گفت وگو با دکتر علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی
تعداد بازدید : 0
دفاع رئیس فعلی ازتوافق ژنو
نویسنده : هادی محمدی
من صد در صد موافق و موید این توافق هستم و می خواهم مشکل حل شده و از این پرونده تصنعی خارج شویم
علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی از جمله افراد همه کاره نظام جمهوری اسلامی است که لقب مردی برای تمام فصول به او می آید . خودش می گوید از زمان بنی صدر تاکنون درهمه دولتها بوده و توانسته با لحاظ کردن نظرات سیاسی اش با همه بسازد و کار کند . صالحی 64 ساله که در سابقه خود سالها تجربه و تخصص علمی و سیاسی را می بیند ، همچنان خوش رو و بی تکلف در ساختمان سفید انتهای امیر آباد که در کنار راکتور تحقیقاتی تهران قرار دارد ، پذیرای خبرنگار و عکاس خراسان شد. سکاندار محجوب یکی از حساس ترین و پرارزش ترین مجموعه های فعلی نظام ، در گفتگو با خراسان از اینکه هرگز به رییس جمهور شدن فکر نکرده گفت و پاسخ برخی انتقادات به پرونده هسته ای و توافق ژنو را داد . او با رد تبدیل راکتور آب سنگین اراک به آب سبک از امکان تغییر در آن به گونه ای که بهانه را از دشمن بگیرد سخن گفت و جزییات جدید ی از طرح ایران درباره این راکتور را هم بیان کرد. او درعین حال برخی نظرات در این باره که این راکتور تا پایان سال 92 قرار بوده سوخت گذاری مجازی شود را تبلیغاتی و غیر کارشناسی می داند .صالحی تاکید می کند که به طور صد درصد از توافق ژنو دفاع می کند البته به تلویح برخی انتقادها درباره نوع و میزان غنی سازی که در توافق نهایی مطرح شده را می پذیرد و می گوید:« این نقدی است که برخی عزیزان که خودی محسوب می شوند به توافق نامه گرفته اند . از نظر تخصصی ما خوراک لازم برای استدلال منطقی در مورد نیاز جمهوری اسلامی ایران و اینکه چرا این غنی سازی باید در این حجم و سطح و مکان باشد را به مذاکره کنندگانمان دادیم.» وی در عین حال درباره به نتیجه رسیدن این مذاکرات امیدوار است و می افزاید که این پرونده نیز همچون جنگ، زمانی به پایان خود خواهد رسید . این نکات و پاسخ های دکتر صالحی به شایعات اخراج یاران شهید احمدی روشن از سازمان انرژی اتمی را در ادامه این گفتگو بخوانید .
شما در دولت مهندس موسوی و آیت الله هاشمی مدیر بوده و در دولتهای آقای خاتمی ، دکتر احمدی نژاد و دکتر روحانی مدیر ارشد و مسئول بوده و هستید ، خصوصیات علی اکبر صالحی چگونه است که می تواند با همه این دولت ها علی رغم تفاوتهای کم و زیادشان بسازد و کار کند؟
ببینید در حقیقت می توان گفت که من یک فرد سیاسی هستم. در این مسئولیت هایی که بودم از جمله دو بار معاون وزارت علوم، نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی، معاون دبیر کل سازمان کنفرانس اسلامی در جده ، سه بار رئیس دانشگاه ، دو بار رئیس سازمان انرژی اتمی و وزیر خارجه بوده ام که پستهای سیاسی و علمی هستند و با توجه به این مسئولیتها خواه ناخواه یک فرد سیاسی تلقی می شوم چون عمده این مسئولیتها پیشینه سیاسی هم داشته اما من مسائل سیاسی و نظرات را برای شخص خودم حفظ می کردم. سعی نداشتم خودم را به جبهه ای متصل کنم یا منتسب به گروهی باشم و تلاشم این بوده که روی اصولی که مجموعه نظام پایبند بوده، من هم پایبند باشم.لذا علائق شخصی و آرمانهای ذهنی خودم را جز برای خودم در جای دیگری القا نمی کردم و پیش نمی بردم.اصولی که به آنها اعتقاد داشتم دین باوری ، وطن دوستی، علاقه به انقلاب و پیروی از نظام بوده است که همیشه حفظ کرده ام. البته وقتی که روسای مختلف می آمدند اگر نظری در امری داشتند من هم قبول می کردم مگر اینکه باید نظر خودم را به عنوان مسئول ارائه می کردم که یا قبول می شد یا رد می شد.مطلب دیگر این است که بخش عمده فعالیت های من آن قسمت تخصصی اش هم مهم بود. مثل سازمان انرژی اتمی یا نمایندگی در آژانس بین المللی انرژی اتمی که بالاخره جایی تخصصی است.خداوند این لطف را داشته که تخصصهای مورد نظر را به دست آورم و در طول دوران انقلاب تجربه و تخصص بیشتری کسب کردیم و این تخصص پله اول شد برای پله دوم و... و لذا اگر مسئولیتی داشتم از سربازی به سرداری رفتم و باچتر به جایی نرسیدم چون نه آشنایی داشتیم و نه فامیلی که بخواهیم از این طریق به جایی برسیم و به اعتبار این تخصص بود که راه باز شد. مطلب سوم هم اینکه در طول بعداز انقلاب هیچ گاه داوطلب مسئولیتی نبودم که لابی بکنم تا به پستی برسم و این لطف خدا بوده که همواره از من برای پذیرش مسئولیتها درخواست شده است.
