«امربه معروف
ونهی ازمنکر»ماهیت
پیوست فرهنگی
گفتوگو با
دکترحسن بنیانیان
درباره مبانی وضرورتهای
پیوستنگاری فرهنگی
نام او در میان اصحاب فرهنگ نامی شناخته شده است. به مدّت 8 سال مدیریّت حوزه هنری را بر عهده داشته و اکنون مدیر مؤسّسهپیوستنگاری فرهنگی افق است. تنها مؤسّسهای که به طور خاص روی این مطالبه مهمّ رهبر معظّم انقلاب متمرکز شده است. این مؤسّسه در سال 1389 ذیل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و 3 سال پس از مطالبه رهبری از شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره مهندسی فرهنگی و پیوستنگاری فرهنگی تأسیس شد. کار این مؤسّسه ارائه مشاوره و تهیّه پیوست فرهنگی برای طرحهای بزرگ اقتصادی، عمرانی و اجرایی است. تهیّه پیوست فرهنگی برای پروژههای پل خلیج فارس، شبکه تلویزیون تعاملی و معماری مدارس از جمله فعّالیّتهای این مرکز است. بنیانیان معتقد است که فرهنگ صرفاً با قانون اصلاح نمیشود و ضمن تبیین ضرورت و اهمیّت پیوستنگاری فرهنگی برای مدیران، باید آنها را با این مهم همراه ساخت. او ماهیّت پیوست فرهنگی را از جنس امر به معروف و نهی از منکرهای نوین و متناسب با شرایط امروز جامعه میداند. گفتوگوی مفصّلی با ایشان درباره این ماهیّت و کارکرد و ضرورتهای دوچندانش در پایتخت معنوی ایران داشتهایم که خلاصهای از آن را در ادامه خواهید خواند.
آنچه مدیران باید از پیوست فرهنگی بدانند پاسخ 5 سؤال مشخّص است تا این فعّالیّت مهم، گسترده و ماندگار انجام شود و به ثمر برسد؛ 1ـ چه فرصتهایی در فرهنگ جامعه وجود دارد که اگر مورد استفاده قرار بگیرد، موجب افزایش آثار این طرح در جامعه میشود؟ 2ـ چه موانع و محدودیّتهای فرهنگی در اجرای این طرح وجود دارد؟ 3ـ فرض کنید که از فرصتهای فرهنگی موجود در جامعه استفاده کردهاید، برای موانع فرهنگی هم راهحل پیدا و این طرح را اجرا کردهاید. حالا پس از اجرای طرح، چه آثار مثبتی بر فرهنگ جامعه داشته است؟ 4ـ آیا برای آثار مخرّب فرهنگی نیز احتمالی وجود دارد؟ پس از پاسخ به این چهار سؤال، مرحلهی شناخت را پشت سر گذاشتهاید. امّا مرحله پنجم، مرحله ارائه راهحلهایی برای افزایش آثار مثبت و کاهش آثار منفی است. در مرحله اقدام، باید مطالعات فرهنگی صورت بگیرد که یک بخش از آن در حوزه اصلاح رویه مدیران است، یک بخش دیگر ممکن است در حوزه معماری ساختمان باشد (اگر فعّالیّت ساختمانی وجود داشته باشد)، یک بخش هم ممکن است در حوزه اصلاح قوانین مرتبط با آن باشد و بخشی هم حتماً به فرهنگ، دانش، اطّلاعات و مهارتهای کارکنان و همچنین به تأثـیــراتـــــی که آن فعّــالیـــت روی مراجعهکنندگان و استفادهکنندگان از خدمات آن سیستم میگذارد و ممکن است به فرهنگ عمومی منتقل شود، برمیگردد.
