پشت پرده تصویب قطعنامه درباره ایران به روایت مشاور پارلمان اروپا
الدار مامدوف: متن فعلی حاصل تقابل و سپس مصالحه بین 2 گروه ترقیخواه و محافظهکار در پارلمان اروپا است
متن حاضر گفت و گوی سایت آمریکایی لوبلاگ با الدار مامدوف، مشاور سیاسی گروه سوسیالدموکرات در کمیته امور خارجی پارلمان اروپا است. خراسان دیپلماتیک این گفت و گو را به سبب جزئیاتی که درباره پشت پرده و پیشینه تصویب قطعنامه اخیر پارلمان اروپا درباره ایران مطرح میکند، برگزیده است. این گفتوگو نکات مثبت و منفی قطعنامه اخیر پارلمان اروپا را برجسته کرده است. خراسان دیپلماتیک بر این باور است که دستگاه دیپلماسی کشور همزمان با توجه به نکات مثبت قطعنامه، باید در برابر نکات منفی آن موضع انتقادی و مخالفت جدی اتخاذ کند. انتشار این گفتوگو به معنای تایید هیچ یک از گفتههای مصاحبه کننده یا مصاحبه شونده نیست.مقدمه سایت لوبلاگ:
در سوم آوریل(چهاردهم فروردین سالجاری) پارلمان اروپا قطعنامهای را دربارۀ راهبرد اتحادیۀ اروپا در قبال ایران تصویب کرد. در این قطعنامه پیشنهاد شده است که اتحادیۀ اروپا در تهران یک دفتر نمایندگی باز نماید؛ در مواردی از قبیل مبارزه با مواد مخدر، حفاظت از محیط زیست، تبادل دانشجویان و دانشگاهیان؛ تبادل نظر با ایران برای پایان دادن به جنگ داخلی سوریه؛ برقراری ثبات در افغانستان و ترسیم چشماندازهای[همکاری] پس از رفع تحریمهای هستهای علیه ایران و رسیدن به یک توافق نهایی بر سر موضوعات هستهای با ایران همکاری کند.
هدف از صدور این قطعنامه نشان دادن تمایل پارلمان اروپا برای شروع رابطهای جدید با ایران بود، اما تشکیک در مشروعیت انتخابات 2013 ریاست جمهوری ایران و توصیه به هیئتهای پارلمانی [اروپایی] که برای بازدید به ایران میروند تا با مخالفان ملاقات نمایند، خشم تهران را برانگیخت و منجر به لغو مسافرت هیئتی از نمایندگان مجلس ایران به استراسبورگ در شرق فرانسه شد. حتی محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران از توانایی پارلمان اروپا [برای اظهار نظر در اینباره] سؤال کرد و گفت که پارلمان اروپا در جایگاه سیاسی و اخلاقی نیست که “دیگران را موعظه کند”.
ما با الدار مامدوف در مورد سیاستشناسی این قطعنامه و اینکه چطور این قطعنامه بعد از چند بازدید هیئتهای پارلمانی اروپا از ایران صادر شدهاست، تماس گرفتیم. مامدوف مشاور سیاسی گروه سوسیالدموکرات در کمیته امور خارجی پارلمان اروپا است. ما او را در اکتبر گذشته و در تهران، زمانی که همراه با یک هیئت از “اتحاد ترقیخواه سوسیالیستها و دموکراتها” - این اولین هیئت پارلمانی اروپا از سال 2007 که به ایران سفر میکرد- دیدیم. او بعدها به همراه هیئتی به رهبری تاریا کرونبرگ که عضوکمیته امور خارجی پارلمان اروپا، کمیتۀ فرعی امنیت و دفاع، و رئیس کرسی ایران هست به ایران آمد. این هیئت از نمایندگان مجلس ایران برای بازدید از اروپا دعوتی به عمل آورد که اکنون [توسط نمایندگان ایران] لغو شده است. مامدوف موافقت کرد در حد و اندازههای خود با ما به صحبت بنشیند و خاطرنشان ساخت که دیدگاههای مطرح شده در اینجا لزوماً دیدگاههای گروه سوسیالدموکرات یا پارلمان اروپا نیست.