با این سوابق و تجربیاتی که دارید هیچ وقت وسوسه نشدید در انتخابات ریاست جمهوری امسال نامزد شوید؟ در حالی که بسیاری از افراد که سوابق کمتری هم داشتند حضور پیدا کردند. از طرفی هم نام شما چندین بار به صورت شایعه به عنوان کاندیدای دولت یا مستقل مطرح می شد.
من یک بار چند ماه قبل از انتخابات در پاسخ به این سوال گفتم اصلا به من می آید که رئیس جمهور این مملکت باشم ؟ ریاست جمهوری این ملت بزرگ هم لیاقت ، هم شایستگی و هم خصوصیاتی می خواهد که من ندارم و بنابراین هیچ وقت در فکر اینکه خودم را به عنوان کاندیداتوری ریاست جمهوری مطرح کنم نبودم و تنها در روزنامه ها این مطالب را می خواندم. البته جالب است که انسان چیزی را در مطبوعات بخواند که خودش پشت پرده را بداند. در صورتی که هیچ کس با من صحبت نکرده بود لذا اصلا در فکرم خطور نکرد که چنین کاری بکنم. تصور عمومی این است که افراد به دنبال قدرت هستند اما دلیل بی نیازی من از رفتن به دنبال مسئولیت ، قانع بودن من نسبت به شغلی بود که داشتم. من معلم دانشگاه هستم و هر مرتبه اجرایی و پستهای مدیریتی را بالاتر و قابل قیاس با معلمی نمی دانم.من معلمی را شغل بزرگی می دانستم ، البته شاید خواننده فکر کند تعارف است اما این حقیقت است چون نیاز مادی نداشتم و نیاز علمی هم نداشتم چون از بهترین دانشگاه دنیا فارغ التحصیل(MIT ) شدم و در بهترین دانشگاه ایران که دانشگاه شریف است عضو هیات علمی هستم که بالاترین افتخار ممکن است. از سوی دیگر اگر تنها نتیجه کار 64سال زندگی من همین شهید شهریاری باشد که دانشجوی من بود ، بالاترین افتخار است و کفایت می کند.
انتقال پرونده هسته ای به وزارت خارجه را چگونه ارزیابی می كنید؟ چرا در زمان های گذشته این پرونده از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه منتقل نشد؟
بنده ادعا می کنم که از آغاز بحث هسته ای تا امروز در متن آن بوده ام. اواخر سال 2002 که پرونده شروع شد من در وین نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی بودم. البته از آن زمان تا کنون هر کسی تاریخ هسته ای را به نقل خودش نوشته است ولی باید یک روز کتابی به روایت رسانه ها و اسناد نوشته شود که می تواند تقریبا گویای حقایق باشد. آن زمان مساله عمدتا در سازمان انرژی اتمی پیگیری می شد ولی چون داشت به تصمیمات ملی و فراتر از سازمان می رسید ، سازمان ابتدا با وزارت خارجه و در مرحله بعد با شورای عالی امنیت ملی مسائل را مطرح کرد. اینجا بود که وزارت امور خارجه هم در زمان دکتر خرازی ورود پیدا کرد اما هر دو نهاد رکن پرونده بودند که در ادامه مقداری بین این دو نهاد نظرات مختلفی پیش می آمد که از هم حرف شنوی لازم را نداشتند و به طور طبیعی پای دبیرخانه شورای امنیت ملی هم در زمان دکتر روحانی پیش کشیده شد. جلوتر که رفتیم دکتر خرازی گفت که وزارت خارجه به عنوان رکن نباشد و زیر مجموعه شورای عالی امنیت ملی فعالیت کند. قرار شد شورا رکن اصلی شود و آنجا هر چیزی که در کمیته هسته ای تصمیم گیری شود اجرا گردد. دبیر شورای امنیت ملی هم مجری مصوبات شد. این کمیته هستهای شامل وزیر امور خارجه ، رئیس سازمان انرژی اتمی ، وزیر اطلاعات و دبیر شورای امنیت ملی و نهادهای ذی ربط میشد.اینها کمیتههای کارشناسی فرعی داشتند و مطالب را برای تصمیم سازی به کمیته هسته ای می دادند و در آنجا تصمیمات لازم مشخص می شد. دبیر شورا این تصمیمات را نزد رئیس جمهور به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی می برد و او هم تایید می کرد و سرانجام برای تصویب، تقدیم رهبر انقلاب می شد اما رکن پیش برنده کار دبیر شورا تعین شد تا زمانی که دکتر روحانی رئیس جمهور شد و ایشان تصمیم گرفتند تا پرونده به وزارت خارجه باز گردد تا به عنوان پیش برنده مذاکره و خط مقدم کار محسوب شود البته بقیه سازوکارها از جمله کمیته هسته ای و روند تصمیم سازی و تصمیم گیری کم و بیش وجود دارد. اینجا دکتر روحانی به دلیل اشراف خوبی که به پرونده دارند می توانند به راحتی پرونده را مدیریت کنند که باعث سرعت گرفتن تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها شده است.ایشان تشخیص دادند که مذاکره کننده وزیر خارجه باشد که تشخیص خود دکتر روحانی بود.
