عضو هیئت مدیره پدیده شاندیز:
تعداد بازدید : 0
دغدغه داریم،راهکار نداریم!
صاحبان اندیشه کمبودهای فرهنگی ما را جبران کنند
در میان سخنان بسیاری از کارشناسان و مصاحبهشوندگان در مورد نقد مدل توسعه مشهد از منظر فرهنگی، پدیده شاندیز به عنوان یک مثال بلامنازع نام برده میشد که در تعارض با روح فرهنگی و مذهبی مشهد و پایتخت فرهنگی ایران است. البته در اصل حسن و قبح وجود چنین مجموعههایی در کنار زیارت بین کارشناسان مختلف بسته به خاستگاههای فکریشان اختلاف نظر وجود دارد برخی آن را متضاد با هویت ذاتی زیارت میدانند و برخی با رای ممتنع اشکالی بر آن وارد نمیبینند و برخی نیز از آن دفاع میکنند. اما ورای این نظرات آیا اصلا تاثیرات فرهنگی و اجتماعی این پروژه بزرگ قبل یا حین اجرا بررسی شده است؟ برای اینکه پاسخ مسئولان پدیده را نیز دربرابر انتقادات وارده بشنویم و منعکس کنیم به سراغ مدیرعامل پدیده شاندیز رفتیم که ایشان ما را به آقای ریاحی عضو هیئت مدیره شرکتهای پدیده ارجاع داد و ایشان هم پس از هماهنگی با همه اعضای هیئت مدیره حاضر به مصاحبه با ما شد. جالب است بدانید در فاصله بین انجام این مصاحبه تا چاپ ( شایدمتاثر از مصاحبه خراسان!) بنا به نقل دکتر محمدرضا رفیعی در سایت پدیده ، این شرکت در نگاهی جدیدتهیه پیوست فرهنگی مجموعه خود را در دستور کار قرار داده است. ضمن به فال نیک گرفتن این اتفاق باید امیدوار بود که این شرکت بجای پیوست نگاری، اقدام به توجیه نگاری نکند.
آیا در پروژه پدیده، ارزیابی تاثیر اجتماعی طرح مورد توجه بوده و به عبارتی پیوست فرهنگی برای آن نوشته شده است یا خیر؟
در ابتدای هر پروژه اقتصادی، توجیه اقتصادی آن نوشته میشود. معمولا این توجیهات اقتصادی، موضوعات اجتماعی را از ابعاد اقتصادی در نظر میگیرد؛ به عنوان مثال آیا شرایط اجتماعی اجازه انجام این پروژه را میدهد که بعد به سوددهی برسد؟ آیا با اقبال عمومی مواجه میشود؟ آیا این مدل در این شرایط اجتماعی قابل پیاده سازی هست؟ یعنی اگر مطالعه اجتماعی هم انجام میشود برای پاسخ به این قبیل سوالات و توجیه اقتصادی طرح است. گروه پدیده هم در شروع پروژه، آثار اجتماعی طرح را در این فضا بررسی کرده است. محور فعالیتهای ما زیارت و خدمترسانی به زائران امام رضا(ع) است. یکی از خطراتی که مشهد و سرمایه گذاری در آن را تهدید میکند و فراتر از الگوی ساخت و ساز باید به آن پرداخت، میزان ماندگاری زائر در مشهد است که متاسفانه بهخاطر کمبود امکانات و خدمات مناسب در حال کاهش است. در گذشته زائران برای گرفتن روزه و کامل شدن نمازشان در این شهر، قصد ده روز اقامت میکردند و کمتر اتفاق میافتاد که کسی فقط برای یک روز به مشهد وارد شود. در فصلهای مختلف سال هم افراد برای زیارت به مشهد سفر میکردند؛ کشاورزان بعد از برداشت محصولاتشان و زائران کشورهای عربی برای استفاده از شرایط آب و هوایی مناسب مشهد. لذا مکانهای اسکان زائران هم بر این اساس برنامهریزی شده بود. اما امروز شاهد هستیم که گردشگران دو بخش مجزای زیارت و سیاحت را در برنامه خودشان قرار میدهند، زمان کوتاهی را برای زیارت در مشهد سپری میکنند و بعد برای سیاحت به نقاط دیگر کشور سفر میکنند. یک بعد این اتفاق بخاطر نبود امکانات مناسب برای زائر است و بعد دیگر آن منسجم نبودن سرمایهگذاریهای انبوهی است که در سطح مشهد انجام شده است. زائر برای استفاده از این امکانات باید زمان زیادی را تلف کند زیرا فضاهای تفریحی و مناطق گردشگری و ییلاقی مشهد فاصله زیادی با مکانهای اقامتی دارند. به همین دلیل ما هشت کاربری برای این فضا در نظر گرفته ایم، حتی ممکن است تعداد این کاربریها در آینده افزایش