قبل از بحث در مورد سیاستشناسی قطعنامۀ پارلمان اروپا که به تازگی صادر شدهاست، میتوانید دربارۀ تواناییهای پارلمان اروپا و نقش آن در تصمیمـسازی(decision-making) سیاست خارجی اتحادیۀ اروپا توضیحی بدهید؟ آیا پارلمان اروپا توانایی قابلتوجهی برای تاثیرگذاری بر سیاستهای اتحادیۀ اروپا دارد یا پیامهایش فقط جنبۀ بیان احساسات دارد؟
اتحادیۀ اروپا، به عنوان یک اتحادیه از 28 کشور، ساختار سازمانی پیچیدهای دارد. تمام تصمیمگیریهای ضروری سیاست خارجی را شورای اتحادیۀ اروپا، نهادی که نمایندگی دولتهای کشورهای عضو اتحادیۀ اروپا را بهعهده دارد، اتخاذ میکند. در این نهاد وزرای هر یک از دولت عضو با یکدیگر دیدار و دربارۀ قوانین و سیاست تصمیمگیری میکنند.
پس از اصلاحات اساسی سال 2009 در اتحادیۀ اروپا که با عنوان پیمان لیسبون شناخته میشود، پارلمان اروپا تواناییهای جدیدی در سیاست خارجی به دست آورد. علاوه بر تواناییهای آن بر روی [تخصیص] بودجه اتحادیۀ اروپا، ازجمله تخصیص بودجه سیاست خارجی ( که قبل از سال 2009 در اختیار داشت)، هم اکنون میتواند نسبت به توافقنامههای بینالمللی با کشورهای دیگر که به نام اتحادیۀ اروپا تمام میشود، رضایت خود را تفویض یا سلب کند. این بدان معنی است که اگر، برای مثال، اتحادیۀ اروپا بخواهد توافقنامۀ تجاری با ایران امضا کند، باید توسط پارلمان اروپا تصویب شود. اما مواضع پارلمان اروپا در امور خارجی از وزن [سیاسی] برخوردارند، حتی اگر از نظر قانونی الزامآور نباشند، زیرا آنها توسط تنها سازمانی از اتحادیۀ اروپا اتخاذ شدهاند که به طور مستقیم انتخاب شدهاند و درنتیجه حامل پیامهای سیاسی مهمی هستند.
از زمان انتخاب حسن روحانی، دو هیئت نمایندگی پارلمان اروپا به ایران سفر کردهاند. کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیۀ اروپا نیز ماه مارس از تهران دیدار کرد. این بازدیدها نشان از تمایل اروپا به برقراری مجدد رابطه با ایران است. چه چیزی میتواند تصمیم پارلمان اروپا در اتخاذ اینچنین قطعنامهای را در این زمان توضیح دهد؟
این اولین قطعنامۀ پارلمان اروپا در مورد ایران نیست. قطعنامههای بسیار دیگری نیز که از ایران میخواهد وضعیت حقوق بشر در آن را بهبود بخشد صادر شده است. اما این قطعنامه تلاش میکرد لحن جدیدی را پایهگذاری کند.
گزارش قبلی پارلمان اروپا دربارۀ راهبرد اتحادیۀ اروپا در مورد ایران، که با عنوان گزارش بِلدِر شناخته میشود، در سال 2011 به تصویب رسید، این گزارش، گزارشی جنگافروزانه بود که توسط گزارشگر شناختهشدهای که ارتباطات نزدیکی با اسرائیل داشت، تدوین شده بود. این گزارش به حفظ و گسترش مجموعۀ تحریمها علیه ایران و محکوم کردن سیاستهای منطقهای ایران تأکید میکرد و به ندرت امکان هرگونه زمینههای همکاری نادری را با ایران محتمل میدانست. شرایط عمومی- ریاست جمهوری محمود احمدینژاد و انتخابات سال 2009 – شرایط را برای پافشاری طرفداران تعامل با ایران بسیار دشوار ساخته بود. پس از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور ایران، و بهویژه پس توافق موقت هستهای در روز 24 نوامبر سال 2013، چشمانداز عادیسازی روابط میان غرب و ایران بهبود یافت و احساس شد که زمان انطباق موقعیت پارلمان اروپا با شرایط جدید و ارائۀ کمکی سازنده به سیاست اتحادیۀ اروپا در قبال ایران فرارسیده است. انجام این کار برای پارلمان آسانتر بود نسبت به سرویس خدمات خارجی اروپا که تحت نظر نماینده عالی امور خارجه و سیاستهای امنیتی، کاترین اشتون، قرار دارد یا شورای وزیران، که در آن برداشتن گامهای جسورانه نیاز به مذاکرات طولانی و پیچیده دارد و در آن برخی از کشورهای بزرگ، مانند انگلستان و فرانسه، نگاه سختگیرانهای نسبت به ایران دارند.