دلیل این تصمیم را چه می دانید ؟
البته دلیل را باید از خودش بپرسید. دبیر شورای عالی امنیت ملی فرد مستقل تری نسبت به وزیر خارجه است چون هم طبق عرف نماینده رهبری در شورا و هم طبق قانون منتخب رئیس جمهور است و از سویی با همه نهادهای کشور در ارتباط است و جایگاه رفیعی دارد. درواقع نسبت وزیر به رئیس جمهور مثل نسبت دبیر با رئیس جمهور نیست. من دلیل اصلی را در حقیقت نمی دانم اما هر چه بوده باعث شده تا کار با سرعت بیشتری پیش رود و به خوبی پیش رود. این تصمیم صد درصد با اجماع همگان و با مشورت مقام معظم رهبری صورت گرفته است.
به توافق ژنو بپردازیم.آقای دکتر! برخی در کشور معتقدند که در شرایطی که بن بست در سیاست خارجی رخ داده بود و فشارهای اقتصادی هم زیاد بود این توافق ژنو توانست فشارها را کم کند و روزنه ای را باز کند که بتوانیم تعاملات خود با جهان را افزایش دهیم و حتی از جنگ جلوگیری شد چقدر گزینه جنگ را درصورت نرسیدن به توافق جدی می دانید؟
من این را قبول ندارم. بنده به عنوان کسی که سه سال در وزارت خارجه حضور داشته گزینه نظامی را اصلا قبول ندارم. نه اینکه خودمان را از نظر عقلی برای بدترین شرایط آماده نمی کنیم چون یک ملت هوشیار باید خود را برای بدترین سناریوها آماده کند اما این به معنای اینکه این سناریو حتما رخ می دهد نیست. مثلا شما برای یک ارتش هزینه می کنید و ممکن است 100سال جنگ نشود اما شما با این فکر که دیگر جنگی نمی شود ارتش را منحل نمی کنید.اما این را هم میگوییم که قطعا هیچ گاه گزینه نظامی در مورد ایران عملی نمی شود و این گفته بر اساس گزافه گویی و خود بزرگ بینی نیست بلکه از روی یک واقعیت تحلیلی دقیق است. جمهوری اسلامی در جایگاهی است که اوباما اعتراف می کند " ایران ملت مقتدری است که نقش آفرینی جهانی دارد " این اقتدار را داریم. البته تا می گوییم مقتدریم برخی فکر می کنند اقتدار فقط در موشک و تجهیزات نظامی است در حالی که یک بعد از اقتدار به مسائل نظامی برمی گردد. ما اقتدار خود را در جنگ تحمیلی نشان دادیم چون از حیث تجهیزات صدام از ما سرتر بود اما ما برنده نهایی جنگ شدیم. غرب با این کشور مقتدر بارها و بارها از جنگ گرفته تا تحریم فلج کننده وارد چالش شده تا تسلیم شود اما نشده و کشور کار خود را انجام می دهد.وقتی ملتی منسجم باشد کسی نمی تواند این انسجام را از بین ببرد و بر این اساس آمریکا و غرب به این نتیجه رسیدند که باید از در تعامل با ایران وارد شوند.دلیل دیگر این است که ایران نشان داده در مسائل سیاسی با حکمت و عقلانیت رفتار می کند و فشارها از سوی طرف مقابل بوده چون چالش فکری که از اندیشه سیاسی ایران آغاز شده را در مقابل خود می بیند چون اگر اجازه رشد به آن بدهند و در ملتهای منطقه نفوذ کند همه به آن میل پیدا می کنند و اینها چالش اصلی است که غرب می خواهد ما را تسلیم خود کند. آنها فهمیدند ایران اهل عقلانیت و حکمت و اقتدار است که باید با تعامل با او رفتار کنند و لذا گزینه جنگ هیچ گاه جدی نبوده است.مطمئن باشید راهی برای غرب جز تعامل با ایران نیست ، چون انتخاب دیگری ندارند.آنها تحریم فلج کننده گذاشتند و ارزش پول ملی ایران را 60درصد پایین آوردند اما در انتخابات همه آمدند به نوعی که روز انتخاب روحانی وزیر خارجه ایتالیا تماس گرفت و گفت ما از این ملت متحیریم و تبریک می گوییم چون انتظار داشتند کسی نیاید.
