مردم درباره فرزندبیشتر
چه میگویند؟
نویسنده : علیرضا کافی | نیره حسینی
نرخ باروری در کشور به کمتر از نرخ جایگزینی یعنی 1.2 درصد رسیده است. یعنی زنان و مردانی که ازدواج می کنند حتی حاضر به آوردن دو فرزند هم نیستند و این یعنی هشدار یعنی این که در آینده ای نه چندان دور نرخ رشد جمعیت در کشورمان به صفر نزدیک خواهد شد و حتی در صورت نیندیشیدن تدبیری راهگشا در این زمینه رو به منفی شدن می گذارد. اتفاقی که حرکت جامعه به سمت سالمندی را تسریع می کند و تبعات پیر شدن جامعه نیز برای یک ملت واضح و آشکاراست.
اما در نهایت این مردم هستند که با کسب آگاهی نسبت به تبعات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی باید نگرش خود را درباره داشتن فرزندان بیشتر تغییر دهند به ویژه با توجه به این که در حال حاضر جامعه از حالت کنترل طبیعی جمعیت به شرایط کنترل ارادی جمعیت رسیده است و تا زمانی که همه مردم به ویژه نخبگان نسبت به اهمیت موضوع اقناع نشوند نمی توان به چشم انداز مطلوبی از بحث ضرورت حفظ و حتی افزایش جمعیت جوان جامعه در آینده نیز امیدوار بود. در این خصوص به سراغ اقشار مختلف مردم رفته ایم و نظر آن ها را درباره داشتن فرزند بیشتر و دغدغه های آنان در این باره جویا شدیم. از میان ۲۰نفر که مورد پرسش واقع شدند ۱۳نفر (۶۵درصد) مخالف داشتن فرزند بیشتر بودند، 4نفر (۲0درصد) مشروط به فراهم بودن امکانات موافق بودند و 3نفر نیز (۱5درصد) کاملاً موافق این امر بودند که بیشتر دلایل مخالفت نیز مسائل و مشکلات اقتصادی و پس از آن دغدغه تربیت فرزند عنوان شد. (نمودار شماره ۱)
براساس مبانی علمی نمی توان این گزارش را به کل جامعه تعمیم داد اما شاید بتوان مدعی شد که متاسفانه در فضای عمومی مخصوصاً در شهرهایی مانند تهران و مشهد که این گزارش از آنجا تهیه شده است، مخالفت با افزایش فرزند جدی است و آنچه مردم فکر می کنند حتما درست نیست اما ضروری است مسئولان و تصمیم گیران متناسب با این واقعیت ها برنامه ریزی های خود را انجام دهند. این گزارش نهیبی است به مسئولان تا از همایش ها و حرف های کلان رویکرد خود را به برنامه های کاربردی و تاثیرگذار بر افکار مردم تغییر دهند.
رضا در رشته نرم افزار مدرک کارشناسی ارشد دارد و در یک شرکت رایانه ای به عنوان مدیر بازرگانی مشغول به کار است.خودش می گوید: برای رسیدن به جایگاهی که در آن قرار دارد خودش و همسرش شیما سختی های زیادی کشیده اند.از تفریح و مسافرت و هزار و یک امکان دیگرشان زده اند تا بتوانند یک آپارتمان 50متری در تهران بخرند و سال ها باید اقساطش را پرداخت کنند.با این که 5سال از زندگی مشترکشان میگذرد و رضا اردیبهشت ماه وارد سی و دو سالگی می شود و همسرش هم وارد 28سالگی اما هنوز قصد بچه دار شدن ندارند. از او می پرسیم: نمیخواهید بچه دار شوید؟می گوید: نه.با این شرایط اقتصادی که هر چه در می آورم باید برای اقساط خانه ای که با هزار قرض و قسط خریده ام بدهم چه طور می توانم بچه دار شوم.