گروه سوسیالیستها و دموکراتها، اصلیترین گروه ترقیخواه در پارلمان اروپا، قدم به میدان نهاد و ابتکار عمل را دربارۀ پروندۀ ایران به دست گرفت. در اکتبر سال 2013، حتی قبل از قرارداد ژنو، یک هیئت نمایندگی از گروه سوسیالیستها و دموکراتها به رهبری هانس اسوبودا، به تهران سفر کرد و مذاکراتی با مقامات ایرانی، از جمله رئیسجمهور سابق اکبر هاشمی رفسنجانی و رئیس مجلس، علی لاریجانی انجام داد. این اولین دیدار [اعضای] پارلمان اروپا از ایران در 6 سال پیش از آن بود. پس از آن عضو اسپانیایی گروه سوسیالیستها و دموکراتها، ماریا مونیز، گزارشگر [امور] ایران شد و اولین پیشنویس را برای بررسی در کمیته امور خارجی آماده نمود.
آنطور که شما توصیف کردید، کشمکشهای سیاسی فراوانی در مورد ادبیات این قطعنامه وجود داشته است، و قصد آن تلاش برای بهبود روابط با ایران بوده است و نه تکرار نگرانیهای پارلمان اروپا در مورد امور داخلی ایران. فرآیند منجر به تصویب این گزارش چه بود؟
اول، گزارشگر پیشنویس خود را ارائه میکند. سپس این پیشنویس توسط اعضای مختلف که نمایندگی گروههای سیاسی مختلفی را بهعهده دارند اصلاح میشود. روش کار در پارلمان اروپا این است که مصالحهای بین متن اصلی و موارد اصلاحی ایجاد شود. اصلاحاتی را که نتوان نادیده گرفت[یعنی نتوان بین آنها و متن اصلی تعادلی ایجاد کرد] به طور جداگانه به رأی گذاشته میشوند.
هنگامی که اصلاحات دستهبندی شد، آشکار شد که 2 روش کلی وجود دارد: یک روش سازنده و آیندهنگر که مورد حمایت گزارشگر گروه سوسیالیستها و دموکراتها و دیگر گروههای ترقیخواه شامل لیبرالها، سبزها و چپهای متحد میشد و دیگری که توسط گروههای محافظهکار مانند حزب مردم اروپا مطرح شده بود. حزب مردم اروپا شامل دموکراتمسیحیها و دیگر گروههای سیاسی جریان اصلی راست میشود. این حزب بزرگترین گروه در پارلمان اروپا است. سایر گروههای محافظهکار درگیر در این فرآیند عبارتاند از: محافظهکاران و اصلاحطلبان اروپایی ، محافظهکاران انگلیس و متحدان جناح راست آنها و [حزب] اروپای آزادی و دموکراسی، که شامل گروههای راست افراطی مانند حزب استقلال بریتانیا و یا لیگ شمال ایتالیا میشود.
بلوک محافظهکار به دنبال به حداقل رساندن و یا انکار عناصر مثبت قطعنامه با استفاده از 3 راهبرد بود:
1 ) مشروط کردن هرگونه بهبود در روابط، هرچند کوچک، به دست یافتن به توافقی نهایی و جامع دربارۀ مسائل هستهای؛
2 ) درحالیکه از قرارداد ژنو استقبال میشد ولی بر این نکته همچنان تأکید شود که ایران هنوز از چندین قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل متحد تخلف کرده است؛
3 ) تشکیک در مشروعیت [دکتر حسن] روحانی به عنوان رئیسجمهور ایران با اشاره به “ماهیت غیرمردمسالار” بودن انتخابات ایران و ارتباط دادن او با افزایش مداوم اعدامها در طول چند ماه گذشته.
در شکل افراطی آن، محور محافظهکار قرارداد ژنو را برای اجازه دادن به ایران برای حفظ فعالیتهای غنیسازی خود رد کرد و خواستار ادامه “تحریمهای شدید” ( زبان مورد استفادۀ حزب اروپای آزادی و دموکراسی) شد. حزب اروپای آزادی و دموکراسی همچنین خواستار دفاع از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از تهدید ایران شده است. جالب توجه است که اعضای گروههای محافظهکار (که برخی از آنها با گروه مخالف ایرانی، مجاهدین خلق، مانند آلخو ویدال کوادراس اسپانیایی عضو حزب مردم اروپا و عضو بریتانیایی حزب محافظهکاران و اصلاحطلبان اروپایی، استوران استیونسون، درتماساند) پیشنهاد حذف فراخوان افتتاح دفتر اتحادیۀ اروپا در تهران را دادند، یعنی دقیقاً همراستا با تندروهای ایرانی، دشمنان مفروض خود.