به طور مشخص توافق ژنورا تا چه حد با نگاه جامع ما نسبت به تامین حقوق هسته ای كشور منطبق می دانید ؟ توافق ژنو تا چه میزان مطلوب شما بود؟ چون احساس می شد آقای صالحی رضایت صد درصد ندارد و آن طور که ظریف یا روحانی از این توافق دفاع می کنند ، صالحی آن را تایید نمی کند وگفته بودید که می شد توافق بهتری داشت .حتی یکی از نمایندگان مجلس این بحث را مطرح کرد که عده ای از مقامات ارشد نظام در نامه ای به رهبری، انتقاداتی را نسبت به توافق ژنو مطرح کرده اند که نام شما نیز در بین اسامی ادعایی این نماینده موجود بود.
از آخر بگویم و آن اینکه اولا راجع به این توافق نامه ای خدمت مقام معظم رهبری ننوشته ام. البته نامه هایی برای دکتر روحانی نوشته ام که در ارتباط با کیفیت و نحوه پیاده کردن توافق بوده و رونوشتی هم برای مسئولین دیگر از جمله آقای حجازی[ از اعضای اصلی دفتر رهبری] فرستاده ام .
این نامه ها انتقاداتی را همراه داشته؟
نه خیر شامل بحث های فنی و عملیاتی بوده است.اما نامه ای راجع به این توافق که بگویم من مخالفم نداشتم و جالب است که این شایعات را در رسانه ها می بینم.نکته دیگر این است که من راجع به همه دولتها منصفانه صحبت کردم و هیچ گاه افراط و تفریط نداشتم. من همیشه در صحبتهایم این را گفتم که نباید انتظار یک توافق آرمانی داشته باشیم و توضیح دادم که توافق آرمانی یعنی آنها فتوای رهبری را ملاک قرار داده و با این اعتبار که ایران براساس آن فتوا هیچ گاه منحرف نمی شود ، پرونده ما را عادی کنند.اما این توافق این نیست و نمی توان گفت آرمانی ماست.اما گفتیم با توجه به شرایط زمان و مکان و خصلتهای طرف مقابل که می شناسیم که اهل بهانه هستند و هسته ای هم بهانه است ، این بهترین چیزی بوده که می توانسته حاصل شود اما آرمانی نیست. مورد دیگر این است که وقتی نقدی از درون خانواده می شود باید با سعه صدر بشنویم ، اگر این نقد به جاست قبول می کنیم و اگر این نقد نابجاست باید تفهیم کنیم اما نقد خانوادگی دوستانه است. از جهت دیگر اگر یک تخریبی از خارج از کشور بشود آنها خیر خواه مانیستند و باید بین خودی و غیر خودی تفاوت قائل شوید. البته نقد هم باید واقعا نقد باشد و دروغ نباشد. بنابر این من صد در صد موافق و موید این توافق هستم و می خواهم مشکل حل شده و از این پرونده تصنعی خارج شویم.
سرنوشت راکتور آب سنگین اراک به کجا می انجامد و اصولا ضرورت وجود چنین تاسیسات حساس و پر چالشی چیست؟شما اخیرا از امكان تغییر اتی در این تاسیسات سخن گفتید منظورتان از تغییرات چیست؟ گفته شده شاید منظور تغییر آن به آب سبك باشد. شما زمانی گفتید به غنی سازی 20درصد نیازی نداریم پس تعلیق کنیم. ممکن است روزی هم در مورد راکتور اراک بگویید نیازی نداریم و آن را هم تعطیل نمایید.
