دکتر دهقانی فیروزآبادی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی:
تعداد بازدید : 0
اروپاییها آن قدرها
هم متحد نیستند
نویسنده : هادی محمدی
بررسی واگرایی بین کشورهای اتحادیه اروپا و نهادهای اروپایی
سید جلال دهقانی فیروزآبادی دانش آموخته دکترای روابط بینالملل از دانشگاه بروکسل بلژیک در سال 1374 است. وی جوانترین استاد تمام رشتههای علوم سیاسی و روابط بینالملل در ایران و عضو هیئت علمی گروه روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی است. دکتر دهقانی فیروزآبادی دارای تألیفات بسیاری در زمینه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و نظریات روابط بینالملل است.مهمترین کتاب وی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چاپ انتشارات سمت است که به عنوان کتاب درسی رشته علوم سیاسی در دانشگاهها ایران تدریس میشود.
با توجه به انعقاد توافق موقتی ژنو بر سر پرونده هستهای کشورمان میان ایران و گروه ۱+۵ ، فرصتهای پیش رو در تعامل میان ایران و اروپا پس از این توافق را چگونه ارزیابی میکنید ؟
* به طور کلی یکی از دستاوردهای توافق ژنو تغییر فضای بینالمللی به نفع ایران و در واقع اصلاح تصویر ایران که به صورت غیر واقعی در دنیا ترسیم شده بود و در همین راستا مخدوش شدن سناریوی امنیتی کردن ، انزوای ایران و ایران هراسی از نتایج این توافق به شمار میرود و با این توافق نامه این مسائل متزلزل شد ، ضمن اینکه فضای تعامل خوبی را در سیاست خارجی ایران از جمله با اروپا ایجاد کرده است. میشود ادعا کرد که اروپا بیش از دیگران از این تحریمهاهزینه کرده است زیرا حجم گستردهای از مبادلات و داد و ستد تجاری با ایران داشته که با این تحریمها متوقف شده بود و با این گشایش ،فضای تعاملی را ایجاد کرده که دو طرف میتوانند از این مسئله منتفع شوند.
در واقع میتوان گفت اروپاییها در شرایط فعلی خودشان را آماده میکنند برای زمان بعد از تحریم،حتی الان هم کشورها و شرکتهای اروپایی اگر تحت فشار آمریکا نباشند تلاش میکنند تا فعالیتهای اقتصادی خود را شروع کنند اما اگر بخواهیم واقع بینانه تحلیل کنیم باید بگوییم که اروپاییها خود را برای فضای پس از تحریم آماده میکنند چون علی رغم اشتراکاتی که میان اروپا و آمریکا وجود دارد، در بعضی از حوزههای اقتصادی و منافع اقتصادی با هم رقابت دارند که یکی از این حوزهها میتواند ایران باشد. در واقع اروپاییها در تلاشند تا بازار بعد از تحریم مناسبی را داشته باشند.
اروپاییها درصددند تا به محض رفع این محدودیت ها، از بازار ایران استفاده کنند و شرکتهای اروپایی هم به دلیل ضرر زیادی که تحمل کرده اند، مشتاقتر هستند.
از طرف دیگر اگرچه اروپا همواره متحد راهبردی آمریکا بوده اما در عین حال چه به صورت منفرد یا در چارچوب سازمان یافته، مایل به داشتن خودمختاری و آزادی عمل بوده اند و این علاقه به استقلال از آمریکا در مورد ایران هم هست و اروپاییها در عین حال که منافع مشترک با آمریکا دارند دنبال نوعی آزادی عمل و تقویت اتحادیه اروپا در نظام بینالمللی هستند.