بمب فاجعه معنوی در مشهد در شرف شکلگیری است
زمانی عظیمترین اثر، در میان مجموعه آثار معماری و معنوی شهر، حرم امام رضا (ع) بود. هر کودک و نوجوانی که به زیارت میآمد، وقتی آن عظمت را میدید و جمعیّت انبوهی از فقیر و غنی، شهری و روستایی، تحصیلکرده و بیسواد، کارگر و کارفرما، را که با چشمانی گریان به سمت مکانی به نام حرم راهی بودند، عظمت دین، پیامبر(ص)، امام، قرآن، قیامت و خدا را عمیقا در خودش احساس میکرد. امّا حالا چون ما نسبت به این موضوعات بیتوجّه هستیم و این آثار را نمیشناسیم، آرام آرام تحوّلات شهر مشهد و تبلیغاتی که در تلویزیون پخش میشود ما را به جایی میرساند که وقتی میگوییم برویم مشهد، فرزندمان سراغ مراکز تفریحی را میگیرد و وقتی پدر و مادر میگویند میخواهیم برای نماز به حرم برویم، ابراز ناراحتی میکند و میگوید امروز یک بار حرم رفتهاید! چند بار میخواهید حرم بروید؟! چراکه حرم امام رضا (ع) در ذهنش تبدیل به یک مزاحم میشود و این اتّفاق بسیار مهمّی است که در حال رخ دادن است. اگر بخواهیم برای این اتّفاق اسمی انتخاب کنیم، باید بگوییم بمب فاجعه معنوی در مشهد در شرف شکلگیری است و معنویّت مشهدالرّضا (ع) در تحوّلات بیهویّت شهری لحظه به لحظه کمرنگتر میشود. در حالی که همه مشهدیها از برکت این معنویّت استفاده میکنند، کمرنگ شدن معنویّت مشهد باعث میشود که خیلیها ترجیح بدهند به جای سفر به مشهد، به کیش سفر کنند! دیگر دلشان از دوری مشهد نمیگیرد. این در حالی است که اگر کسی از همنسلیهای ما حداقل هر سال یکبار به مشهد نیاید ناآرام است!
اگر به پیوستهای فرهنگی توجه میشد، برای هر تصمیم بزرگی که در مشهد اتخاذ میشد، حواسها به این بود که باید جهت و مسیرش به سمت معنویّت حرم امام رضا(ع) باشد؛ یعنی این معنویّت را تقویت کند و همافزایی داشتـه باشــد. اگــر یک مجـمــوعه تفریحی ساخته میشود، آن مجموعه باید نسبتی با امام رضا(ع) و معنویّت مشهد داشته باشد. بعضیها چون اینها را ندیدهاند، میگویند شعار ندهید! امّا ما در تجارب کشورهای مختلف دیدهایم که شعار نیست؛ در ژاپن شهربازیهایی وجود دارد که بازدیدکنندگان با صندلیهای گردان، زیر تپّهای حرکت میکنند و همراه با نور و صدا جنگهای 200 سال اخیر و فداکاریهایی را که ژاپنیها برای کشورشان کردند مشاهده میکنند. بعد از یک ساعت، وقتی از این صندلیها پیاده میشوند، نگاه جدیدی نسبت به وطن پیدا کردهاند؛ از اینکه برای این وطن چقدر هزینه داده شده است تا امروز بتوانند از رفاهش استفاده کنند. حالا تصوّر کنید که در پارکهای تفریحی ما روایتهایی از حوادث تاریخ اسلام، ماجرای ولایتعهدی امام رضا (ع)، شهادت امامزادهها و ... نمایش داده شود. آن وقت است که علاوه بر ایجاد فضای معنوی در کنار زیارت امام رضا (ع)، جریان اقتصادی قابل توجّهی در مشهد به وجود میآید. این مسئله فقط در مشهد نیست، در قم نیز همین اتّفاق در حال رخ دادن است. اصفهان هم دارد هویّت فرهنگی خودش را از دست میدهد. در معماری لجام گسیخته وارداتی غربی، یزد هم دارد از بین میرود. اینها سرمایههای تاریخی ما هستند که مقام معظّم رهبری تذکّرات لازم را دربارهشان دادهاند، امّا مدیران اجرایی توقّفی ایجاد نکردهاند.
مطالبه پیوست فرهنگی از مدیران توسّط نخبگان و تشکّلها
خطاب من عمدتاً با نخبگان این محیـــطهــــاســت؛ در شـــرایــطی که مردمسالاری وجود دارد و رضایت توده مردم موضوعی است که یک مدیر سالم آن را پیگیری میکند، اگر همه مراجعهکنندگان حلّ مشکلات روزمره را از مدیر بخواهند، این مباحث فراموش خواهد شد. باید نخبگان و تشکلهایی باشند که این موضوع را پیگیری کنند؛ مثلاً سراغ مدیر مسکن و شهرسازی بروند و بگویند ما نسبت به این معماری که دارد در شهر اصفهان متولّد میشود حرف داریم، اعتراض داریم و خودمان هم آماده همکاری هستیم. مشکل ما این است که نخبگان امر به معروف را فقط در چارچوبهای فردی دنبال میکنند، در حالیکه کسی که دکترای معماری دارد و معماری اسلامی را میفهمد، وظیفه امر به معروف او در مواردی از این قبیل است و باید نسبت به اینها عکسالعمل نشان دهد.