در شرایط فعلی که چیزی از حقوق ماهانه ام حتی برای اداره زندگی خودم و همسرم نمی ماند نمی توانم مسئولیت یک انسان دیگر را هم قبول کنم. درست است که خدا روزی رسان است اما خدا بر استفاده از عقل ، شعور و آینده نگری هم تاکید دارد.وقتی شرایط اقتصادی من به گونه ای است که خودم میدانم قادر به تامین معاش یک کودک نیستم هیچ وقت تا رفع مشکلاتم به بچه دار شدن اقدام نمی کنم.تربیت یک بچه که تنها به خورد و خوراک و سیر کردن شکم خلاصه نمی شود و باید برای آینده اش هم برنامه ریزی کرد.وقتی در سال 92شهریه یک ماه مهد کودک 500هزار تومان است وقتی بچه من بخواهد مهد کودک برود حتما باید ماهی یک میلیون تومان بپردازم ،آن وقت درآمدم چقدر اضافه شده ؛200هزار تومان
از همسرش می پرسم شما هم به عنوان یک خانم خانه دار که فرصت مناسبی برای تربیت یک کودک دارد با همسرتان هم عقیده اید؟یعنی حاضرید به خاطر مشکلات مالی از لذت مادر شدن صرف نظر کنید؟ او می گوید: ما سعی کرده ایم عقلانی تصمیم بگیریم.شرایط فعلی زندگی ما به گونه ای نیست که یک بچه هم بخواهد وارد آن شود.هر زنی دوست دارد مادر شود اما به چه قیمتی؟بچه ما گناهی نکرده است که بخواهد ناخواسته وارد شرایط سخت اقتصادی شود.ببینید وقتی بچه چیزی بخواهد نمی توانی برایش تشریح کنی که حقوقت پایین است یا قسط داری و باید هرچه درمیآوری برای پرداخت اقساطت بدهی. پس بهتر است قبل از اینکه خودمان را در چنین شرایطی قرار دهیم اول فکر کنیم.
محمود و الهه زوج دیگری هستند که با گذشت ۱۱ سال از ازدواجشان تنها به داشتن یک فرزند اکتفا کرده اند و حاصل زندگی آن ها یک دختر به نام یکتاست.محمود کارمند یک شرکت خصوصی است و همسرش هم در یک اداره دولتی به عنوان کارمند مشغول به کار است.می پرسم: بعد از یازده سال زندگی مشترک همین یک فرزند برایتان کافی است؟محمود لبخندی می زند و می گوید:اگر وضعیت اقتصادی مساعد بود و احتمالش را هم می دادم که می توانم از پسِ مخارجش بر بیایم مطمئن باشید به جز یکتا سه فرزند دیگر هم می آوردم.ولی باور کنید شرایط اقتصادی خیلی سخت است.ناشکری نمی کنم روزگار به هر شکلی شده می گذرد ولی باور کنید برای تامین معاش همین خانواده سه نفره مشکل دارم.وقتی دخترم کوچک تر بود در یک آپارتمان یک خوابه زندگی می کردیم و کرایه کمتری پرداخت می کردیم اما الان با بزرگ شدن دخترم مجبور شدیم به یک خانه بزرگ تر نقل مکان کنیم و به همین خاطر باید ماهانه یک میلیون تومان بابت کرایه خانه پرداخت کنیم.همین موضوع باعث شده است به جای یک شغل دو شغل داشته باشم و از ظهر به عنوان راننده آژانس تا پاسی از شب با ماشینم کار کنم تا شاید بتوانم از پس هزینه های کمرشکن زندگی بر بیایم.باور کنید اگر من هم یک آپارتمان 80متری داشتم و از یک درآمد ماهانه مناسب برخوردار بودم نمی گذاشتم دخترم بدون خواهر و برادر بزرگ شود.
در ادامه با یکی از استادان دانشگاه در رشته پزشکی هم کلام می شوم.هم پزشک است هم استاد دانشگاه و آن گونه که از ظاهر امر بر می آید از وضعیت مالی مناسبی هم برخوردار است.موضوع گزارشم را که با او در میان می گذارم با لبخند میگوید:حتما می خواهی علت کم فرزند بودن من را هم بدانی و برایت بگویم چرا تک فرزندم.