اول راجع به بیست درصد بگویم. ما واقعا به 20درصد نیاز نداشتیم اما وقتی نا مه دادیم که سوخت 20درصد را بدهید و ندادند دنبال آن رفتیم. اما در مورد راکتور اراک که نامه ننوشتیم به ما راکتور آب سنگین بدهید و نداده باشند و ماساخته باشیم. دلیل اینکه در گذشته دنبال غنی سازی 20درصد نمی رفتیم این بود که برای ما صرف نمی کرد و نیاز ما در آن حدی نبود که تا این حد هزینه کنیم. اما چون ندادند و ما نیاز داشتیم تاسیسات تولید 20درصد را احداث کردیم. الان هم به اندازه 2تا3سال مواد اولیه برای تولید صفحات سوخت تولید 20درصد داریم. برخی در جامعه طوری القا کردند که 20درصد چیزی است که باید همیشه تولید کنیم در صورتی که چنین نیست اگر تعلیق کردیم برای این است اصلا اگر تولید می کردیم می خواستیم آن را در کجا مصرف کنیم ؟ یک راکتور تحقیقاتی تهران نیاز به 20درصد دارد. آنهایی که انتقاد می کنند بگویند ما اگر تولید 20درصد را ادامه می دادیم با آن چه می کردیم ؟ باید آن را بفروشیم؟ مشتری برایش پیداکنند که به ما اورانیوم بدهد تا ما برایش غنی سازی 20درصد انجام دهیم.الان اعلام میکنیم به دنیا که به ما اورانیوم طبیعی بدهند تا ما آن را تبدیل به 20درصد کرده و صفحه سوخت تولید کنیم و بفروشیم. رآکتور آب سنگین اراک بحث دیگری است چون زمانی که ساخت آن شروع شد بچه های ما به دنبال این بودند که بتوانند یک راکتور تحقیقاتی دیگری را طراحی کرده و بسازند چون هم به ما راکتور نمی فروختند و هم اینکه راکتور تهران عمر بالای 40سال داشت و قدیمی بود. با این دلایل راکتور آب سنگین را برای تحقیقات و ساخت رادیو دارو و تست سوخت و مواد و... از صفر شروع به طراحی کردند و خود آنها زحمت کشیدند تا به اینجا رسید که یک قدرت است و خارجی ها وقتی می بینند باور نمی کنند که ایران این کار را انجام داده است. همه طراحی ها توسط بچه های ایرانی انجام شده و بخش عمده تجهیزاتش در ایران ساخته شده و نصبش هم توسط خودمان انجام می شود که افتخار بزرگی است. با رسیدن به این افتخار خارجی ها باور نمی کردند که ما بتوانیم راکتور طراحی کرده یا آب سنگین تولید کنیم و گفتند ایران با این توان به سرعت مراتب علمی و فنی را طی می کنند و به همین دلیل با این بهانه که ایران راکتور آب سنگین پلوتونیوم تولید می کند که در ساخت سلاح هسته ای به کار می رود، تاکید داشتند ایران باید کار را متوقف کند. البته این را در مذاکره نگفتند چون طرف مقابل دونوع با ما حرف می زند یک راه از طریق رسانه و یک راه از طریق جلسات. ما در جلسات مذاکراتی و توافق ژنو چنین چیزی که راکتور اراک را کنار بگذاریم نداریم فقط نصب نکردن برخی تجهیزات است. اینها گفتند چون اراک در سال 10کیلو پلوتونیوم تولید می کند احتمال انحراف به مقاصد نظامی را دارد که پاسخ این است که اولا این سوخت که یک سال می ماند و بیرون می آید هم داغ است و هم رادیواکتیودارد که نمی توان نزدیک آن شد و باید با ماشین به استخری منتقل شود تا هم حرارت و هم سطح رادیو اکتیویته آن پایین بیاید.دوم اینکه پس از سرد شدن، این پلوتونیوم برخلاف اورانیوم ماده سمی است و باید از راه دور با آن کار شود ، یعنی احتیاج به یک کارخانه فرآوری داریم که دیوارهای عظیم و ضخیمی دارد و با دستهای مکانیکی این سوخت را تکه تکه می کند که ما چنین کارخانه فرآوری برای استحصال نداریم. سوم اینکه این سوخت 24ساعته تحت نظر دوربین های آژانس است و ما اگر بخواهیم حمل کنیم آنها می فهمند. پس اینها بهانه است اما اینها همیشه بدون منطق و با بهانه وارد کار می شوند که ما برای نشان دادن صداقت خود به افکار عمومی گفتیم ما این راکتور را به نوعی بازطراحی می کنیم که به جای 10کیلو، کمتر از 2کیلو پلوتونیوم در سال تولید کند که این حرف بازتاب مثبت وخوبی داشت و این تبدیل راکتور آب سنگین به راکتور آب سبک نیست بلکه جوری بازطراحی قلب راکتور را انجام می دهیم که با بالابردن غنای سوخت راکتور اراک که در حالت عادی اورانیوم طبیعی است، تولید پلوتونیوم کاهش یابد. البته این بازطراحی هزینه دارد که امیدواریم متقبل شوند ولی حسنی هم دارد که امکانات تحقیقاتی ما را بالا می برد.