توجیه فرهنگی در کنار توجیه اقتصادی
باید برای هر پروژه سلسلهای از مطالعات باشد که: 1ـ توجیه اقتصادی آن پروژه را بررسی کند 2ـ نسبت آن پروژه را با محیط زیست برّرسی کند 3ـ نسبت آن پروژه را با فرهنگ برّرسی کند. در سراسر دنیا مجلس و نخبگان بهعنوان نظارتکنندگان و مطالبهکنندگان تصمیمگیریهای صحیح هستند.
نیاز طرحهای اجرا شده به پیوست فرهنگی
ضمانت اجرایی پیوستنگاری فرهنگی به فرآیند فرهنگسازی و دیدن درست مسئله برمیگردد. این درست است که باید از این به بعد هر طرحی را که شروع میکنیم پیوست فرهنگی داشته باشد، امّا این موضوع مانع تهیّه پیوست فرهنگی برای طرحهای بزرگ گذشته که همچنان استمرار دارند نیست. طرح عظیم هدفمندی یارانهها که همراه با آثار مثبت و منفی است، تازه شروع شده است. اگر برای این طرح پیوست فرهنگی تهیّه شود، با تغییر روشها میشود آثار مثبت آن را افزایش و آثار منفی آن را کاهش داد.
گاهی یک طرح بهطور کامل اجرا شده امّا آثار منفی آن از بین نرفته است؛ برای این طرح نیز میتوانید پیوست فرهنگی طلب کنید. فرض کنید یک کارخانه صنعتی 15 هزار نفر کارگر دارد. قبل از اینکه این کارگران در کارخانه مشغول به کار شوند، کشاورز بودند؛ عصر از مزرعه میآمدند، به مسجد روستا میرفتند و یک روحانی برایشان مسائل شرعی و معارف دینی را میگفت. در نتیجه این کارگران درصدی از تدیّن، فضیلت، فهم و دانش دینی را پیدا میکردند. امّا حالا این کارگر صبح از خانه بیرون میرود و هنگام غروب خسته به خانه برمیگردد، در حالی که ارتباطش با روحانی روستا قطع شده است. در شرایطی که فرزند آن کارگر محصّل است و دیگر او قدرت تبیین دین برای فرزندش را ندارد؛ چون کارخانهدار رابطه او را با روحانی روستا قطع کرده است. اگر این کارخانهدار احساس مسئولیّت میکند باید فکری برای این شرایط بردارد. البتّه این به معنی برگزار کردن مجلس روضه آن هم بهطور روزانه در کارخانه نیست! کارخانهدار باید برای کارگران و خانوادههاشان آموزشهای مختلف را پیش بینی کند. ما مدّعی هستیم که هر نوع سرمایهگذاری در این زمینهها در تولید و بازدهی اثر دارد. البتّه مدیر کارخانه باید این کار را برای رضای خدا انجام دهد. در دنیا تجربه شده است که اگر کارگر این مطلب را احساس کند که شما نگران زندگی او هستید با اطمینان خاطر، خلّاقیّت و نوآوری کار میکند و این هزینه انجام شده، به سیستم باز میگردد.
پیوســت فرهنــگی، سـاختــارهای قانونی، ضمانتهای اجرایی
ما مشغول نوشتن آییننامه پیوست هستیم که باید پس از تنظیم، تصویب شود. در قانون برنامه پنجم، مادّه2 آمده است: بعد از اینکه یک طرح، مهم تشخیص داده شد، لازم است پیوست فرهنگی داشته باشد. در آییننامه پیشبینی کردهایم که اگر شش ماه بعد از ابلاغ مهم بودن این طرح و لزوم داشتن پیوست فرهنگی مطالعات آن آغاز نشد، برنامه بودجه از تخصیص منابع جلوگیری کند. اینها ضمانتهای اجرایی است که میشود در نظر گرفت. این مطلب را هم باید عرض کنم که در مسائلی مانند پیوست فرهنگی، ضمانتهای قانونی لازم هستند امّا کافی نیستند. تکیهگاه ما در این مسائل، سلامت نفس، مسلمان بودن و عشق افراد به وطن و مردم است؛ چون مثل این است که در مدرسه بگویند اگر نماز نخوانید از مدرسه اخراج میشوید. همه نماز میخوانند، امّا بعد از مدّتی همه به نماز بیعلاقه میشوند.
