پرســــــــش ایرانی
پاســــــــــخ اروپایی
نویسنده : سید محمد اسلامی
میزگرد غیرحضوری
نمایندگان پارلمان اروپا
درباره چشمانداز رابطه با ایران پس از آغاز اجرای توافق ژنو
كشورهای اروپایی در تعلیق به سر می برند. آنها برخی از تعاملات شان را در چارچوب سیاست خارجی ملی و برخی از تعاملات شان را در چارچوب اتحادیه اروپا انجام می دهند. اما دوگانگی به همین جا ختم نمی شود، ساختار اتحادیه اروپا و مؤسسات هفتگانه در هم تنیده اش به تنهایی كلافی سر در گم است كه به رمزگشایی نیاز دارد. از جمله این مؤسسات پارلمان اروپا است. پارلمان اروپا تنها موسسه دموكراتیك و مبتنی بر رأی مردم در ساختار اتحادیه اروپا است. این موسسه در عین حال كم اختیارترین موسسه اروپایی است. دستگاه سیاست خارجی كشور در سالهای گذشته بخشی از توانش را صرف تعامل با نمایندگان پارلمان اروپا كرده است. اكنون این پرسش وجود دارد كه آنها چگونه به تعامل اروپا با ایران می نگرند و مهمتر این كه وزن آنها در تصمیم سازیها و تصمیم گیریهای اروپا در قبال ایران چقدر است؟
بدون شك توافق ژنو بسیار بسیار مهم است. این توافق همچنین نقش ویژهای بر چگونگی توسعه دیگر روابط بینالملل دارد و من امیدوار هستم كه ادامه پیدا كند. این تمایل همه كشورهای اروپایی از جمله لوکزامبورگ است.
من از توافق ژنو استقبال میکنم. زیرا این توافق یک امید جدید برای رفع تحریمهایی را ایجاد کرده است که شخصا هیچگاه آنها را ابزار مناسبی برای تغییر مقاومت ایرانیان درباره برنامه هستهای شان نمیدانستم. اتحادیه اروپا همیشه ساز و کارهای اعتماد ساز دوجانبه تعریف میکرده است و من واقعا فکر میکنم که توافق ژنو نخستین ساز و کار اعتماد سازی واقعی است که میزان نیتهای صادقانه دو طرف را مورد آزمون قرار میدهد.
درباره روابط دو جانبه بین ایران و جمهوری چک نیز من دلیل خاصی نمیبینم که توسعه نیابد، در حالی که به روشنی اثبات شده است مقاصد برنامه هستهای ایران صرفا صلح آمیز است.
من نمیخواهم به موضوع روابط دوجانبه بپردازم، باتوجه به چشمانداز کلی اتحادیۀ اروپا در مورد ایران، امیدوارم که این توافق به ما اجازه حرکت به دورهای از افزایش تماس و همکاری را بدهد، در نهایت، ایران میتواند - و باید - به جای هر چیز دیگری، شریکی راهبردی (استراتژیک) برای اروپا باشد. من همچنین بر این باورم که آرمانهای مردم ایران برای آیندهای آزادتر و جهانیتر بهتر تأمین خواهد شد اگر سعی کنیم تعامل و تبادل بین آنها و اروپا را شدت بیشتری ببخشیم. این چیزی است که من به مدتی بسیار طولانی از آن دفاع کردهام.
من خوشبین هستم که موضوع هستهای ایران به صورت مثبتی حل و فصل خواهد شد. این امر فرصتی به آغاز دوباره روابط دو طرفه میان ایران و اروپا خواهد داد. ما چارهای نداریم جز این که سرانجام به روابط معمول و طبیعی میان ایران و اروپا بازگردیم، با این حال موانع زیادی بر سر راه رسیدن به چنین مقصدی وجود دارد و ما بایستی بتوانیم بر این موانع فائق آییم.