همچنین اروپاییها چه به صورت منفرد یا اتحادیه ،همواره خاورمیانه را به عنوان یک منطقه استراتژیک میدانستند که این مسئله نیز ریشه در موقعیت ژئوپلتیک خاورمیانه و همسایگی با اروپا و نیز وابستگی انرژی اروپا به خاورمیانه و حضور سنتی در این منطقه بوده است . اروپاییها از طریق ایران میتوانند نقش مثبتی در خاورمیانه ایفا کنند و اگر شریک استراتژیک نباشند دنبال شریک با ثبات برای نقش آفرینی در خاورمیانه هستند و نکته دیگر مشکلات مالی اروپاست که عادی سازی روابط با ایران میتواند در جهت رفع بخشی از این مشکلات کمک کند به خصوص کشورهایی مثل اسپانیا و یونان و ... که بیشتر درگیر چنین مشکلاتی هستند علاقه بیشتری دارند. از طرف دیگر ایران هم میتواند از اروپا برای تامین منافع خودش استفاده کند به خصوص که حداقل سه کشور در 1+5 هستند و در پیشبرد یا توقف مذاکرات نقش مهمی دارند. همچنین گسترش روابط با اروپا میتواند به شکاف بیشتر در ساختار تحریمها کمک کند.اگر چه کار سادهای نیست اما در همین سفر هیات فرانسوی شاهد اظهار نگرانی و اعتراض آمریکاییها هستیم و نشان میدهد که این فرصتهای پیش رو نیاز متقابل است و میتواند زمینههای عملی را بیشتر کند.
در تعامل با اروپاییها با یک بلوک واحد روبهرو هستیم یا این که میتوانیم حوزه نفوذمان را در تک تک کشورهای عضو این اتحادیه به اقتضای هر کشور گسترش بدهیم؟ آیا در تعامل با اروپا محدود کردن خود به تروئیکای آلمان، فرانسه و انگلیس نوعی غفلت از ظرفیتها و فرصتهای موجود در دیگر کشورهای اروپایی نیست؟
اولاً اتحادیه اروپا یک بازیگر بینالمللی منحصر به فرد است .در برخی حوزهها مثل اقتصاد از طرف کمیسیون اقتصادی اروپا یک دست عمل میکند اما در حوزههایی مثل سیاست خارجی و دفاعی،اتحادیه اروپا کماکان بین حکومتی است و دولتها تصمیم گیرند نه کمیسیون یا پارلمان اروپایی و این نوعی عدم توازن بین اقتصاد با سیاست و امنیت در اتحادیه اروپا ایجاد کرده است.
در حوزه اقتصادی اروپا به صورت یک بلوک واحد عمل میکند اما به طور کامل این گونه نیست و نمیتوان گفت ایالات متحده اروپا یا حتی فدراسیون یا کنفدران هم نیست.
در درون اتحادیه اروپا هم بلوکهای مختلفی وجود دارد مثل کشورهای اروپا گرا و آتلانتیک گرا ، به خصوص در بخشهای امنیتی که اروپاگرایان دنبال استقلال بیشتر از آمریکا هستند و در مقابل آتلانتیک گرایان وجود دارند که طرفدار قدرت ناتو و به آمریکا گرایش بیشتری دارند که این مسئله خود فرصتهایی ایجاد میکند و نمیتوان گفت اروپا کاملاً متحد عمل میکند.همچنین کشورهای جنوب و شمال اروپا هم هست که میزان توسعه یافتگی در جنوب کمتر از شمال اروپاست ، حتی اخیراً یک شکاف شرق و غرب هم با پیوستن کشورهای اروپای شرقی ایجاد شده است.
با پیوستن کشورهای اروپای شرقی به اروپا آتلانتیک گرایی تقویت شده است که این نفوذ آمریکا را در اتحادیه بیشتر میکند.
بنابراین یک رقابت درون گروهی در اتحادیه اروپا وجود دارد که در حوزه سیاسی بیشتر و در اقتصادی کمتر است.
و به این معنی نیست که در سطح دو جانبه نمیتوان کارکرد، بهخصوص در شرایط عادی که بسیار راحتتر از شرایط تحریم است. بنابراین تردیدی نیست که ما نباید همه کانالهای ارتباطی خود را به سه کشور محدود کنیم اگر چه آنها تاثیر بیشتری دارند اما اتحادیه اروپا به خصوص در حوزه اقتصادی محصور به اینها نیست .
