم در دنیا حاکمیت گازی ایجاد کنیم، باید حتما با روسها تعامل داشته باشیم. اگر بخواهیم انرژی را در زمینه مسائل نفتی پیش بریم، هرچند روسها عضو اوپک نیستند، اما باید با روسها همکاری داشته باشیم. ضمن اینکه باید حد و حدود و خطوط قرمز یکدیگر را مشخص و به آن احترام بگذاریم. به نظر بنده ما بدون اینکه این مواردی که شما به آنها اشاره کردید را لحاظ کنیم باید بر اساس رویه منطقی و مبتنی بر واقعیت پیش رویم. صادرات انرژی ما به اروپا پیش از این هم قابل توجه بوده است. آن زمان اروپا هم با روسها و هم با ایران کار میکرد، درصد تقاضای اروپا به حدی بالاست که در این بازار هم روسها و هم ایران میتوانند حضور داشته باشند. بر این اساس چرا ما به جای اینکه یک رقابت ناسالم را ایجاد کنیم که ممکن است نفعی برای ما وجود نداشته باشد، در نتیجه بهتر است یک رقابت سالم را با همکاری روسها در حوزههای مختلف ایجاد کنیم. من نمیخواهم بگویم که روسها قابل اعتماد هستند یا خیر، ولی میگویم که ما از لحاظ هزینهها، هزینههای زیادی را پرداخت کردیم اما بازخورد و نتیجه مناسبی را دریافت نکردیم. یعنی رابطههای اقتصادی – سیاسی خوب و سطح بالایی را ایجاد نکردیم. در این زمان که ما در نقطه عطفی قرار داریم، بهتر است که با همه دنیا کار کنیم و با هر کدام هم سیاست مختص خود را پی بگیریم. اصولا سیاست خارجی به همین معناست. اینکه شما بتوانید با همه دنیا کار کنید، همه دنیا به شما اعتماد داشته باشند، بدون اینکه درگیری و منازعهای با کشوری داشته باشید. اروپا آنقدر به انرژی احتیاج دارد که ما با امکانات بسیار عالی و نقطه استراتژیک بسیار عالی که داریم، میتوانیم نقش خود را در آنجا به راحتی ایفا نماییم و نه تنها به گذشته بازگردیم، بلکه حتی از گذشته هم فراتر رویم و روندهای جدیدی را در این عرصه پیاده نماییم.
در زمینه تعامل انرژی و تامین این منابع اولیه برای کشورهای اروپایی و در مقابل دریافت تکنولوژی از آنها، تا چه حد میتوانیم بازار هدف خود را گستردهتر و متنوعتر نماییم. به عنوان مثال در میان کشورهای اروپایی، ما بیشتر با تروئیکای آلمان، انگلستان و فرانسه تعاملات و مراوداتی را داشتهایم. تا چه حد میتوان این حلقه را گستردهتر کرد و کشورهای دیگر اروپایی را به این مجموعه افزود؟
تصور بنده بر این است که ما نه تنها با اروپاییها که با کشورهای خارج از اروپا هم میتوانیم این مراودات را گسترش دهیم. به عنوان مثال با کشورهای آسیای جنوب شرقی، امروز تشنه کار و انجام فعالیت اقتصادی با ایران هستند. کشورهایی مانند هند و چین چنین ویژگی دارند و این روند خود نوعی رقابت ایجاد میکند، چراکه بازار انرژی محدود است و مشخص است هر کشور تولید کنندهای تا حد میزان ذخیره دارند و این ذخیرهها را چگونه تقسیم بندی کرده و چگونه مورد استفاده قرار میدهند. بر این اساس چون بازار تامین انرژی محدود است، میتواند نوعی رقابت میان خریداران ایجاد نماید. اگر ما بتوانیم در مشتریان خود تنوع ایجاد کنیم و دوباره به سطح پیشین باز گردیم، موقعیتهای فراوانی برای ما به وجود میآید. باید توجه کرد که پیش از این ایتالیا یکی از خریداران خوب منابع انرژی ما بود، اسپانیا هم دیگر کشوری بود که از ایران انرژی وارد میکرد. ولی این کشورها به دلیل افزایش مسائل تحریم و سیاستهایی که از سوی دولت پیشین اتخاذ شد، بازار ایران را ترک کردند. ضمن اینکه این کشورها به دلیل اینکه به مدیترانه راه دارند گزینههای بیشتری برای تامین انرژی پیش رو دارند. بر این اساس به باور من با تدوین یک استراتژیک مناسب در سیاست خارجی میتوان به یک تعامل سطح بالای اقتصادی با کشورهای اروپایی دست یافت. باید اذعان داشت اگر مسائل اقتصادی در استراتژی سیاست خارجی ما حضور نداشته باشد، این استراتژی واقعا بی ارزش است و مفید به فایده نخواهد بود. ما سیاست خارجی نیاز داریم که منافع اقتصادی را مد نظر قرار دهد. ضمن اینکه طبیعتا در این استراتژی آمال و اهداف انقلاب اسلامی هم در آن حضور داشته باشد. بنابراین تنوعی که شما به آن اشاره کردید، یکی از اصلیترین کارهایی است که ما باید در سیاست خارجی خود ملحوظ کنیم. ما نمیتوانیم با یکی دو کشور روابط مناسب اقتصادی داشته باشیم و باقی کشورها را کنار گذاریم. باید توجه کرد در رابطه اقتصادی چه در خرید، فروش، صادرات، واردات و مواردی از این دست، ما باید این فرآیند که روند اصلی توسعه خودمان هم به شمار میرود، را به عنوان یک هدف اصلی در سیاست خارجی قرار دهیم. از همه مهمتر اینکه نسبت روابط اقتصادی با روابط سیاسی، باید تعریفی مشخص، مرتب و همگن داشته باشد. متاسفانه این تا حدی با مشکل رو به رو است. بخشهای اقتصادی بدون در نظر گرفتن سیاست خارجی، برخی اقدامات را انجام میدهند و بعضا ممکن است این رفتار را در سیاست خارجی هم اجرا کرده باشند. بر این اساس ما باید یک همگنی بسیار نزدیک میان بخشهای اصلی استراتژی اقتصادی و سیاسی خود انجام دهیم تا بتوانیم این تنوعی که شما هم به آن اشاره کردید را به دست آوریم.