باید گفت که همه اعضای حزب مردم اروپا اینگونه نظرات جنگافروزانهای ندارند، اما تندروها برای پیگیری موارد مورد نظر خود نسبت به میانهروها بهتر بسیج شده بودند. و این به آنها امکان برنده شدن در بحثهای داخلی حزب مردم اروپا را میداد.
برای گزارشگر و ترقیخواهان، راهبردهای محافظهکاران به چند دلیل قابل قبول نبوده است. نخست اینکه گفت وگوی فوری با ایران در بعضی موارد، از جمله پایان دادن به جنگ داخلی در سوریه و ایجاد ثبات در عراق و افغانستان، بسیار فوری بود. به همین دلیل است که اتحادیۀ اروپا [علیرغم وخامت بعضی مسائل] میتواند بحث در مورد مسائل دیگر، به جز مسئلۀ هستهای را، تا پس از توافق نهایی به تعویق بیندازد. علاوهبراین، همکاری در زمینههای مورد علاقۀ 2 طرف ممکن است باعث ایجاد اعتماد و حسن نیت لازم برای توافق هستهای نهایی بشود. دوم آنکه، اصرار بر تخلف ایران از قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل وقتیکه همان اعضای شورای امنیت سازمان ملل به اضافه آلمان در توافق ژنو، بهطور تلویحی حق ایران برای غنیسازی محدود را به رسمیت شناختهاند، مفهومی ندارد. بنابراین، استقبال از توافق ژنو و اصرار بر قطعنامههای سازمان ملل با یکدیگر در تناقض است. سوم آنکه، تشکیک در اعتبار مردمسالارانه بودن انتخاب روحانی در خدمت هیچ هدف دیگری بهجز تضعیف مشروعیت او نیست؛ همانطور که ارتباط دادن او با افزایش شدید اعدامها در ایران، که بههرحال، در حوزه قوه قضائیه است و نه رئیسجمهور، هیچ کمکی نخواهد کرد.
از آنجا که [تعداد اعضای] بلوک ترقیخواه و محافظهکار در پارلمان اروپا تقریباً برابرند، رسیدن به مصالحهای در مورد این مسائل برای حصول متن نهایی قابل قبول برای اکثریت ضروری بود.
آیا میتوانید ماهیت مصالحههای بهعملآمده در متن نهایی را توضیح دهید؟
متن نهایی تصویبشده نشاندهندۀ سازش بهدستآمده بین ترقیخواهان و محافظهکاران است، اما درواقع بیشتر به نظرهای ترقیخواهان متمایل است.
برخی از این موارد عبارتند از:
متن نهایی بر عمل همزمان و متقابل هر 2 طرف برای اطمینان از [عمل به] توافق ژنو ( طرح مشترک اقدام ) برای رسیدن به توافق نهایی، اصرار میکنند. شاهبیت اینجا رابطۀ متقابل بهجای اصرار بر دادن امتیازات یک طرفه از سوی ایران است.
با دادن امتیازی به محافظهکاران، متن نهایی میگوید که انتخابات ریاست جمهوری مطابق با استانداردهای مردمسالاری اروپایی برگزار نمیشود. اما در جمله بعدی آن به “حسن روحانی، رئیس جمهور” اشاره و آمادگی خود را برای روابط باز و سازنده بین اتحادیۀ اروپا و ایران اذعان میدارد. این به این معنی است که قطعنامه آقای روحانی را به عنوان رئیسجمهور مشروع ایران به رسمیت میشناسد.
در حالی که متن نهایی فعالیتهای هستهای ایران را در تضاد با قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل قبلی میشناسد، ولی اصلاحیههای حزب مردم اروپا یا محافظهکاران و اصلاحطلبان اروپایی را که ایران کماکان قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل را نقض میکند شامل نمیشود.