در بحث اقتصادی ما باید از همه ظرفیتها استفاده کنیم و دو جانبه ، چند جانبه یا حتی با بلوکهای درون اتحادیه میشود کانالهای ارتباطی متعددی داشته باشیم و همه کانالها را به سه کشور محدود نکنیم. از مهمترین شاخصهای سیاست خارجی متوازن هم همین استفاده کردن از همه ظرفیت هاست.
سوال سوم : آیا اتحادیه اروپا یک سند استراتژیک واحد در تعامل با ایران دارد و کشورهای اروپایی از یک استراتژی واحد در قبال ایران پیروی میکنند؟
تا جایی که من میدانم سند مدون و نوشته شدهای نیست اما هم به صورت نظری و هم عملی میتوان دریافت که اتحادیه اروپا یک راهبرد واحد در سطح استراتژیک در قبال ایران دارد. به خصوص که یک مکانیزمی در اتحادیه است که تصمیم گیری به صورت اجماع باشد اما اگر اکثریت هم بود اقلیت همراهی کنند و خلاف تصمیم جمعی حرکت نکنند.شواهد نشان میدهد که اتحادیه اروپا علی رغم مخالفت برخی کشورها ، سیاست واحدی را در قبال ایران در پیش گرفته است.البته در بحث هستهای و تحریمها اینها تحت فشار آمریکا مجبورند پیروی کنند و رفت و آمدهای فعلی به ایران به این خاطر است که فکر میکنند روند کار به سمت عادی شدن پیش میرود و در آن زمان هر کشوری به فکر منافع خود است ضمن اینکه اگر اتحادیه اروپا محدودیتی برای تعامل با ایران ایجاد نکند ، طبیعی است که اینها منافع خودشان را ترجیح میدهند.از طرف دیگر آمریکاییها هم میخواهند این احساس عادی شدن موضوع ایجاد نشود و گسترش برخی تحریمها هم به دلیل ترس از شکسته شدن سد تحریم هاست.
سابقه رابطه ایران و اروپا نشان میدهد که پیوستگی بین سیاستهای اقتصادی و سیاسی اروپا وجود دارد و تفکیک سیاست از اقتصاد حداقل در مورد ایران به سختی صورت میگیرد و جمع بندی این است که با همه این توضیحات در درون اتحادیه اروپا رقابتهای داخلی و تضاد منافع وجود دارد که میتوان هوشمندانه از آنها استفاده کرد و تعدد بازیگران این فرصت را ایجاد میکند هرچند باید قبول کرد که کار سادهای نیست.
سؤال چهارم : همگرایی کشورهای اتحادیه اروپا در مواجهه با پرونده هستهای ایران نمونه نادر از یک همگرایی بین کشورهای اروپایی در سیاست امنیتی و خارجی است. در این اتفاق دیپلماسی ضعیف ایران چه نقشی را داشته است؟
نمی شود گفت که بی تاثیر بودیم اما علاوه بر اینها با توجه به ماهیت جمهوری اسلامی و نوع نگاهی که مجموعه کشورهای اروپایی به ایران دارند هم حالت خاصی ایجاد کرده که کشورهای اروپایی در اینجا در مقایسه با سایر کشورها انسجام بیشتری داشته باشند.یکی از مهمترین دلایل این است که اتحادیه اروپا خود را قدرت هنجاری میداند و روی ارزشهای لیبرال دموکراسی و آزادی و حقوق بشر کار میکند. پس اینجا یک تعارض ارزشی بین ایران و اروپا وجود دارد و چون چنین مفاهیمی در سطح راهبردی بوده و در مقابل هم ما به صورت دیگری این ارزشها را تعریف میکنیم ، اهمیت زیادی پیدا میکند و با یک تعارض منافع اقتصادی صرف تفاوت دارد.باید ببینیم رفتارهای ما چقدر کمک کرده که این تعارض موجود که همیشه هم بوده ، پر رنگتر شود .
اروپاییها به همان نسبتی که احساس کنند ارزشهای دموکراتیک در ایران پر رنگتر است در رفتارشان تاثیرگذار است و اگر رفتار و گفتمان شما تعارضات را بیشتر کند،انسجام در طرف مقابل هم بیشتر خواهد شد .