در جوابش می گویم دقیقا به خوب نکته ای اشاره کردید.با هر کسی که صحبت می کنیم می گوید مشکل مالی دارم اما شما که خدا را شکر از امکانات مالی خوبی برخوردار هستید.شما چرا به همین یک فرزند اکتفا کرده اید؟
برای پاسخ دادن به پرسشم کمی فکر می کند و می گوید: راستش را بخواهید کیفیت تربیت کودک برای من خیلی مهم تر از کمیت و تعداد فرزندان است. همسرم هم پزشک متخصص است و فرصت کافی برای رسیدگی به امورچند بچه را ندارد.به همین خاطر تمام تلاش و تمرکزمان را بر روی تربیت مناسب و خوب همین یک بچه گذاشته ایم.ترجیح می دهم به جای تربیت چندین بچه که به حال خودشان رها شوند تمام تمرکزم را روی تربیت یک بچه بگذارم تا در آینده موفق باشد و حسرت زندگی دیگران را نخورد!
حوالی ظهر به یکی از محلات قدیمی تهران می روم و مقابل در یکی از مدارس ابتدایی پسرانه منتظر می مانم تا با پدرو مادرهایی که برای بردن بچه هایشان آمده اند هم کلام شوم.از یکی از خانم ها تعداد فرزندانش را می پرسم.می گوید دو فرزند دارد.دو پسر که یکی کلاس دوم است و دیگری کلاس پنجم دبستان.وقتی او را در جریان موضوع گزارش می گذارم میگوید:من فوق لیسانس زبان انگلیسی دارم و اگر میخواستم بیرون از خانه کار کنم می توانستم درآمد و موقعیت اجتماعی خوبی داشته باشم.اما ترجیح دادم به جای کسب درآمد به تربیت فرزندانم بپردازم.خدا را شکر همسرم شغل آزاد دارد و زندگی مان به خوبی اداره می شود.من خودم معتقد به داشتن خانواده پر جمعیت هستم.دوست دارم بچه هایم دورم جمع باشند؛ هم الان که کوچکند هم در آینده که بزرگ میشوند و هرکدام خانواده ای تشکیل می دهند.
اما برعکس من همسرم علاقه ای به بچه زیاد ندارد.با اینکه مشکلی هم برای اداره زندگی ندارد اما می گوید: حوصله خانواده شلوغ و پر سر و صدا را ندارم.می پرسم شما که تحصیلکرده اید از نرخ باروری پایین و کمتر شدن نرخ باروری از نرخ جایگزینی چیزی شنیده اید؟جوابش مثبت است.میگوید: تحلیل های روزنامه هارا می خوانم و از وضعیت مطلعم.اما چه می شود کرد شرایط اقتصادی برای خیلی از مردم مشکل شده است و از پس مخارجشان برنمی آیند.
با پدر یکی از بچه ها که صحبت می کنم می گوید:آقا من دو تا بچه دارم.از وقتی هم که یادمان می آید همه می گفتند بچه که جون و نفسه، یکیش خوبه دوتا بسه اما حالا تاکید بر افزایش جمعیت است.سوالم از مسئولان این است آیا تا به حال اجاره خانه ماهی یک میلیون تومان داده اند.می توانند حساب و کتاب کنند با حقوق یک میلیون و 300هزار تومان ، چه طور می توان یک میلیون اجاره خانه داد و آن وقت چند تا بچه داشت؟
می گویم شما خودت بچه دوست داری یا نه؟درجوابم میگوید: عجب سوال هایی می کنی آقا.مگر می شود کسی بچه دوست نداشته باشد.هرکسی دوست دارد خانواده ای داشته باشد که دور و برش باشند.به نظر من شما که خبرنگاری اول به مسئولان بگو مشکلات مردم را برطرف کنند.هیچ کس هم از بچه زیاد بدش نمی آید.من دو تا بچه دارم؛یک پسر و یک دختر که برخلاف میلم یک اتاق را به پسر 10ساله ام و خواهر 13ساله اش اختصاص داده ام.
می پرسم همه مشکل شما اجاره خانه و خرج روزمره زندگی است؟
این بار عصبانی می شود و می گوید ببینم شما بچه بودی از پدرت تبلت می خواستی؟
دختر من یک ماه است دائم تکرار می کند که من تبلت میخواهم.همه دوست ها و همکلاسی هایم دارند من ندارم.