توافق موقت بهعملآمده دربارۀ برنامه هستهای ایران نشاندهنده دستیابی به موفقیت دیپلماتیک بزرگی بهخصوص برای رابطۀ اتحادیۀ اروپا با ایران است. پارلمان اروپا درحالیکه از تلاشهای بهعمل آمده برای رسیدن به راهحلی دیپلماتیک حمایت میکند، [درعینحال] اتحادیۀ اروپا را به اتخاذ راهبردهای گستردهتری درقبال ایران فرامیخواند که به نقش منطقهای این کشور مربوط میشود و [اتحادیه را] به همکاری بیشتر در مبارزه با تروریسم، مبارزه با تجارت مواد مخدر و امنیت انرژی تشویق میکند. کمیته امور خارجه پارلمان اروپا در حال آمادهسازی پیشنهادی برای سرویس عملیات خارجی اروپا، شورا و کمیسیون است که انتظار میرود در جلسه عمومی فوریه 2014 به تصویب برسد. دیدگاه ما در لهستان دربارۀ توافق خوشبینانه است و ما در آینده به دنبال بهبود روابط تجاری خود با ایران خواهیم بود. با توجه به سابقۀ ارتباط موفق ما، لهستان از سقوط سی درصدی اخیر تجارت خود [با ایران] راضی نیست. ما برای همکاری خود در زمینه انرژی و تجارت اهمیت قائلیم و به بازسازی رابطه خود در آینده علاقهمند هستیم.
من به عنوان نماینده پارلمان اروپا نمیتوانم از طرف كشورهای اروپایی صحبت كنم. با این حال پارلمان در زمینه مقدوراتش مانند تأسیس نمایندگی در ایران و یا فرستادن نماینده به تهران فعال است.
این موضوع به این ربط پیدا میکند که "گامهای عملی درقبال ایران" را چه چیزی بدانیم. من معتقدم که برخی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا وجود دارند که آماده از سرگرفتن روابط تجاریشان با ایران هستند. همه چیز به میزان گشودگی دوجانبه و صداقت در اجرای توافق ژنو بستگی دارد. به طور کلی کشورهای اروپایی هم برای تخفیف تحریمها و هم برای ادامه سیاستهای تحریمی به یک میزان آماده هستند.
من (همزمان) علاقۀ زیاد و شک و تردیدی خاص میبینم، زیرا ما واقعا ایران را نمیشناسیم، ما جامعه امروزی ایران را نمیشناسیم و نمیدانیم که افکار، احساس، امید و باور مردم ایران چیست. اروپاییها و بسیاری از نمایندگان سیاسی آنها واقعاً خواهان آن هستند که روابط با ایران نهایتاً به سطحی برسد که در آن فقط بر مسائل هستهای تمرکز نشده باشد و اگر ایران نیز همین را میخواهد، باید کمک کند تا مسائل هستهای را از سر راه برداریم. من فکر میکنم این کار در حال انجام است، گام بعدی سوریه است. اگر ما موفق به اعمال اقدامات معنیدار نسبت به متوقف کردن جنگ داخلی در سوریه بشویم و به اشتباهات خودمان،که ما هم در اروپا به آنها مرتکب شدهایم، اعتراف نماییم، در آنصورت قدمهای بسیاری برای آیندهای نه چندان دور در پیش است.
واقعیت این است که استراتژیهای دوگانه و بعضا متناقضی که تاکنون توسط اتحادیه اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران دنبال میشد دیگر مفید فایده نمیباشد. یک آغاز دوباره نیازمند اعتماد سازی دو طرفه است و این اعتماد سازی دوطرفه امری است که بایستی آن را تدریجا به وجود آورد و همزمان ار آن مراقبت نمود. این تنها مسیری است که طرفین میتوانند صداقت خود را به اثبات برسانند و این رویکردی است که ما به عنوان اتحادیه اروپا بایستی در مقابل تمام کشورهای خاورمیانه اتخاذ کنیم.