الان یکی از دلایلی که در این دولت گشایشی ایجاد شده به خاطر همان حسی است که در گذشته در زمان خاتمی بود و اما در 8 سال قبل از سوی غرب احساس نمیشد . اینها در دیپلماسی مهم است، تضادها و تعارضات ما فراتر از دولت هاست اما نوع گفتمان و طرح وتبیین آن متفاوت است و نباید به گونهای در دنیا رفتار کنیم که اجماع بینالمللی علیه ما ایجاد شود. یعنی ما روی مواردی انگشت بگذاریم که در دشمنان ما اجماع ساز است و باید کاری کنیم که شکاف را بیشتر نماییم، این هنر دیپلماسی است شاید بعضی وقتها ما فکر کنیم همین که سیاست خارجی را تهاجمی کنیم درست است اما سیاست تهاجمی باید بتواند منافع ملی ما را تامین کند چون دیپلماسی جای عقلانیت است . نمیگویم همه اش ضعف دیپلماسی ما بوده اما الان مهمترین کار ما این است که اجماع را بشکنیم و خود این مسئله که احساس کنند تغییری ایجاد شده تاثیر گذار است . برای همین اسرائیل زمانی تلاش کرد که نشان دهد تغییری در ایران ایجاد نشده ، چون اگر ایران هراسی متزلزل میشد بسیاری از توطئههای آنها نیز نقش بر آب میشد.البته نباید فشار آمریکا و اسرائیل برای اجماع سازی علیه ایران در اروپا را فراموش کرد .مثلاً در مورد مسئله فلسطین رهبری فرمودند راه حل ما دموکراتیک و براساس رای فلسطینیان است که نتیجه اش مان بازگشت فلسطین به فلسطینیان است اما به زبان دموکراتیک، که هیچ کس هم متعرض نمیشود و فرق دارد با اینکه بگوییم اسرائیل باید از بین برود.اسرائیل از بسیاری از بهانههایی که ما دادیم برای اجماع سازی علیه ما استفاده کرد و موضع مظلوم نمایی در اروپا به دست آورد .
نکته دیگر در این زمینه این است که در سالهای گذشته تغییر گفتمانی و رویکردی در سیاست خارجی ایجاد شد و نگاه ما به سمت شرق و آمریکای لاتین و آفریقا رفت و اولویت اروپا تنزل پیدا کرد. البته بحثهای هستهای هم طبیعتاً تاثیرگذار بود و اولویت اروپا را دست چندم کرد که این هم میتواند یکی از عوامل کمک کننده به همگرایی اروپاییها در مقابل ایران به شمار برود .یک توصیه این است که باید سیاست خارجی متوازن داشته باشیم و به تناسب اولویتها عمل کرده و از هیچ منطقهای غفلت نکنیم تا از آنها برای کمک به اولویت اول خود استفاده نماییم .
سؤال پنجم : ظرفیتهای دیپلماسی ایران در تعامل با اروپا چیست؟
همه ظرفیتها و قابلیتهای روابط ایران و اروپا به بحثهای هستهای محدود نیست و اگر این مانع برداشته شود حوزههای وسیعی گشوده خواهد شد.ضمناً حوزههای همکاری هم بین ایران و اروپا وجود دارد که به عنوان حوزههای مشترک از آنها یاد میشود و مهمترین آن امنیت و دیپلماسی انرژی است. چون آنها وارد کننده بوده و در خصوص گاز به روسیه وابسته اند که از نقاط ضعف اروپا محسوب میشود و از سوی دیگر بسیاری معتقدند که بهترین و ارزانترین منبع انرژی برای اروپا، ایران است.
از طرف دیگر ما هم میتوانیم از این فرصت برای فروش منابع خود استفاده کنیم و عامل مهمی برای پایداری امنیتی هم خواهد بود . به همین دلایل اسرائیل و حتی روسها با این موضوع موافق نیستند. انرژی یک ظرفیت بسیار خوب برای تعامل ایران و اروپاست که سود دو طرفه دارد.