این مساله می تواند یکی از برگهای ما در توافق جامع با 1+5 باشد ؟
بله ما می توانیم با استدلال به افکار عمومی نشان دهیم که اینها بهانه جویی است.نکته دیگری که برخی می گویند این است که راکتور اراک متوقف شده در حالی که اصلا راه نیفتاده بود که بخواهد متوقف شود.
اما قبلا اعلام شد راکتور آب سنگین اراک تا پایان سال 92 به صورت مجازی تست خواهد شد.
اگر راستش را بخواهید به مرحله ای نرسیده بود که بخواهد تا پایان امسال تست اولیه شود. اما یک اعلام نابجا کرده بودند. متاسفانه برخی کارها را فقط برای تبلیغات انجام می دهیم. من می توانم بگویم اراک را تا 5ماه دیگر راه اندازی می کنم اما این کار شوخی نیست و بسیار حساس است و تا از ایمنی آن مطمئن نشوید نمی توان راه اندازی راکتور را انجام داد و در واقع راه اندازی راکتور قبل از ایمن شدن یک خیانت است چون احتمال هر اتفاق فاجعه باری وجود دارد.اگر هم اعلامی شده صحبت کارشناسی و دقیقی نبوده است.
یکی از بحث های چالش برانگیز در توافق ژنو در خصوص حق غنی سازی است.چقدر در توافق نهایی میتوانیم اطمینان از رسیدن به این حق داشته باشیم ؟ ضمن اینکه طرف مقابل گفته که باید بر مقدار ، نیاز ، سطح ،مکان و... مورد غنی سازی توافق حاصل شود. این قیدها باعث بسته شدن دست ما در آینده نخواهد شد؟
بله این نقدی است که برخی عزیزان که خودی محسوب می شوند به توافق نامه گرفته اند. از نظر تخصصی ما خوراک لازم برای استدلال منطقی در مورد نیاز جمهوری اسلامی ایران و اینکه چرا این غنی سازی باید در این حجم و سطح و مکان باشد را به مذاکره کنندگانمان دادیم و در گروه کارشناسی مورد مذاکره قرار می گیرد واگر آنها با حسن نیت باشند استدلالهای ما ،قوی و منطقی است ، این خودش از پیچ های مهم پرونده است.
افق ایران برای مساله غنی سازی چیست ؟ چون ممکن است طرف مقابل یک غنی سازی چند کیلویی در سال و در آزمایشگاه را هم حق غنی سازی بداند.
قطعا این گونه نخواهد بود. الان راکتور بوشهر ما برای سال دوم در حال تعویض سوخت است و روسها ده سال تضمین سوخت کرده اند که دو سال را خریدیم و یک سال را هم در حال خرید سوخت هستیم و 7سال باقی مانده است. 7سال دیگر باید چه کنیم ؟ یا باید از روسها بخریم و یا خودمان تامین کنیم. ما که نمی توانیم صبر کنیم تا 7سال بعد که تمام شد ، همان روز، شروع به ساخت کارخانه غنی سازی کنیم. ما راکتور دارخوین را داریم ، با روسها برای راکتور های بعدی مذاکره می کنیم و برخی کشورها با ما تماس گرفته اند برای ساخت دیگر راکتورها که همگی نیاز به سوخت دارند. ما برای اینها زمینه تامین سوخت را ایجاد می کنیم اما آمادگی هم داریم که بخریم چراکه نباید برای ساخت راکتور 5میلیارد دلار خرج کنیم و بعد بگویند چون اعتماد نداریم به شما سوخت نمی دهیم و آن وقت چه کنیم ؟ ضمن اینکه تصمیم مجلس این است که در میان مدت حدود 5هزار و در بلند مدت 20هزار مگاوات برق هسته ای تولید کنیم. ما در این افق 15ساله باید زمینه های تامین سوخت را ایجاد کنیم و راه دیگری نیست.