اتحادیۀ اروپا ایران را بازیگری حیاتی در حوزۀ سیاست بینالمللی در نظر میگیرد. توافقنامۀ نهم و دهم ژانویه 2014 ژنو که در ماه نوامبر دربارۀ جزئیات فنی [چگونگی] اجرای این قرارداد با ایران امضا شد، تعهد دیپلماتهای اتحادیۀ اروپا را نشان میدهد. دو روز مذاکرۀ طولانی که در ژنو صورت گرفت نشان از پیشرفتهای قابل توجهی در تمام مسائل مرتبط بود، که مبنای اجرای سریع، آسان و منسجم طرح اقدام مشترک شش کشور میشود. به نظر من کشورهای عضو اتحادیۀ اروپا مشتاق بهبود روابط اقتصادی و سیاسی با ایران هستند. این نکته توسط هیئت اتحادیۀ اروپا که مأموریت [ایجاد] روابط با ایران را بر عهده گرفته است نیز نشان داده شده است.
آمریکا و اتحادیه اروپا رابطه كاری عالی دارند، اما ما 2 بدنه جدا از هم هستیم و در همه موضوعات اقدامات مان مشاركتی نیست. درباره ایران هم تا جایی كه من میدانم استراتژی یكسانی را دنبال نمیكنند.
پاسخ دادن به این پرسش آسان نیست و مطمئنا من کسی نیستم که بتوانم پاسخ جامعی به این پرسش بدهم. آمریکا و اروپا هر 2، یک هدف را دنبال میکنند: تامین امنیت هم برای خودشان و هم برای ایران. البته مطمئنا تفاوتهایی در رهیافت آنها وجود دارد اما هدف کلی در نهایت یکسان است. ممکن است آمریکا از فعالیتهای دیپلماتیک در سطح بالا بین ایران و اروپا تعجب کند یا به آن مشکوک باشد، اما دلیل آن خیلی ساده است. در مقایسه با آمریکا، اتحادیه اروپا روابط بسیار نزدیک تری با ایران دارد.
اروپا برخلاف ایالات متحده روابط خود را با ایران حفظ کرده است و ما قطعا هنگام فکر کردن و فرمولبندی موضع خود درقبال ایران و نوع روابطمان با آن به ایالات متحده وابسته نیستیم و نباید باشیم. ایران خیلی بیشتر از آنکه همسایۀ آمریکا باشد، همسایه ماست و به وضوح بخشهایی از تاریخ اروپا به طور عمیقی با تاریخ ایران در هم تنیده است. [و همینها برای من کافی است] تا اعتقاد داشته باشم که برای اروپا لازم و ضروری است که تکیهگاههای خود را در ایران بیابد.
اتحادیه اروپا در رابطه با ایران در سالهای اخیر تابع استراتژی ایالات متحده بوده است. این به معنی توقف روابط دو جانبه و اعمال تحریمهای مختلف علیه جمهوری اسلامی ایران است. با این حال تغییرات جدیدی که در ایران اتفاق افتاده است و چشم انداز تازهای که برای حل مسئله هستهای ایران ترسیم شده است، از جمله نقش حمایتی روسیه؛ باعث شده تا پنجره فرصتها بار دیگر بر روی روابط دو طرف گشوده شود. این امر هم برای اتحادیه اروپا و هم برای ایالات متحده آمریکا صادق است. در رابطه با موضوع پرونده هستهای ایران اتحادیه اروپا سیاست جداگانهای از آمریکا اتخاذ نکرده است شفافتر بگویم، اتحادیه اروپا در این زمینه استراتژی مستقلی ندارد .
اتحادیۀ اروپا همکاری نزدیکی با ایالات متحده دارد که میتوان آن را در مذاکرات 20 فوریۀ 2014 گروه شش با ایران در وین مشاهده نمود. این اولین مذاکرۀ هستهای از زمان تصویب برنامه عمل مشترک بود که یک جدول زمانی امیدبخش برای مذاکرات بعدی در ماه جولای را عرضه میکرد. در پارلمان اروپا هیئت ویژهای برای روابط با ایران، به ریاست خانم تاریا کورنبرگ تشکیل شده است. [نام این کمیته] کمیتۀ امور خارجه پارلمان اروپا است [که همراه با کمیتۀ فرعی خود به نام] کمیته فرعی امنیت و دفاع، مذاکره با ایران را بررسی میکنند. ما در اتحادیۀ اروپا روابط با ایران را موضوعی مهم در نظر میگیریم و بر موارد احترام به حقوق بشر و ارزشهای مردمسالار در منطقه نیز متمرکز هستیم.