قاچاق مواد مخدر و تروریسم هم از دیگر موارد مشترک است و افراط گرایی سلفی نیز میتواند به دلیل نزدیکی خاورمیانه به اروپا، زمینههای همکاری را ایجاد کند.همچنین اروپا به صورت سنتی دنبال نقش آفرینی در خاورمیانه بوده و ایران به عنوان یک کشور قدرتمند منطقه ای، میتواند بهترین شریک اروپا باشد انچنان که دیدیم در کنفرانس ژنو در موضوع سوریه ، بسیاری از کشورهای اروپایی موافق حضور ایران برای حل بحران بودند.ظرفیت بسیار مهم دیگر بازار گسترده ایران برای شرکتهای اروپایی است.
اما به رغم این فرصتها و ظرفیت ها، موانع وچالشهایی هم هست مثل حقوق بشر،سکولاریسم،لیبرالیسم و ارزشهایی که در سیاست خارجی اروپا مانع است و چالش بسیار مهم دیگر خود آمریکاست که نمیخواهد اروپا در این رابطه خودمختاری داشته باشد. بنابراین روابط ایران و اروپا یک ضلع سوم به نام آمریکا دارد که به عنوان یک متغیر مداخله گر میتواند تاثیر مثبت یا منفی داشته باشد.اگر مانع آمریکا نباشد روابط ایران و اروپا میتواند به سطح بسیار بالایی ارتقا یابد. البته نباید نقش منفی برخی کشورهای عربی از جمله عربستان و نیز رژیم صهیونیستی را فراموش کرد .
سوال ششم : آیا ایران میتواند روی شکاف بین کشورهای اروپایی به عنوان یک ظرفیت حساب بکند؟
در یک سطح ارزشی و راهبردی ، حتی به ناچار، یک انسجام و سیاست واحدی در اروپا هست و ما برای استفاده از شکافها باید به لایههای پایینتر رجوع کنیم. اما اختلافاتی در تاکتیکهای کشورهای اروپایی هم وجود دارد و هر کدام منافع ملی خود را دارند ، اما اگر شرایط عادی باشد معمولاً منافع فردی خود را دنبال میکنند . همچنین میتوان از رقابتهای میان اروپایی استفاده کرد. چون در خود کشورها احزاب اروپاگرا و اروپاگریز و ملی گرا وجود دارند که ظرفیتهایی برای تامین منافع ما هستند.
از سوی دیگر همیشه اختلافاتی در اروپا در مورد اولویتها وجود داشته که میتواند مورد توجه ما قرار گیرد که البته باید تلاش زیادی برای بالابردن اولویت ایران در اروپا صورت بگیرد که کار سختی است.حتی شکافهای ناشی از بحران مالی در کشورهایی که مشکلات بیشتر دارند میتوانند مورد استفاده قرار گیرند. همچنین میشود از رقابتهای بین قدرتهای اروپایی مثل فرانسه ، آلمان و انگلیس استفاده کرد که همواره رقابتهایی میان خود داشته اند.
سوال هفتم : با اینکه کشورهای یونان ایتالیا اسپانیا نروژ و اتریش تعامل گستردهای در حوزه اقتصاد با ایران دارند، اما در مذاکرات هستهای غایب هستند. دخیل کردن این کشورها آیا میتواند قدرت چانه زنی ایران را بالا ببرد؟
با توجه به گشایشی که از بعد از توافق ژنو ایجاد شده قاعدتاً نزدیکی ما به این کشورها باعث تضعیف تحریمها میشود، به خصوص در مورد کشورهایی که منافع اقتصادی آنها از منافع سیاسی آنها مهمتر است.البته به نظر من امکان وارد شدن کشورهای دیگر در ساختار 1+5 نیست چون این سه کشور نماینده اتحادیه اروپا هستند و کاترین اشتون هم به عنوان مسئول سیاست خارجی اروپا آنجاست. بنابراین به صورت حضور مستقیم نمیشود اما از طریق رایزنیهای دو جانبه میتوان نوعی لابی را انجام داد تا آنها مواضع خود را به این سه کشور برسانند.ما هر چقدر بتوانیم این کانالها و رایزنیهای دو جانبه و درون اروپایی را داشته باشیم بی تردید قدرت چانه زنی ما در مذاکرات افزایش مییابد .