یابد و بتوانیم خدمات بیشتری ارائه دهیم. این موضوع امتیاز مثبت این پروژه با سایر طرحهای خدماتی است. جمعیت 30 میلیونی زائران در حال حاضر که حتما در آینده رشد خواهد کرد، به برنامهریزی و ارائه خدمات مناسب نیاز دارد. لذا هدف اصلی موسسان و مدیران پدیده، خدمت رسانی به زائران امام رضا(ع) است. یکی از امتیازات مثبتی که سرمایهگذاری در شهر مشهد را آسان میکند این است که به دعوت گردشگر نیازی وجود ندارد. مرقد نورانی امام هشتم(ع)، خیل عظیم زائران را به این شهر دعوت میکند. در همه دنیا، هزینههای فراوانی برای ترغیب گردشگر صرف میشود. ولی ما فقط باید خدمات مان را در اختیار آنها قرار دهیم، اگر این خدمت رسانی به درستی انجام شود ماندگاری زائر افزایش مییابد.
آیا در مورد تاثیر و تبعات چنین مجتمع عظیمی در شهر کوچک و جدید التاسیس شاندیز بر روی مردم این شهر و شهر مشهد بررسی انجام شد؟
در مطالعاتی که انجام شد ضرورت انجام این طرح در خارج شهر دیده شد و لذا فاصله کم و حدود 17 کیلومتری شاندیز با شهر مشهد بسیار مناسب است. عرف بین المللی این گونه پروژههای عظیم هم معمولا به همین صورت است، مراکزی که میخواهند خدمات تجاری، اقامتی، فرهنگی و همایش ارائه دهند، با فاصله از شهر ساخته میشوند. دلایل آن هم حذف ترافیک شهرها و کاهش زمان جابهجایی، پارکینگهای مناسب، آب و هوای خوب، راحت و در دسترس بودن برای گردشگران و نیز توجیهات اقتصادی و هزینههای کمتر مانند مناسب تر بودن زمین و مجوزهای ساخت و ... برای سرمایهگذار است. امکان ایجاد این مولفهها در مشهد وجود ندارد، توسعه مشهد از سمت دشت صورت میگیرد در حالی که اگر به سمت ارتفاعات توسعه مییافت امکان استفاده از بعضی از این امتیازات وجود داشت. اما اگر بخواهیم در مورد شاندیز امروزی صحبت کنیم آیا واقعا شاندیز شهری است با 10هزار و 500 نفر جمعیت؟ خیر شاندیز شهری است که جمعیت زیادی در آن اسکان موقت دارند و بسیاری از باغ ویلاهای آن متعلق به مردم مشهد و حتی سایر شهرهاست که چند روز از هفته در این مناطق زندگی میکنند. حدود 550تعاونی در شاندیز زمین دارند که بین آنها شهرهای جنوبی ایران هم وجود دارد. از میزان مصرف آب و برق یا پروانه ساختهایی که گرفته شده است یا حجم ترافیک روزهای پنج شنبه و جمعه مسیر مشهد – شاندیز میتوان جمعیت ساکنان موقت را بررسی کرد. به خاطر شرایط و آب و هوای مناسب این منطقه و طبخ یکی از بهترین غذاهای کشور، مسافران بسیاری به آن جذب میشوند؛ در حال حاضر بیش از 83 رستوران در شاندیز فعال هستند. جمعیت اسکان موقت آن گاهی بالغ بر 50 هزار نفر است، این عدد به واقعیت نزدیک تر است. این سرمایه گذاریها و خرید و فروش زمین و باغها مربوط به سالهای اخیر و دوره ما نیست و از سال 70 باغات شاندیز مورد توجه قرار گرفت و همان شکل باغی آن حفظ شد. در شهرها کم کم امکان خرید خانههای ویلایی و آب و هوای مناسب کمتر میشد، لذا مردم به سمت استفاده از این فضاها کشیده شدند. این موضوعی است که از سالها پیش وجود داشته است و شاندیز هم به خاطر شرایط بسیار مساعد آن، ظرفیت این مراجعات شهرنشینان را داشته است. شاندیز همیشه مورد تردد بوده و این از گذشته وجود داشته است. اکنون شاهد حضور گردشگران و زائران خارجی در این مناطق هستیم و اگر رستورانی مترجم عربی نداشته باشد، نمی تواند خدمات موردنظرش را ارائه دهد. مردم شاندیز هم در گذشته با این موضوع کمتر آشنا بودند و به گردشگران امکان استفاده از زمین ها، باغها و آب این منطقه را نمی دادند ولی امروزه حتی برای گردشگران امکانات هم فراهم میکنند. سرمایهگذاری پدیده با توجه به امتیازات شاندیز در زمان مناسبی انجام شد.