این متن، پشتیبانی پارلمان اروپا را از توافق ژنو بیان میکند و آن را برای رسیدن به توافقی جامع در چارچوب زمانی موردنظر حیاتی میداند. همچنین پشتیبانی آشکار خود از دیپلماسی را اعلام میکند. هرچند یکی از اصلاحیههای اروپای آزادی و دموکراسی با انتقاد از قرارداد ژنو خواستار برقراری “رژیم تحریمهای شدیدتری” شده بود.
متن [قطعنامه] تأکید میکند که جایگزینی برای راهحل صلحآمیز مذاکره در موضوع هستهای وجود ندارد و حساسیت و نگرانیهای امنیتی ایران باید در نظر گرفته شود. درمقابل حزب مردم اروپا میخواست عبارت “راه حل مسالمت آمیز بهترین راهحل است” را در متن بگنجاند. تفاوت معنایی دقیق، ظریف، کوچک اما مهمی در اینجا نهفته است: “جایگزینی برای راهحل صلحآمیز مذاکره در موضوع هستهای وجود ندارد” زبان قویتری دارد از اینکه صرفاً بیان کنیم که این امر “بهترین راه حل است”. همچنین این مفهوم که ایران هم نگرانیهای امنیتی مشروعی دارد درنظر گرفته شده است.
متن از تصمیمهای شورای [وزیران] اتحادیۀ اروپا در رفع محدود تحریمها استقبال میکند- همچنین چشمانداز رفع کامل تحریمهای مرتبط با مسائل هستهای را پس از حصول توافق نهایی ترسیم میکند.
تمایل محافظهکاران برای مشروط کردن سختگیرانۀ هرگونه بهبود روابط با ایران به رسیدن به توافق نهایی در موضوع هستهای کنار گذاشته شد. متن نهایی فقط میگوید که روابط سازندهتر با ایران صرفا مشروط به پیشرفت در اجرای برنامه عمل مشترک خواهد بود.
محافظهکاران مخالف درخواست باز کردن دفتر هیئت اتحادیۀ اروپا در تهران بودند، اما [درج این نکته] در متن نهایی مورد تایید قرار گرفت.
متن نهایی از شورای اتحادیۀ اروپا میخواهد در زمینههای مهمی از جمله مبارزۀ مشترک با قاچاق مواد مخدر، حفاظت از محیط زیست، انتقال فناوری، توسعه زیرساختها و برنامهریزی، آموزش و پرورش، فرهنگ و بهداشت با ایران همکاری کند. حزب مردم اروپا میخواست تمام این موارد را مشروط به توافق نهایی بنماید؛ اما متن فقط بیان میکند که این موارد باید “به پیشرفتهای قابل توجه در مذاکرات هستهای” وابسته باشد که صرفا بیان واضحات است، اما شرایط محدودکنندهای به آن اضافه نشده است.
این متن همچنین نگرانیهایی را در مورد احتمال شیوع بیماریهای عفونی به دلیل کمبود دارو ناشی از تحریم بیان میکند که برای یک قطعنامۀ پارلمان اروپا پذیرشی جسورانه به حساب میآید.
به نگرانی دربارۀ شرایط زیستمحیطی در ایران توجه شده است و [اتحادیۀ اروپا را] برای همکاری با دانشمندان ایرانی و سازمانهای محیط زیست ترغیب نموده است.
بر اهمیت ترویج تجارت با ایران تاکید شده است.
قطعنامه از نهادهای اتحادیۀ اروپا میخواهد نه تنها تبادل دانشجویان و دانشگاهیان را افزایش بخشند، بلکه آنها را دعوت به تلاشهای هماهنگ برای کمک به این فرآیند میکند. این [دعوت] از این جهت حائز معنی است، که اغلب شاخههای مختلف بوروکراسی اتحادیۀ اروپا اقدامات خود را به اندازه کافی هماهنگ نمینمایند.
متن خواستار نشان دادن سیاست مستقلتر اتحادیۀ اروپا در قبال ایران است. این جمله بسیار مهم است و به این معنی است که صرفاً از سیاستهای ایالات متحده پیروی نکنید.
متن از ایران میخواهد در همه بحثها برای پایان دادن به جنگ داخلی در سوریه نقش داشته باشد. “همه” به معنی ورود ایران در روند ژنو2 نیز میشود. اصلاحات محافظهکاران تنها ایران را برای حمایت از رژیم اسد محکوم میکرد.