حتی ما اگر بتوانیم از شکافهای منافع بین اروپا و آمریکا استفاده کنیم هم خوب است .1+5 به خصوص با توافق اخیر زمینههای شکاف دارد و ما باید روی این شکافها هم کار کرده و گسلها را فعال کنیم.البته نباید در ذهن ما این باشد که از اروپا موازنه سازی کنیم برای تقابل با آمریکا که غیر واقعی است اما اینکه آمریکا و اروپا یکی هستند هم نیست. ما در یک شرایط ترک برداشتن تحریمها صحبت میکنیم و اروپاییها احساس خطر میکنند که آمریکا بازار ایران را ناگهان بگیرد. خبرهایی مبنی بر دیدارهای محرمانه ایران و آمریکا در عمان بود که این باعث نگرانی اروپا میشود و نگران تک خوری و دور زدن آمریکا هستند که میتواند یک فرصت برای ما باشد .فرق دیپلماسی هوشمند با دیپلماسی عادی در اینجا مشخص میشود که چگونه از کوچکترین فرصتها استفاده میکند و ما این شانس را باید به دیپلماسی بدهیم که منافع ملی را از این طریق به دست آورد . البته باید صبر و حوصله کافی هم داشت و نباید توقع کرد که یک بحران ده ساله، یک ماهه تمام شود.
سوال هشتم : آیا درون اتحادیه اروپا قطبهای قدرت و رقابت قدرت وجود دارد؟
در سؤالات قبل تا حدی اشاره شد و باید گفت بله در این اتحادیه هم بلوکها و قدرتهای مختلف هستند که اختلافاتی نیز دارند.اما با پیوستن کشورهای ضعیف شرق اروپا به این اتحادیه ، موضع آمریکا در اتحادیه اروپا نسبت به قبل تقویت شده است.در درون اتحادیه اروپا اختلاف تضادهایی در حوزههای سیاسی ،امنیتی و دفاعی وجود دارد و به لحاظ ساختاری و اقدام و بر سر ناتو وجود دارد. رقابتهایی هم در زمینه مسئولیتهای اروپا مثل رئیس کمیسیون اروپایی، مسئول سیاست خارجی و ... وجود دارد و یکی از موضوعات انتخابات خرداد آینده در اتحادیه ، رقابت بر سر همین کرسی هاست.
سوال نهم : انتخابات پیش رو در اتحادیه اروپا و پیروزی احتمالی احزاب ضد یورو، برای ایران فرصت است یا تهدید؟
در انتخابات پارلمان اروپا و در درون اتحادیه با توجه به رقابتهایی که بین جناحها و گرایشات مختلف مثل اروپاگراها،اروپاگریزان، ملی گراها و دست راستیها و چپگراها وجود دارد، انتخابات مهمی به شمار میرود.
همیشه هم در اتحادیه اروپا این نقد وجود داشته که شاهد یک نوع تسریع دموکراتیک بوده ایم یعنی بحث نقش مردم در ساختارهای اروپایی کمتر و بیشتر دولتی بوده و به همین دلیل سعی کردند نقش پارلمان اروپا بیشتر شود.در خود اروپا رقابتهای بین چپیها وراستیها وجود دارد که احتمال این است که احزاب چپ میانه رو اروپا در این انتخابات مجدداً به قدرت برسند . همچنین ضد اروپاگراها با افزایش قدرت روبهرو هستند ، اما مهم این است که اگر این احزاب اروپاگریز به قدرت برسند ، انسجام اروپا تا حدودی تضعیف میشود که میتواند فرصتی برای ما باشد ، اما شواهد نشان میدهد که تغییر این چنینی در اروپا تاثیر زیادی بر سیاست اصلی و کلی اروپا نخواهد داشت و هنوز با همه اختلاف نظر ها، اقبال به اتحادیه اروپا اکثریت شکنندهای دارد. البته احتمال دارد تغییرات در مقامات اتحادیه اروپا و پستها خودش زمینه سازی برای بازسازی روابط ایران و اروپا باشد و معمولاً همین تغییرات در مسئولیتها راه و بهانهای برای ایجاد تعامل و تغییر سیاستهاست.