اتحادیه اروپا در طول ١٠ سال گذشته تلاش كرده است كه سیاست خارجی و دفاعی مشتركش را تعدیل كند. با این حال هیچ كشور یا سازمانی نمیتواند تماماً از دیگر بازیگران جهانی مستقل باشد. آمریكا متحد اروپا است و اروپا نیز تلاش میكند تا روابط حسنهای با بسیاری از كشورها داشته باشد كه آمریكا نیز یكی از آنها است. به هر حال اتحادیه اروپا و كشورهای عضو این اتحادیه سیاست خارجی خودشان را دارند كه از آمریكا مستقل است.
از آن جایی که آمریکا و اروپا ارزشهای مشترکی دارند، در نگاه اول ممکن است این طور به نظر برسد که آمریکا نفوذ و تاثیر تعیین کنندهای در سیاست خارجی اتحادیه اروپا دارد. با این حال سیاست خارجی اتحادیه اروپا واقعا تلاش میکند که تا حد امکان مستقل باشد. هنگامی که کار به رابطه با ایران برسد ، از آن جایی که ارکان سیاست خارجی اتحادیه اروپا با آمریکا متفاوت است، در برخی موارد ممکن است به نتایج متفاوتی هم منجر بشود. با این حال موضع سخت گیرانه در قبال برنامه هستهای ایران از آن جا سرچشمه میگیرد که 2 کشور عضو اتحادیه اروپا دارنده سلاحهای هستهای هستند. بنابراین تلاشها برای منع اشاعه سلاحهای هستهای نشأت گرفته از ارزشهای اروپا و در جهت منافع تعهدات منع اشاعه این 2 کشور است.
اتحادیۀ اروپا و کشورهای اروپایی نشانههایی روشن از ایران میخواهند که لحن آینده حاکی از دوستی خواهد بود. ما میدانیم که ایران جمعیتی جوان و پویا و مشتاق به تعامل با جهان دارد و ما باید برای تعامل با آنها آماده باشیم. این پیامی است که اروپا باید به ایالات متحده بدهد، هیچ عامل آمریکایی پشت سر وزیران امور خارجه اروپایی نایستاده است و مقامات ایرانی میدانند که اعتمادسازی با اروپاییان در مقایسه با ایالات متحده راحتتر است. ما [این نکته را] تقویت خواهیم کرد.
همان گونه که شما هم اشاره کردید، رابطه میان ایران و ایالات متحده بر مبنای بی اعتمادی شکل گرفته است. برای سالهای متمادی ایالات متحده در امور داخلی و سیاسی ایران مداخله میکرده است. آمریکاییها بر اساس منافع خودشان از دولتها و حکومتهای مختلف در ایران حمایت میکردند و یا به مقابله و براندازی آنها اقدام میکردند، البته در اینجا منظور من از منافع بیش از همه منافع اقتصادی است. شکافهای عمیقی میان دو طرف ایجاد شده است. البته بایستی توجه داشت که مخدوش کردن چهره ایران و اهریمنی جلوه دادن جمهوری اسلامی در دولت قبل از دولت رئیس جمهور روحانی کار آسانی بود. در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد خسارتهای جدی به وجه بینالمللی ایران وارد شد و باعث تشدید شدن انزوای بینالمللی ایران شد. همچنین نگرانیهای حقوق بشری نیز در این دوره افزایش داشت. در رابطه با بخش دیگر سوالتان اجازه بدهید این گونه پاسخ بدهم ، ما در اروپا رابطه قدیمی و طولانی اقتصادی با ایران داشته ایم. همین قدمت در روابط دو طرفه باعث شده تا اروپا اطلاعات فراوانی را در رابطه با ذهنیت و تاریخ ایرانی داشته باشد. ایران و اروپا به عنوان دو مجموعه قدیمی و به خاطر همین شناخت گستردهای که از یکدیگر دارند بایستی بتوانند روابطشان را به صورت عزتمندانه بازبینی کنند. البته این امر شامل گفت وگوهای صریح و آزادانه در رابطه با مسائل مورد دغدغه طرفین میباشد. نهایتا از همین شیوه میتوان برای ارتقای روابط با ایالات متحده نیز بهره جست.