گوشی ساده تلفن همراهش را از جیبش در می آورد و می گوید: من بعد از 40سال زندگی این گوشی را دارم آن وقت بچه 13ساله ام تبلت یک میلیون و نیمی از من می خواهد.از کجا بیاورم.مشکل که یکی دو تا نیست بچه ها متوقع شده اند.
سمیرا لیسانسیه و شاغل و دارای ۲ فرزند است با داشتن فرزند بیشتر مخالف است و دلیل آن را نیز مشکلات اقتصادی و مسئولیت سنگین تربیت فرزند عنوان می کند.
آقایی حدود ۳۰ساله دارای مدرک کارشناسی می گوید: یک سال از ازدواجمان می گذرد و فعلاً تصمیمی برای داشتن فرزند ندارم البته به نظر من مسائل اقتصادی در این زمینه نقشی ندارد و شاید بیشتر بهانه باشد اما من بیشتر دغدغه تربیت فرزند را دارم تا مشکلات اقتصادی و احساس می کنم آمادگی فرزنددار شدن را ندارم اما اگر همه شرایط هم مهیا باشد در نهایت توان تربیت بیش از ۲ فرزند را ندارم وی در ارتباط با سیاست های تشویقی افزایش جمعیت می گوید: این سیاست متاسفانه تاکنون بیشتر جمعیت غیربرخوردار را تحت تاثیر قرار داده است. زهرا ۳۲ساله و شاغل و دارای یک فرزند است.او می گوید به نظر من اگر خانواده ها از شرایط نسبتاً مطلوبی در زمینه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی برخوردار باشند داشتن حدود ۳فرزند مطلوب است.
این امر هم برای پدر و مادر در آینده و دوران سالمندی مطلوب است و هم برای بچه ها که در بزرگسالی از حمایت و ارتباط عاطفی با یکدیگر برخوردار می شوند اما نمی توان برای همه یک نسخه واحد پیچید به نظر من کسانی که در همه ابعاد توان کافی دارند می توانند فرزند بیشتری داشته باشند ولی اگر قرار باشد فرزندی به دنیا بیاید ولی از پس هزینه ها و تربیت و نگهداری او برنیایی همان بهتر که فرزند کمتری داشته باشی. او تصریح می کند: یکی از علل تمایل نداشتن بیشتر خانم های شاغل به فرزند بیشتر این است که امکان صرف وقت زیاد با فرزندشان را ندارند و این ظلم به فرزند است.
۳۵ساله، دیپلمه، خانه دار و مادر ۳ بچه است. وقتی نظرش را درباره فرزند بیشتر می پرسم می گوید: با کدام امکانات؟ من که با این سیاست ها مخالفم. بچه خرج دارد. یک بسته پوشک می خریم ۱۴هزار تومان. با این خانه های کوچک چه جای بچه دار شدن است. عباس که ۳۰ساله است و ۸سال از زندگی مشترکش می گذرد و صاحب یک فرزند ۳ساله است می گوید: اگر شرایط اقتصادی ام خوب باشد و خدا برساند چند سال دیگر یک بچه دیگر هم داشته باشیم خوب است ولی در این شرایط اقتصادی که برای امور جاری زندگی مان می مانیم، اصلاً به بچه بیشترفکر نمیکنم وبا آن مخالفم.
فرزانه ۶۱ساله و مدرس دانشگاه نیز این گونه می گوید: در شرایط فعلی آوردن فرزند ظلم به بچه هاست و من اصلاً به فرزندانم توصیه نمی کنم که بچه دار شوند، با فرزندآوری زیاد هم به شدت مخالفم. خانمی پزشک و صاحب ۲ فرزند که دومی چند وقتی است به دنیا آمده است معتقد است تا حالا اشتباه می کرده که بچه دار نمی شده است و در اولین فرصت فرزند بعدی اش را به دنیا خواهد آورد.