مردم شاندیز از این تغییر هویتی شهر، از یک شهر ییلاقی آرام به یک شهر شلوغ که با تکمیل پروژه پدیده به مراتب پرترددتر هم خواهد شد، چه برداشتی دارند؟
تغییر هویت عبارت نارسایی است و من نمی توانم آن را بپذیرم. هویت شاندیز همیشه به عنوان یک شهر ییلاقی مطرح بوده و تردد در آن وجود داشته است. اگر منظورتان این است که درصد ترددها افزایش یافته است این هویت را دچار تغییر نمی کند. از گذشته همواره مردم مشهد به ییلاقات شاندیز میآمدند و از خدمات و غذاهای آن استفاده میکردند، و امروز فقط این آمار افزایش یافته است. این منطقه هم گنجایش و ظرفیت این حجم مسافر را دارد و ما با اقبال مردمی مواجه بودهایم. اکثر مردم شاندیز سهامداران ما هستند و بیش از 50 درصد کارمندان ما از اهالی شاندیز هستند. هر چند ما تبعات منفی هم برای شاندیز داشتیم؛ شلوغی مسیرها و رفت و آمد وسایل سنگین، ایجاد گردوخاک فراوان، حجم بالای کارگران و پذیرایی از آنها و ...، اما در طی مدت انجام پروژه، کوچک ترین مشکلی با مردم این منطقه پیدا نکردیم، زیرا آنها با این فضا آشنا هستند و سال هاست از گردشگران پذیرایی میکنند.
در صحبت هایتان اشاره کردید که هدف پروژه پدیده خدمترسانی به زائران است. اما از سوی دیگر بسیاری از نخبگان فرهنگی و جامعهشناسان معتقدند وجود یک منطقه خدماتی با ابعاد وسیع و کاربریهای گوناگون تجاری، تفریحی و سرگرمی، حرم مطهرامام رضا(ع) را تحتالشعاع خود قرار میدهد و به نوعی در رقابت با حرم رضوی قرار میگیرد و اینچنین مجموعههایی زمان ماندگاری در حرم مطهر و ارتباطات معنوی زائر را کاهش و خدشه دار میکند. کارشناسان دینی هم میگویند زائر کسی است که فقط به قصد زیارت میآید. آیا کشش دنیایی و مادی پدیده در کنار کشش معنوی امام رضا(ع) یک تضاد نامتناسب را بوجود نمی آورد؟
استغفرا...! این حرف را به هیچ وجه قبول ندارم! زیرا ما ریزهخوار امام رضا(ع) هستیم، اگر امام رضا(ع) نباشد، کل این پروژه شکست خورده است. من نمی دانم معرفت و شناخت ما به امام رضا(ع) چگونه است ولی اعتقاد من و همه مدیران پدیده بر این است که این مجموعه فقط میتواند زائر را ماندگارتر کند. شما میتوانید از مسافران این منطقه نظرسنجی کنید، یقین داشته باشید که اینجا مقصد سفر نخواهد بود. حتی اگر بهترین خدمات را ارائه دهیم، هیچ کس حاضر نیست بدون امام رضا(ع) به پدیده مراجعه کند. اگر تبلیغات ما صد برابر هم شود، کسی فقط به قصد پدیده نخواهد آمد. البته ما هم باید امکان زیارت را برای گردشگران تسهیل کنیم و از این فرصت بهترین استفاده را ببریم. زائران چند درصد وقتشان را در حرم میگذرانند؟ و بقیه زمان را کجا سپری میکنند؟ همانطور که گفته شد یکی از امتیازات و نکات مثبت سرمایه گذاری در مشهد این است که انتخاب سفر از سوی زائران امام رضا(ع) است و ما برای انتخاب شدن توسط گردشگران هزینه ای صرف نمیکنیم. زائران با انگیزههای خودشان میآیند و در کنار بهرهمندی از زیارت امام رضا(ع) از این خدمات هم استفاده میکند. او میتواند زمانهای اضافهاش را در هر جا مایل بود بگذراند، اما ما سعی کرده ایم همه خدمات و نیازهای گردشگران مانند خرید، تفریح، آب و هوای مناسب، مراکز فرهنگی، سینما و ... را بهصورت یک مجموعه در اختیار آنها قرار دهیم. این بحث که این پروژه بخواهد رقیبی برای امام رضا(ع) باشد در مخیله ما نمیگنجد.