علیرغم رویکرد مشترک ما با آمریکا، در اتحادیۀ اروپا روندهای سیاسی مختلفی، از جمله اعمال تحریم، نسبت به ایران وجود دارد. دغدغههای اتحادیۀ اروپا همانند نگرانیهای ایالات متحده است و بارها شیوۀ ایالات متحده را به کار بسته است، اما نمیتوان گفت که اتحادیۀ اروپا در حوزۀ سیاست خارجی وابسته به آمریکا است. بهعنوان مثال اتحادیۀ اروپا، در تناقض با رویکرد آمریکا، تصمیم گرفت تحریم برخی از داراییهای مسدود شده را بردارد.
من آنچنان كه باید نسبت به جزئیات سیاستهای اقتصادی بین كشورهای اروپا و ایران مطلع نیستم. درباره تحریمها هم من فكر میكنم شما باید این سوال را از شركتهای تجاری كه در این حوزه بوده اند، بپرسید. آنها نیز ممكن است نظرات مختلفی داشته باشند. من بیشتر با تعاملات پارلمانها بین ایران و اتحادیه اروپا آشنا هستم.
این واضح است که نه فقط ایرانیها بلکه بسیاری از شرکتهای اروپایی از سیاستهای تحریمی متضرر شده اند. به هر حال هرگونه اعمال محدودیت بر تعاملات تجاری چه سیاسی و چه استراتژیک باشد، مانعی بر سر راه کسب و کار است. این سخت است که ما توجه بازارهای ایرانی را جلب کنیم آن چنان که چینیها با قیمتهای نازل شان در حال رقابت هستند. با این حال من تصور میکنم که هنوز فضای بسیار زیادی برای گسترش تخصصهای اروپاییها و خلاقیت هایشان در ایران وجود دارد، چیزی که چینیها نمیتوانند آن را ارائه بدهند.
ای کاش میتوانستیم تحریمها را علیه همسایه خود از میان برداریم. در این دورۀ زمانی، استفاده نکردن از فرصتهای فوقالعادهای که یک مشارکت اقتصادی ساختارمند با ایران میتواند ارائه کند هوشمندانهترین گزینهای نیست که اروپاییها میتوانند برگزینند. بااینحال، دلایلی برای تحریم وجود دارد و نوع هدایت سیاسی ایران در سالهای اخیر [تمام بهانهها را] برای اعمال تحریمها به وجود آورده است. اکنون [این موارد] تمام شده است، بیایید برای آزادسازی تمام زمینههای همکاری بین ایران و اروپا، از جمله اقتصاد تلاش کنیم.
البته کاملا درست است که همکاری اقتصادی با ایران یکی از علاقه مندیهای اصلی اروپاست. ایران یک کشور توسعه یافته و صاحب منابعی است که برای آن در تمام دنیا تقاضا وجود دارد. برای بازارها این بالاترین ارزش را دارد. اما بایستی توجه داشت که بازگرداندن روابط دوجانبه به شرایط طبیعی کار آسانی نیست. اختلافهای زیادی در زمینههای ارزشی وجود دارد. ادعاهای زیادی در رابطه با تبعیض در ایران وجود دارد و ایران تغییرات زیادی را بایستی اعمال کند.