درمصاحبه ای كه با یك مقام سابق داشتم معتقد بود : حرف من این است که وقتی سوخت می خواهد تولید شود چندسال زمان می برد. راه اندازی مجدد کارخانه زمان می برد. غربی ها با سیاست تعطیلی غنی سازی ایران و تعطیلی رآکتور اراک و کارخانه آب سنگین و بعد تعطیلی کارخانه سوخت اصفهان پیش می روند.این درحالی است كه ما از روز اول كه غنی سازی 20 درصد را تعلیق كردیم گفتیم بازگرداندن آن به حالت سابق و ادامه تولید چند ساعت بیشتر زمان نمی برد واقعا چقدر می توان امیدوار بود؟
به نظرم این حرف حرف ناواردی است. اولا غربی ها می خواهند سر به تن ما نباشد و این کشف جدیدی نیست که آقایان مطرح می کنند. خود اوباما گفته اگر می توانستم تاروپود صنعت هسته ای ایران را باز کنم این کار را می کردم.اما همین حرف یعنی نتوانستم این کار را انجام دهم ما که الان غنی سازی را انجام می دهیم ، کارخانه آب سنگین کار خود را می کند و همه چیز جلو می رود. نکته اینجاست که ما زمانی نیاز بود که تمام آستانه ها را رد کنیم و باید با سرعت جلو می رفتیم یعنی بحث کمی بر بحث کیفی غلبه داشت اما الان از این آستانه ها عبور کرده ایم و وقت داریم بر روی کیفیت توجه کنیم. چون اگر بخواهیم فقط به کمیت بپردازیم و به کیفیت کاری نداشته باشیم هزینه های ما بالا می رود. این ماشینهای سانتریفیوژ نسل اول ما کارایی خوبی ندارند زیرا برق زیاد مصرف می کنند و زود خراب می شوند. هرکدام هزینه می شود و وقتی زود خراب شوند هدر رفت هزینه هاست و الان به دنبال تولید جنس خوب هستیم تا سرمایه خود را هدر ندهیم. یک زمانی چاره ای نداشتیم اما الان این عجله را نداریم.
براساس توافق هسته ای ژنو (فكر كنم مبحث اجرایی آن )ایران برای موارد زیر تعهد داده است:«فراهم کردن اطلاعاتی مشخص برای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، از جمله اطلاعات مربوط به طرح و نقشههای ایران برای تأسیسات هستهای، توصیف و شرحی کامل از ساختمان هر یک از سایتهای هستهای، توصیف و شرحی کامل از گستره عملیات هر یک از تأسیساتی که به طور خاص به فعالیتهای هستهای مشغول هستند، اطلاعات در مورد معادن و شرکتهای نورد اورانیوم و اطلاعات در مورد مواد منبع. این اطلاعات ظرف مدت 3 ماه پس از پذیرش انجام این اقدامات، فراهم میگردد.» آیا ارائه چنین اطلاعاتی باعث برهم خوردن امنیت شبکه های تامین مواد ایران نمی شود؟ چون برخی معتقدند ارائه این اطلاعات پیش از تهیه آن باعث لو رفتن شبكه تامین قطعات و مواد شده و حتی آن ها می توانند قطعات معیوب را همانگونه كه قبلا هم انجام شده جایگزین كرده و به ایران بدهند؟چاشنی های انفجاری.
خیر خطری ندارد چون این مسائل یک چارچوب پادمانی دارد و بازرس نمی تواند همین طور بدون حساب و کتاب کار کند. ما می گوییم بازرسی مدیریت شده یعنی قانون دارد و مراحلی باید طی شود. یک سری اطلاعات را باید در چارچوب پادمان بدهیم چون هر کشوری که عضو ان پی تی است، وقتی فعالیت هسته ای را آغاز می کند مجبور است که به آژانس اعلام کند و جزو تعهدات پادمانی ماست. ما اگر مرکز هسته ای درست می کنیم باید اطلاع دهیم و بگوییم آدرسش کجاست ، مشخصاتش چیست و راههای دسترسی چگونه است و حتی برای نظارت بیشتر دوربین هم نصب کنند. اینها را رهیافت پادمانی می نامند که برای هر بازدیدی این رهیافت وجود دارد.چگونه از فرودگاه منتقل شود ، در چه ماشینی باشد ، چگونه رفت و آمد کند و لباش بپوشد ، چه جاهایی را ببیند یا نبیند و همه اینها در قالب پروتکل صورت می گیرد.
البته ما سابقه ترور دانشمندان هسته ای خود و درز اطلاعات را هم داریم.