بنده یک جمله گفتم و فکر میکنم بسیار جامع است: «ما ریزهخوار امام رضا(ع) هستیم». امام رضا(ع) این سفره را پهن کردهاند و هرکس از آنها بهره خودش را از آن میبرد. قبول داریم که سرمایه گذاریهای ما میتواند آثار فرهنگی در پی داشته باشد و مشتاقیم فعالان فرهنگی در این عرصه به ما کمک کنند. سعی کردیم تا جایی که میتوانیم از فرصتهای فرهنگی بهوجود آمده استفاده کنیم؛ ما اینجا را بدون نذری روز عاشورا و مراسم شب احیا نمی خواهیم. افتخار ما این است که دیگ نذری برای امام حسین (ع) برپا میکنیم و در شبهای قدر رستوران را تعطیل و مراسم احیا برگزار میکنیم. ما متولی امر فرهنگ نیستیم ولی عشق کار فرهنگی داریم و خودمان را موظف میدانیم تا بستر فرهنگی لازم را آماده کنیم. از یک گروه فرهنگی دعوت کردیم تا پیشنهادهایشان را ارائه کنند و ایشان پس از پژوهشهایشان حدود 140 طرح فرهنگی را پیشنهاد کردند، پذیرفتیم و از آنها خواستیم خودشان متولی اجرای طرح فرهنگی پیشنهادی شوند و لذا بخش فرهنگی پروژه را راهاندازی کردیم.
این 140 طرح در چه زمینه ای بوده است؟
طرحهای فرهنگی مختلف؛ مثلا یک آیه با قرآن، حفظ کردن یک سوره، مسابقات فرهنگی و ... . طرح جامع و خوبی آماده شده است و از آنها خواستیم کار را اولویت بندی و شروع کنند. ما میخواهیم از فضاهای فرهنگی ممکن برای زائران استفاده کنیم. به تمام فعالان فرهنگی هم اعلام میکنیم هرکس دغدغه دارد بیاید و در این کار به ما کمک کند. تفکیک اقتصاد و فرهنگ از نظر ما منطقی نیست، ما به عنوان سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی پروژه، خودمان را موظف به داشتن پیوستفرهنگی و آماده سازی بستر فرهنگی میدانیم. ما بر مبنای روایت حضرت رسول اکرم (ص) سه محور را برای این پروژه در نظر گرفتیم و آن را با مهندسان، گروههای تبلیغاتی و دوستان فرهنگی مطرح کردیم، ایشان میفرمایند: «رحِمَ الله إمرئاً إذا عَمِل عَمَلاً فَأتقَنَه فَأکمَلَه فَأجمَلَه»؛ اول باید کار باید درست، محکم، استوار و اصولی باشد، دوم کامل باشد و نیمه کاره رها نشود، یعنی نقطه شروع و پایان پروژه را مدنظر داشته باشیم و اقدام کنیم و سوم زیبا باشد. این شاخصها درباره فعالیتهای فرهنگی هم باید رعایت شوند. ما در حد توان و درک مان هرکاری که میتوانیم انجام خواهیم داد ولی متولیان و صاحبان اندیشه باید ما را راهنمایی و کمبودهای فرهنگی مان را جبران کنند، مثلا به ما بگویند وظیفه ما اینجا تاسیس حوزه علمیه یا دانشگاه بینالمللی اسلامی است. اگر گروه فرهنگی منسجمی که بتواند پای کار بایستد به ما پیشنهاد همکاری بدهد، ما بسترهای لازم را برای آنها آماده میکنیم. ما نمی خواهیم خودمان تشخیص بدهیم که چه کار فرهنگی لازم است، اما هر کار فرهنگی که بتوانیم انجام میدهیم؛ ما اطعام به نام ائمهاطهار را یک کار فرهنگی میدانیم، لذا در مقاطع