نکته دیگر در رابطه با تحریمها این که حزب من در آلمان(DIE LINKE) و تمام افرادی که در این حزب عضو هستند همواره به طور صریح و قدرتمند تحریمهای اعمال شده علیه ایران را رد کرده ایم. با این حال متاسفانه ما در این مورد تا کنون تنها بوده ایم. تحریمهای اعمالی اتحادیه اروپا و آمریکا اقتصاد، جامعه مدنی و زندگی افراد عادی را تحت تاثیر قرار داده است. ما این نوع اقدامات را اشتباه میدانیم. اقدام صحیح این است که همین حالا تحریمها کاملا از بین بروند و یا تخفیف یابند .
تأمین انرژی یكی از مهمترین موضوعاتی است كه در روابط بین ایران و اتحادیه اروپا در آینده نزدیك مطرح است. من مطمئنا امیدوارم بهترین شرایط اتفاق بیفتد با این حال همه اینها به آینده توسعه روابط وابسته است.
همان طور که پیش از این نیز گفتم من فکر نمیکنم که اتحادیه اروپا صرفا از سیاستهای آمریکا پیروی کند. اروپا همچنین نگرانیهای جدی درباره ابعاد صلح آمیز برنامه هستهای ایران داشته است، همچنان که درباره سطح حقوق بشر نگرانی دارد. اتحادیه اروپا همچنین آمادگی اش را برای تخفیف تحریمها در آینده در صورت تحقق شرایط خاص- حتی درباره تحریمهای حوزه انرژی - اعلام کرده است. من باور دارم که در نهایت هر 2 طرف به شرایط مورد نظرشان میرسند و همکاریهای متعارف، دوستانه و صلح آمیز بین ایران و اتحادیه اروپا از سر گرفته خواهد شد.
بله. همانطور که قبلاً گفتم، آمریکا نباید نقشی در رویکرد اروپا در قبال ایران داشته باشد، [درغیر اینصورت] باعث بروز ضعفهای ساختاری برای ما خواهد شد. بااینحال، ایران باید نسبت به [اینکه چه کسانی] شرکای مهم [آن خواهند بود] واضح و روشن باشد. ممکن است چین و پاکستان در برخی موارد آسانگیرتر باشند، اما آیا ایرانیها نیز میخواهند کشور خود را در اتحاد با شرکایی ببینند که ثبات کمتری دارند؟ اروپا نسبت به هر شریک دیگری، خیرخواهتر است، این ممکن است برای میلیونها ایرانی که به توسعه و پیشرفت فکر میکنند و همچنین به مردمسالاری،که در شرق کمتر پیدا میشود، ارزشمند باشد.
نزاع بر سر انرژی و تلاش برای دستیابی به منابع مربوط به آن چون نفت و گاز یکی از درگیریهای اصلی زمانه ما است. با این حال من هنوز نمیفهمم چرا ایران بر روی انرژیهای برگشتپذیر سرمایه گذاری نمیکند. ایران میتواند در این موضوع الگویی برای تمام منطقه باشد. ما تلاش زیادی کرده ایم تا وابستگی خود را به سوختهای فسیلی کاهش داده و آنها را با انرژی حاصل از باد و خورشید جایگزین کنیم. ما در رابطه با استفاده صلح آمیز از انرژی هستهای هم چنین نظری داریم. شما در کشورتان این فرصت را دارید که از انرژی هستهای مستغنی باشید زیرا انرژی هستهای منبع پاکی برای تولید انرژی نیست. مسئله نگهداری زبالههای هستهای یکی از بزرگترین مشکلات اقتصادی و همچنین اجتماعی ماست. من فکر میکنم که ایران به همراه آلمان بایستی تلاش کنند تا از انرژیهای تجدیدپذیر و پاک به جای انرژی هستهای بهره ببرند.
من شخصا رابطه خاصی بین انتخابات سال ٢٠١٤ و تصمیم سازیها درباره ایران نمیبینم. فرآیندهای استاندارد و اصول دموكراتیك دنبال خواهند شد. اعضای جدید هیئت ایران در اتحادیه اروپا هم انتخاب خواهند شد.