شبنم، دانشجوی کارشناسی ارشد و صاحب دو فرزند است او که شاغل است می گوید: زیر بار خرج همین دو تا هم مانده ایم شاید هم اشتباه کردیم که فرزند دوم را به دنیا آوردیم و با وجود وعده هایی که می دهند مثل مرخصی زایمان و یا مانند آن اصلاً حاضر نیستیم تعداد بیشتری بچه داشته باشیم.
محمد ۳۴ساله، در حال اتمام تحصیلات در مقطع دکتراست و بحث های تشویق فرزندآوری را قبول ندارد، وی که در دوران عقد به سر می برد می گوید: با همسرم توافق کرده ایم که صاحب فرزند نشویم. اما ریحانه که ۳۵ساله و صاحب دو فرزند است می گوید: من وخواهر شوهرها و جاری هایم همه معتقدیم که حداقل باید ۳بچه داشته باشیم، ان شاء ا... باید نسل شیعه و جمعیت شیعیان افزایش پیدا کند.
به گفته اکرم که ۴۲ساله و صاحب یک فرزند است، نمی شود فرزندآوری را برای تمام افراد توصیه کرد و شرایط هرکسی را باید در نظرگرفت، متاسفانه این گونه تشویق ها بیشتر افراد حاشیه نشین شهرها را به فرزندآوری ترغیب می کند که آسیب های اجتماعی بیشتری را در پی دارد ولی اگر سیاست ها به گونه ای باشد که قشر تحصیل کرده و نخبه جامعه با حمایت های لازم فرزندان بیشتری داشته باشند، نتیجه خوبی به همراه خواهد داشت.
سحر ۳۷ساله نیز با داشتن یک فرزند به هیچ وجه با تشویق خانواده ها به فرزندآوری موافق نیست و خودش نیز تمایل به داشتن بچه دوم ندارد. او می گوید: مخارج زندگی بسیار زیاد است. امروزه امکانات خوب اقتصادی وجود ندارد و من ترجیح می دهم همین یک بچه را به سلامتی و به خوبی تربیت و بزرگ کنم تا این که چند بچه داشته باشم و به آن ها نرسم.
۱۸ - ۱۷سال از زندگی مشترک محمد می گذرد او که کارشناس ارشد ، ۴۶ساله و صاحب ۲ فرزند است می گوید: با وضعیت فعلی اصلاً فرزندآوری زیاد را مناسب نمی بینم، آن قدر نگرانی ها زیاد است که نمی توانیم اطمینان کنیم، نه خودم حاضرم بچه دیگری داشته باشم نه به اطرافیان توصیه می کنم. نیازهای مختلفی وجود د ارد و تنها مسائل اقتصادی نیست، اگرچه که خود این مسئله هم مشکل کمی نیست ثانیاً اولویت ازدواج جوانان است، این همه جوان که باید ازدواج کنند و نمی توانند، شرایطش را ندارند، اگر مشکل ازدواج آن ها حل شود و حتی فقط یک بچه به دنیا بیاورند، مشکل نرخ پایین جمعیت حل می شود؛ مسئولان مشکل ازدواج جوانان را حل کنند.
سامان؛ ۲۷ ساله با تحصیلات مقطع کاردانی دوران عقد را سپری می کند. او می گوید مسائل اقتصادی مطرح است، اگر این درست شود ما هیچ مشکلی برای بچه دار شدن نداریم، دوستان من همه همین اعتقاد را دارند. اگر شرایط مالی خودم مناسب باشد ۳ یا ۴ فرزند هم خواهم داشت ولی اگر شرایط اقتصادی ام خوب نباشد یکی و در نهایت دو بچه. البته در کنار مسائل اقتصادی، امکانات و مسائل فرهنگی و تربیتی هم هست که آن ها هم باید فراهم باشد.
مهدی ۲۷ساله که کارشناس ارشد و دارای یک فرزند ۷ماهه است افزایش جمعیت را مطلوب نمی داند و می گوید: با تولد بچه بیشتر از نیازهای مالی و اقتصادی، به بستر درستی در جامعه به لحاظ فرهنگی و اجتماعی نیاز داریم اصلاً شرایط جامعه به گونه ای نیست که بتوان تعلیم و تربیت فرزند را به راحتی به آموزش و پرورش و مدرسه سپرد.