مختلف مانند روز میلاد امام رضا (ع) دههزار بسته خوراکی خشک تهیه کردیم و آنها را برای توزیع در اختیار کمیته امام (ره) قرار دادیم و بدون ریاکاری هیچ نامی هم از پدیده نیاوردیم. به کارکنان و کارمندانمان آموزش میدهیم تا با مهمانان و گردشگران برخورد صحیحی داشته باشند، خانمها حجاب اسلامی را رعایت کنند و آقایان روابط درستی داشته باشند تا تاثیر مثبتی روی مهمانان داشته باشند. این اقدامات را وظیفه و تکلیف فرهنگی برای خودمان میدانیم و قبول داریم که جای کار بیشتری دارد ولی کسی که پیشنهادی دارد باید بیاید و در کنار ما کار کند. آمدن این تعداد گردشگر، نه تنها تهدید نیست بلکه یک فرصت است که باید از آن استفاده کنیم. همه به عشق امام رضا(ع) به مشهد میآیند، باید خدمات لازم را برایشان فراهم کنیم، به آنها آموزش بدهیم و تاثیرات فرهنگی داشته باشیم؛ بتوانیم در حجابشان، روابط شان و حتی حمایت از بازار داخلی تاثیرگذار باشیم. ما آمادهایم این بستر را در اختیار فعالان بخش فرهنگ بگذاریم، لذا روابط خوبی با شاخصهای فرهنگی شهر شاندیز برقرار کردیم. خدمت امام جمعه محترم، حوزه علمیه، بسیج و ... رسیدهایم و از آنها خواستیم تا ما را در این راه کمک کنند و هرکاری که صلاح میدانند دستور دهند تا ما انجام دهیم. این تعداد افرادی که برای خدمات مختلف خرید، استراحت، تفریح و ... به اینجا مراجعه میکنند بهترین فرصت را برای فعالیتهای فرهنگی فراهم میکنند. لذا 30 هزار متر فضای فرهنگی به این پروژه اختصاص دادهایم تا کسانی که به اینجا مراجعه میکنند بهترین استفاده فرهنگی را از آن ببرند؛ بزرگترین سینماهای کشور در اینجا ساخته خواهد شد، کتابخانه، مکانهای آموزشی و... . تلاش میکنیم تا با هماهنگی حوزه و دانشگاه، دورههای 20 روزه یا یک ماهه برگزار کنیم و فضای فرهنگی اینجا را در اختیارشان قرار دهیم و آموزشهای دینشناسی، معادشناسی، قرآن شناسی، امامشناسی و ... ارائه شود. در این زمینهها بهصورت جدی در حال فعالیت هستیم و از دوستان فرهنگی هم خواستیم تا از فضاها استفاده بهینه را ببرند. ما عشق کار فرهنگی داریم و اینکه نمیگویم تکلیف برای این است که کار فرهنگی را فراتر از تکلیف میدانیم. افتخار ما این است که اینجا مرکزی در کنار حرم مطهر امام رضا(ع) باشد که بتواند مبانی شیعه را بیان کند و در عمل تبلیغی برای شیعه باشد. از فعالان بخش فرهنگ هم تقاضامندیم تا در این راه در کنار ما باشند و از این فرصت استفاده کنند. این سرمایه گذاری فقط برای پول نیست، ما بچه شیعه هستیم و علاقه مندیم بتوانیم به زائر امام رضا(ع) خدمت کنیم تا این زیارت بتواند باعث تغییر اساسی در افکار و زندگی شان شود. افرادی که به اینجا مراجعه میکنند چون برای تفریح میآیند، شاداب ترند و زمینه پذیرش هم بیشتر وجود دارد. میتوانیم کتابهای کوچکی چاپ کنیم و فقط چند آداب اساسی زیارت را بیاوریم تا تاثیرگذاریها را افزایش دهیم. در حد بضاعت خودمان گروهی از فعالان مطرح فرهنگی و حوزه و دانشگاه را گرد آوردیم، برنامهریزیها انجام شده است، کارهایی شروع شده و انشاا... توسعه هم خواهد یافت.