واقعیت این است که پارلمان اروپا نقش اندکی در سیاست خارجی اتحادیه اروپا دارد. با این حال نمایندگان پارلمان اروپا میتوانند درباره چگونگی تدوین سیاست خارجی در موارد خاص درخواست ارائه توضیح بدهند. همان گونه که من شخصا پیش از این درباره سیاستهای تحریمی علیه ایران چنین کرده ام. با این همه سیاست خارجی اتحادیه اروپا در شورای اتحادیه اروپا شکل میگیرد و بنابراین فرآیند تصمیم سازی در اتحادیه اروپا وابسته به رویکرد سیاسی کشورهای عضو این اتحادیه است. با این حال نتایج انتخابات پارلمانی تصویر خوبی از روند پیش رو را به دست خواهد داد.
در وهله اول، اینطور نیست که پارلمان اروپا، یا درواقع هر پارلمان دیگری، حتی مجلس [شورای اسلامی] شما، در این زمینه تصمیمگیری میکند، بااینحال، من هنوز امیدوارم که پارلمان بعدی اروپا شاهد اتحادی محکم بین احزاب دموکرات مسیحی و سوسیال دموکراتها برای پیشبرد مسائل باشد و بدیهی است که با این نوع ترکیببندی، ایران و تصمیمگیران ایرانی میتوانند به پارلمان اروپا به چشم نهادی قابلاعتماد و همچنین [نهادی] برای تعمیق تعامل مردمسالار نگاه کنند. در گذشته، ما کمتر از آنچه میتوانستیم انجام دادیم، اما ایران نیز باید [این نکته را] درک کند که پارلمان اروپا همچنان کارهایی خاص را نخواهد پذیرفت. بسیاری [از موارد] به رفتار ایران در آینده بستگی دارد. اگر ما شفافیت بیشتری را در تصمیمگیران ایرانی و رویکرد انعطافپذیرتری را نسبت به آنچه که ما به آن حقوق بشر میگوییم و بر آن اصرار داریم، ببینیم بسیاری از درها باز خواهد شد.
شما هم مثل ما امیدوار باشید که احزاب پوپولیست و راست افراطی کمتری در پارلمان حضور یابند. چنین احزابی قطعا به دنبال آغازی دوباره در روابط ایران و اروپا نبوده و برای منزوی ساختن ایران تلاش خواهند کرد.
پیشبینی نتیجۀ انتخابات آینده سخت است، بااینحال فکر نمیکنم که تغییرات احتمالی در بخشهای پارلمان اروپا منجر به ایجاد تغییر مهمی در سیاستهای [آن] نسبت به ایران شود. نگرش کشورهای اروپایی روشن و منسجم است. ما سعی میکنیم به بهبود روابط دو جانبه با ایران برسیم و این هدف در ورای هرگونه بخشبندی سیاسی درمجلس است.
به نظر من متاسفانه این درست است كه واگرایی درون اتحادیه اروپا رخ داده است به ویژه در برخی كشورهای عضو اتحادیه. با این حال هنوز زود است كه درباره آینده اروپا صحبت كنیم. ابتدا باید ببینیم نتیجه انتخابات چگونه میشود.
واگرایی در اتحادیه اروپا آن قدرها هم که به نظر میرسد جوان نیست. لفاظیهایی که ما امروز در سراسر اروپا میشنویم قبل از این هم در مجلس عوام انگلیس در دوره حکومت مارگارت تاچر شنیده شده است. برای هر سیاستمداری مفید است که بتواند دشمنی برای خودش بتراشد. واگراها اکنون اتحادیه اروپا را به عنوان دشمن خودشان برگزیده اند که بتوانند تمام سنگها را بر سر آن بشکنند و اتحادیه را برای همه مشکلات روزمره مردم ملامت کنند. در این فضا اتحادیه اروپا یک هدف بزرگ و سهل الوصول است، در حالی که اتحادیه اروپا واقعا مسئول هیچ یک از مشکلات این روزهای اروپا نیست. درباره آینده اروپا هم من امیدوارم که ما بتوانیم قانون اساسی اروپا را به گونهای اصلاح کنیم که دموکراسی بیشتر وجود داشته باشد، کمیسیون اروپا قدرت کمتر و مسئولیت بیشتری داشته باشد و مذاکرات میان کمیسیون اروپا و پارلمان اروپا شفافتر باشد. چنین تغییراتی میتواند به عملکرد بهتر اتحادیه اروپا منجر بشود. من فکر نمیکنم که ما با خطر سقوط روبهرو باشیم، اما ما واقعا با خطر ناکارآمدی روبهرو هستیم که باید به آن رسیدگی کنیم.