نکته مهم در پیوست فرهنگی این است که یک مدیر واقعاً برای بازنگری در قوانین و دستورالعملها انگیزه پیدا کند و بهطور جدّی به فکر کارکنانش باشد. همه اینها به انگیزههای درونی نیاز دارد و آن مادّه
قانونی نقطهای برای شروع است. کسانی که پیوستنگاری فرهنگی میکنند باید این هنر را داشته باشند که در طول پیوستنگاری، مدیر را نسبت به اهمیت و آثار مثبت این کار آگاه کنند. پیوست فرهنگی مستلزم شایستهسالاری نیز هست؛ یعنی باید آدمهای متخصّص و متعهّد بر سر کار باشند تا اینکه وقتی پیوست فرهنگی را مطالعه میکنند، خودشان را از درون ملزم به اجرا ببینند.
ما در متدیّن بودن شهردارهامان شکّی نداریم، امّا چند نفر از آنها شهرشان را با ساختن مساجد متناسب با جامعه اسلامی مزیّن کردهاند؟ نمیدانم در شهر مشهد محلّههای تازه تأسیس به اندازه کافی مساجد زیبا دارند یا اینکه کیلومتر تا کیلومتر مسجد پیدا نمیشود! تهران که همینطور است، آنجا که مسجد میخواهیم مسجد نیست! در بین خانوادههای مرفّه و در بین مستضعفانی که خانههایی کوچک کوچک ساختهاند، مسجد کم داریم. آنجا که بافت مذهبی دارد، از گذشته مسجد وجود داشته است و هر صد متر یک مسجد دیده میشود. شهرهای ما مسجد دارند، ولی توزیع آنها منطقی نیست. ما یک گام از این هم جلوتر رفتیم و محلّههای مذهبی را به بهانه نوسازی بافت فرسوده از بین بردیم.
چه خوب است در پارکی که شما به عنوان شهردار میسازی یک نمازخانه زیبا طرّاحی شود تا فضا بهطور طبیعی، در هنگام غروب، افراد را به نماز جماعت تشویق کند. میبینید که پارک خودش امر به معروف میکند. یا شما که هتل میسازی، نمازخانه را پشت پلّههای هتل نساز. نمازخانه باید هویّتی جدّی داشته باشد تا مسافرهای هتل به جای اینکه در اتاقهای خودشان نماز بخوانند، حس کنند که باید نماز را در نمازخانه هتل بخوانند. وقتی به نمازخانه میآیند، دیگر مسافرها را که از شهرهای مختلف هستند ببینند و با آنها آشنا شوند. باید به هتلدار آموزشهای لازم داده شود، تا برای نمازگزاران پخش فیلم و اجرای برنامههای فرهنگی داشته باشد تا از این طریق معرفت آنها نسبت به امام رضا (ع) افزایش یابد.
پیــوســت فـرهـنــگی، نگـرانــی از سطحینگری
ما در فرهنگ دچار عقبافتادگی هستیم. شهردارها برای انجام کار فرهنگی، همان دانش تجربی دوران تحصیل خود را کافی میدانند. به این فکر نمیکنند که باید از یک دکترای متدیّن در زمینه تعلیم و تربیت و یک متخصّص در زمینه روانشناسی و فرهنگ در کنار تجربه شخصی خود بهره ببرند و به این اعتراف کنند که فرهنگ موضوع تخصّصی و پیچیدهای است. اگر به همین شهردارها گفته شود که در هتلها باید مسایل پزشکی مدّ نظر قرار بگیرد، چون میدانند پزشکی یک علم است، خودشان طبابت نمیکنند و از متخصّصان این امر استفاده میکنند. ما دچار این مشکل هستیم که همه افراد به خودشان اجازه میدهند که با تجربههای شخصی به عنوان یک بچّهمسلمان در حوزه فرهنگ اظهار نظر کنند. تا وقتی آنها اظهار نظر میکنند، سقف مسئله میشود همین که یک نمازخانه ساخته شود، یکسری پوستر نصب شود و نهایتاً نماز جماعت برگزار شود. همه اینها در جای خودشان ارزشمند هستند، امّا 5 درصد قصّه این مباحث است. باید یک نفر را به کار بگیرند که نسبت به معماری و فرهنگ آگاهی و شناخت داشته باشد.