متن اتحادیۀ اروپا را برای تسهیل گفت وگو بین ایران و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس ترغیب میکند. در مقابل، اصلاحیۀ مورد نظر حزب اروپای آزادی و دموکراسی که برای محافظت از شورای همکاری خلیج فارس از تهدید ایران تلاش میکرد با شکست مواجه شد.
متن برای برقراری تلاشهای مشترک در افغانستان دعوت بهعمل آورده بود- که این بخش نیز در اصلاحیۀ حزب مردم اروپا حذف شده بود.
و مصالحههای[بهعملآمده] دربارۀ حقوق بشر در ایران چه بودند؟
این حساسترین بخش قطعنامه است. هر 2 گروه ترقیخواه و محافظهکار وضعیت حقوق بشر در ایران را غیرقابلقبول میدانند. اما هنوز هم تفاوتهای ظریفی [در متن مصوب] دیده میشود. متن به آزادی برخی از زندانیان سیاسی، از جمله برندۀ جایزه ساخاروف، نسرین ستوده، توسط دولت روحانی اشاره میکند. همچنین “مشتاقانه” این ابتکار رئیس جمهور روحانی را در ایجاد “فصل شهروندی” جدیدی میستاید.متن از ایران میخواهد برای گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد حقوق بشر در ایران، احمد شهید، ویزا صادر کند که ایران این کار را دوست ندارد، زیرا قبول ندارد که حقوق بشر در ایران تا آن اندازه بد باشد که به انتصاب گزارشگر ویژه نیاز باشد. همچنین از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، (ناوانتم) ناوی پیلای، میخواهد تا دعوت ایران برای بازدید از آن کشور را بپذیرد. توهینآمیزترین بخش از نظر ایرانیها، زبان آن بخش از قطعنامه است که از هیئتهای پارلمانی اروپا میخواهد در سفر به ایران با مخالفان دیدار کنند و [نزد ایرانیان] تفسیری اجباری به خود گرفته است. اما این روشی معمول در پارلمان اروپا است و ایران به این منظور مورد اشاره قرار نگرفته است. علاوهبراین، قطعنامه هرگونه بازدیدهای آینده از ایران را مشروط به [برگزاری] چنین جلساتی نمیکند، بلکه فقط به هیئتهای آینده توصیه میکند که به ملاقات با مخالفان و نمایندگان جامعۀ مدنی “متعهد” باقی بمانند. این [بند] یک توصیه و آرزو است، نه یک شرط. علاوهبراین، پارلمان آیندۀ اروپا دربارۀ دیدارهای آیندۀ هیئتها [آن] و به طور موردی تصمیم خواهد گرفت.
آیا [از میان کشورها] ایران برای [نقض] حقوق بشر انتخاب شده است؟
نه. پارلمان اروپا قطعنامههای مهمی دربارۀ حقوق بشر و مردمسالاری حتی درمورد کشورهای عضو خود دارد. یکی از این موارد مجارستان است. همچنین دربارۀ متحدان خود: در سالهای 2005-2006 کارگروه کاملاً ویژهای وجود داشت که به بررسی گوانتانامو و پروازهای مخفی و زندانهای موجود که در چارچوب “جنگ با تروریسم” فعالیت میکردند میپرداخت.
در همین ماه مارس پارلمان اروپا گزارشی به شدت انتقادی دربارۀ عربستان سعودی تصویب کرد (توسط آنا گومز، عضو پارلمان اروپا و گروه سوسیالیستها و دموکراتها، به عنوان گزارشگر). این قطعنامه درواقع بسیار انتقادیتر از قطعنامۀ اخیر دربارۀ ایران است و از عربستان سعودی برای نقش آن در ترویج وهابیت / سلفیگری در سراسر جهان و حمایت از نیروهای افراطی در خاورمیانه و جاهای دیگر انتقاد کرده است.
اما گزارشها با قطعنامه فرق میکنند، اینطور نیست؟
تفاوت صرفاً تشریفاتی است. قطعنامهها سریعتر آماده میشوند، اما از نظر موقعیت سیاسی و تأثیر، تفاوتی ندارند. متن نهایی نباید با آنچه ایدهآل است سنجیده شود، بلکه باید با واقعیتهای سیاسی و همبستگی نیروهای موجود در پارلمان اروپا سنجیده شود. بهاینترتیب، [این قطعنامه] همیشه نتیجه سازش و بحث [در پارلمان اروپا] است. و از این دیدگاه، این متن بیشترین نگاه به جلو را دربارۀ ایران نسبت