این پدیده دلایلی چندوجهی دارد و نحوۀ بیان آن در کشورهای مختلف عضوِ [اتحادیۀ اروپا] یکسان نیست. آنچه مسلم است این است که، بله در پارلمان بعدی اروپا موارد بیشتری از وحدتگریزی (Euroscepticism) دیده خواهد شد. اما این نکته تصمیمگیری اروپا را فلج نخواهد کرد و باعث ایجاد جریان سیاسی اصلی و جدیدی در اروپا که مخالف یکپارچگی باشد نخواهد شد. نهایتاً، مدافعان یک فضای سیاسی واقعاً یکپارچۀ اروپایی که حقوق کاملی برای شهروندان به ارمغان میآورند و موضع متحدی در قبال مسائل جهانی اتخاذ میکنند باید به شهروندان اروپایی توضیح دهند که اگر میخواهیم به نقش خود در صحنه جهانی ادامه دهیم چرا این [اتحاد] مورد نیاز، لازم و اجتنابناپذیر است. کسانی که برای یکپارچگی اتحادیۀ اروپا از شهروندان عذرخواهی میکنند، وارد بازی تخریب اروپا شدهاند.
بله این یک واقعیت است که اروپا گریزی در سالهای اخیر رو به افزایش بوده است و یکی از عوامل چنین رشدی تصمیمات اشتباه سیاسی در داخل اتحادیه اروپا بوده است، به ویژه سیاستهای ریاضت اقتصادی که کشورهای جنوب اروپا را مجبور میساخت در این مسیر گام بردارند. سیاستهای ریاضتی در این کشورها باعث شده تا استاندارد زندگی بسیاری از مردم کاهش یابد. دلیل دوم چنین رشدی را میتوان در تمایل برخی از کشورهای قدرتمند اروپایی دانست که تلاش میکنند منطقه یورو را به منطقهای تبدیل کنند که در آن قدرت پارلمان اروپا کاهش یافته و دموکراسی به حداقل برسد. تا آنها بتوانند هرگونه که دلشان میخواهد حکومت کنند.از همین رو است که نباید اتحادیه اروپا را کنار بگذاریم بلکه بایستی در مقابل کسانی که به دنبال از بین بردن آن هستند بایستیم. ملی گرایی تنها جایگزین همگرایی اروپایی است. نگاهی به تجربههای قرن بیستم نشان میدهد، که اروپا به اندازه کافی از ملی گرایی ضرر کرده است و دیگر به آن نیازی ندارد.
در زمان بحران اقتصادی که نیازمند اتخاذ یک تصمیم سیاسی دشوار است؛ بهویژه هنگامی که تلاش میکنید زمینهای مشترک دربین کشورهای عضو بیابید، بدیهی است که نظرهای مختلف برای شنیده شدن تلاش کنند. بااینحال [این امر] تهدیدی حاکی از [بروز] اختلاف داخلی در اتحادیۀ اروپا نیست. همه باید به یاد داشته باشند که قدرت اتحادیۀ اروپا از تنوع آن حاصل میشود و برخلاف برخی نظرات شبههآمیز، این جزئی جداییناپذیر از اتحادیۀ اروپا است. ما درحال یادگیری از یکدیگر هستیم و میکوشیم برای تصمیمگیری [از خود] سازش نشان دهیم. من به شدت تردید دارم که پس از انتخابات آینده، وحدتگریزان (EU sceptic) به موفقیتهای جدی در ساختار اتحادیۀ اروپا دست یابند.