مثال بعدی مانکنهایی هستند که پشت شیشه فروشگاههای پوشاک میگذارند. این مانکنها قبح برهنگی را در ذهنها میریزند و دختران ما را به بدحجابی دعوت و نزدیکتر میکنند در حالیکه ممکن است فروشگاههایی که از این مانکنها استفاده میکنند فاصله چندانی هم با حرم مطهّر نداشته باشند. آدمی هم که این مغازه را دارد، هر از گاهی خدمت امام رضا (ع) برای زیارت و عرض سلام مشرّف میشود. شما در آن صنف نمیبینید که به ذهنشان خطور کند به اینکه هر ماه یک بار صنف خودشان را دور هم جمع کنند و چند ساعت درباره چگونگی تأثیر مانکنها روی فرهنگ برایشان سخن بگویند.
رابطه پیوست فرهنگی با ارزیابی تأثیرات اجتماعی
غربیها به واسطه اینکه به شدّت اقتصادی میاندیشند، به این فکر میکنند که چگونه میشود از هر دلار درآمد کسب کرد. آنها به فرهنگ نگاهی ابزاری دارند؛ هر جا که قرار باشد طرحی اجرا شود، احتمالاً در محیط یکسری فرصتهای فرهنگی وجود خواهد داشت که میشود از محلّ آن هزینه کار را کاهش داد یا اینکه کیفیّت کار را بالا برد و درآمد بیشتری کسب کرد. ممکن است یکسری محدودیّتهای فرهنگی وجود داشته باشد که از قبل پیشبینی نشده باشند و هزینههای کار را بالا ببرد. بنابراین بهتر است وقتی قرار شد کاری را آغاز کنیم، در کنار آن مهندسی که میآید و میزان مقاومت زمین را اندازهگیری میکند، یک صاحبنظر در زمینه جامعهشناسی هم بیاید و به موازات مطالعات فنّی، محیط فرهنگی آنجا را مورد مطالعه قرار دهد. غربیها 50 تا 60 سال است که در طرحهاشان از این زاویه مطالعات فرهنگی ـ اجتماعی دارند. امّا آن تذکّری که مقام معظّم رهبری میدهند و نگاه وسیعی که ایشان دارند به واسطه شاکله شخصیّتی ایشان است که فرهنگشناس هستند. ایشان این بحث را مطرح میکنند تا ما همانطور که باید حیات و مماتمان برای خدا باشد، شغل و فعّالیّتمان هم در مسیر خدا باشد و موجب تخریب اعتقادات مردم نشود.
ما در مطالعاتی که انجام میدهیم متوجّه شدیم که: 1ـ برای اینکه کارفرمایان انگیزه پیدا کنند باید وجه مادّی و معنوی را همزمان در نظر بگیریم 2ـ وجه مادّی و معنوی از هم قابل تفکیک نیست.
اینکه با خودشان بگویند زائر شهر مشهد، که ممکن است کودک، نوجوان، جوان و پیر باشد، نیاز به تفریح دارد و باید با خاطراتی خوش شهر مشهد را ترک کند خوب است، امّا باید برایش برنامهریزی شود. نباید طوری برنامهریزی شود که این فرصت فرهنگی به ضدّ ارزش تبدیل شود و معنویّت مشهدالرّضا در خطر بیفتد. این فرصت باید طوری استفاده شود که معنویّت مشهدالرّضا توسعه یابد.
مؤسسه افق؛ اولین مؤسسه پیوستنگاری فرهنگی
ما در مؤسسه افق یک پیوست فرهنگی برای مدارسخاص طراحی کردیم تا آثار مثبت و منفی این مدارس را بشناسیم. ما غیر از مدارس عادّی، مدارس تیزهوشان، مدارس معارف و مدارس تخصّصی را داریم که اینها برای دانش آموزان و جامعه آثار مثبت و منفی به همراه دارند. طرح دیگری که روی آن کار کردیم، درباره تلویزیونهای تعاملی است. در این تلویزیونها بیننده حقّ انتخاب دارد؛ یک برنامه را ضبط میکند تا بعداً آن را ببیند، از این کانال به آن کانال میرود، خودش میتواند فیلمی را آماده کند و برای صدا و سیما بفرستد تا اگر پذیرفتند در شبکه نمایش پخش شود. طرح دیگری که برایش پیوستنگاری کردیم، پلی است که قرار است بندرعباس را به قشم وصل کند. این تحوّل بزرگی است که در جزیره قشم در حال رخ دادن است. با اجرای این طرح، جزیره دیگر جزیره نیست و از جزیره بودن خارج میشود. آثار سریع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این طرح را ما در پیوست فرهنگی بررسی میکنیم.