با توجه به مصوبه دولت، سند پیوست فرهنگی برای تمام پروژههای بزرگ عمرانی و اقتصادی کشور الزامی است. آیا پدیده با توجه به پژوهشهای فرهنگی که انجام داده است، در روند ادامه پروژه به یک پیوست فرهنگی بهصورت منسجم نیاز دارد؟ البته با توجه به معنی پیوست فرهنگی، نه کارهای فرهنگی!
ما این کار را انجام داده ایم. پیوست فرهنگی دو بخش دارد: یک بخش سخت افزاری که ایجاد فضاهایی است که بتوان در آنها کارهای فرهنگی انجام داد که ما این بخش را ایجاد کرده ایم و بخش دیگر قسمت نرم افزاری است که افراد و برنامهها هستند. چون ما افراد فرهنگی نیستیم، از گروههای فرهنگی و استادان حوزه و دانشگاه دعوت کردیم تا بخش نرم افزاری پروژه را برای ما انجام دهند. به ما بگویند که چه فضاهای آموزشی و فرهنگی باید ایجاد شود؟ چه کارهای فرهنگی باید در اولویت قرار بگیرند؟ چه هدیههای فرهنگی میتوانیم به گردشگران بدهیم؟ برای توسعه فرهنگ جبهه و جهاد از چه ابزارهایی استفاده کنیم؟ و فراتر از اینها از ایشان خواستیم که بهصورت جامع یک طرح ارائه دهند و خودشان هم متولی اجرای آن باشند. بستر، ایجاد سختافزار و هزینههای اجرای طرح با ما، اما برنامهریزی، تشخیص اولویتها و اجرای آن با خودتان. آیا به یک مجموعه فرهنگی شبانهروزی که 100 دانش آموز محروم را جذب کند و چند سال آموزش مداوم به آنها ارائه دهد نیازی داریم؟ تشخیص هر اقدام فرهنگی با گروه فعالان فرهنگی است. ما باید به تشخیص آنها اعتماد کنیم و فعالیتهایمان را انجام بدهیم. لذا در این زمینهها پژوهشهایی انجام شده است، کارهای فرهنگی را به این افراد سپرده ایم و در حد بسیار جزئی در مجموعه رستورانمان اجرایی کردهایم و احساس میکنیم در آینده توسعه پیدا خواهد کرد. اگر بتوانیم افراد فرهنگی توانمند و صاحبنظر را در کنار خودمان حفظ و بستر مناسب را برایشان فراهم کنیم، موفق خواهیم بود. از همین جا هم اعلام میکنیم تمام فعالان فرهنگی هم که میتوانند در کنار ما باشند و در این راه به ما کمک کنند، زمینه همکاری با ایشان آماده است. بسترسازی و حمایت از آنها با ما، اما به خاطر مشغله زیاد توانایی اجرای فعالیتهای فرهنگی را نداریم.
حرف آخر اینکه ما کار فرهنگی را تکلیف، عشق و لازم میدانیم. هر کاری هم که از دستمان برمیآمده است انجام داده ایم و میتوانیم شما را در جریان برنامهریزیهای فرهنگیمان که آقای قاسمی مسئول آن هستند، قرار دهیم. چون دغدغه کار فرهنگی داریم ولی راهکارهای آنرا نمیدانیم، از ایشان خواهش کردیم ما را در این مسیر راهنمایی و از افراد صاحبنظر دعوت کنند و گروه فرهنگی تشکیل دهند و به ما بگویند که باید چه بکنیم؟