طرح دیگری هم درباره آثار فرهنگی معماری مدارس داریم. هر سال چهار هزار مدرسه جدید ساخته میشود که در تغییرات معماری کشور نقش زیادی دارد. این بر روحیه خود دانشآموزان نیز تاثیر بهسزایی دارد، بر بهرهوری و پرنشاط بودن معلمان و مدیران نیز چنین اثری دارد. این مسائل هیچگاه از زاویه فرهنگی دیده نشدهاست؛ رویکرد فرهنگی این مطلب که در کلاس، میز و نیمکت سه نفره داشته باشیم یا یک نفره؟ میز و نیمکتها گرد چیده شود یا پشت سر هم؟ یا اینکه وقتی شما وارد مدرسه میشوید، همان ابتدا روی دیوار میبینید که نوشته شده است "نماز ستون دین است"،اما وقتی سؤال میکنید که نمازخانه کجاست؟ میگویند: زیرزمین! این برای بچّهها تضاد ایجاد میکند. آنها که در کودکی بیشتر با چشمانشان قضاوت میکنند؛ که اگر نماز ستون دین است، باید نمازخانه بهترین و زیباترین جای مدرسه باشد، حال آنکه اتاق مدیر مدرسه زیباترین جای مدرسه است!
فرض کنید پل قشم را به شکلی ساده بسازند که فقط خودروها از روی آن عبور کنند. امّا همین پل را میشود با معماری خاصّی اجرا کرد تا اینکه پوستری جهانی بشود و زیرش نوشته شود پل خلیج فارس. اینها هزینههای ساخت پل را چندان عوض نمیکند، ولی با این کارها، پروژه مورد نظر تبدیل به یک نماد ایرانی ـ اسلامی در سرتاسر جهان میشود که اگر خواستید ایران را معرفی کنید فقط برج میلاد را نشان ندهید. پروژههای بزرگ چنین ویژگیهایی دارند.
تصوّر کنید که در ساخت تأسیسات تفریحی شهر مشهد علاوه بر کسب درآمد، جذب زائر و فراهم کردن شرایط تفریح آنها، زمینه انتقال خلاقیتها فراهم شود؛ به گونهای که وقتی افرادی بهطور مثال از یزد میآیند، پس از مشاهده این دستاوردها برگردند و در یزد آنها را تکرار کنند. طبیعی است که این حرفها برای کسانی که فقط به پول یا اقتصاد فکر میکنند شعـــاری بیـش نـیـسـت! امـا اگـــــر افراد متخصّصی دعوت شوند و از کارهایی که میتوانند انجام بدهند سخن بگویند، کارهایی که علاوه بر درآمدزایی انتقال فکر را هم در پی داشته باشند، رفته رفته مشهد تبدیل میشود به مرکز تحوّل معماری ایران و این شدنی است.
پیگیری و مطالبه پیوست فرهنگی توسط ائمه جمعه و استانداران
ائـمـه جمـعـه بـایـد مطــالــبــهگــر فرمایشهای مقام معظم رهبری باشند و اولین قدم این است که این بزرگواران اطلاعات عمیقتر و دقیقتری نسبت به این مباحث داشته باشند. در کنار این موضوع باید از فرمانداران و استانداران بخواهند که گفتمان، فلسفه، ضرورت و اهمیت این بحثها را برای مدیران دستگاهها از طریق کارگاههای آموزشی تبیین کنند. مباحث فرهنگی مثل مباحث الکتریسیته نیستند که اگر همه مدارها نباشند چراغ روشن نشود؛ مباحث فرهنگی به همان میزانی که چشم ما به گنبد حرم امام رضا (ع) میافتد و آثار معنوی از خود به جا میگذارد، اثر خودشان را دارند.