ببینید ترور که با این بازرسی ها نبوده چون اینها که می روند آدمها را نمی بینند. شهید شهریاری را که در یک بازدید ندیدند. او را در مقالات و کارهایش شناختند و فهمیدند انسان بزرگی است و تصمیم به حذف او گرفتند نه اینکه در یک کارخانه از او عکس بگیرند.
اصولا خیلی از منتقدان همكاری گسترده با آژانس معتقدند كه آژانس زیربار تعیین زمان بندی برای مذاکرات نمی رود. سوال من مشخصا این است که آیا این نهاد کلا نمی پذیرد که زمان نهایی برای مذاکرات تعیین شود؟ و درنهایت بگوید پرونده ایران عادی شد و این چرخه طرح سوال و پاسخ می تواند تا ابد ادامه یابد ؟
البته ما الان با آژانس رابطه خوبی داریم و خوب هم جلو رفتیم و آخرین گزارش آقای آمانو هم مثبت بوده ، ولی هر مجموعه بینالمللی کم و بیش در هر صورت تحت تاثیر قدرتهای جهانی است.اگر ما بتوانیم در 1+5 این مساله را حل و فصل کنیم قطعا این امر، آثار مثبت مترتب خود را با آژانس خواهد داشت و الان هم کار خوب پیش می رود ضمن اینکه چاره ای جز پایان این سوال و جوابها نیست همانگونه که درزمان جنگ فکر می کردیم ، جنگ تمام نمی شود اما می گفتیم مگر جنگی در دنیا بوده که تمام نشده باشد.
یکی از انتقاداتی که در این چند ماه به وفور شنیده می شود بحث اخراج برخی دانشمندان هسته ای و از جمله نزدیکان شهید احمدی روشن است. پاسخ شما به این اظهارات چیست ؟
اخراج که کلمه نابجایی است و من الان می گویم کسانی که ادعا دارند ، نام کسانی که در استخدام رسمی سازمان انرژی اتمی بوده اند و اخراج شده اند را منتشر کنند تا مشخص شود چه کسی راست می گوید. ما در سازمان 15هزار پرسنل داریم که نزدیک به 75درصد اینها لیسانس به بالا هستند و از این تعداد 5هزار نفرشان کارمند رسمی و تمام وقت سازمان انرژی اتمی هستند. 10هزار نفر دیگر در شرکتهایی هستند که زیر نظر سازمان فعالیت می کنند و قراردادهای سالانه ای دارند که انتهای سال تمدید می شود یا نمی شود.اتفاقا یکی از همین افرادی که حاشیه درست کرده در یکی از شرکتها مدیرعامل بود و 250مهندس را کنار گذاشت و دلیل آورد که حراست مخالف است که من جواب دادم حراست از گذشته بوده و چرا تاکنون مشکلی نداشته است ؟ اما کنار گذاشت و یک صدای اعتراض از این مهندسین بیچاره که خیلی هایشان دانشمند و دکتر بودند و کسی که از آنها حمایت کند بلند نشد.چون به این فرد گفتیم جای دیگری برود، فریاد اعتراض دوستانش بلند شد. اصل موضوع این است که همه اعتراضات در مورد 6نفر است.دو نفر آنها بسیار سیاسی هستند و زمانی که در دوره قبل در سازمان انرژی اتمی بودم، با معرفی یک عزیزی در دولت قبل که بچه های حزب اللهی هستند وارد شدند. از این 6نفر 3نفر اصلا در سازمان نبودند و 3نفر در سازمان بودند که من اینها را ارتقا دادم – اینجاست که می گویند بپرهیز از شر کسی که به او نیکی می کنی – البته اگر آقای احمدی روشن را هم اضافه کنیم می شوند 7نفر که با هم بودند.شهید احمدی روشن سال 83 وارد سازمان شده بود و زمان من معاون بازرگانی و عضو هیات مدیره شرکت کالا الکتریک شد و همین حکم معاونت را هم داشتند[یعنی پس از این كه من از سازمان رفته بودم هنوز معاون بودند ] كه به شهادت رسید ند . آیا من کار بدی کردم؟ بپرسید قبل از حکم من،سمت آقای احمدی روشن چه بوده است؟ من کار بدی کردم چون ایشان را بچه حزب اللهی و مورد اعتماد می دانستم معاون بهترین وبزرگترین شرکت سازمان کردم و حساس ترین شغل را به او دادم ؟ یک رفیق ایشان را در حالی که از سازمان رفته بود ، برگرداندیم و مدیر عامل شرکت کالا الکتریک کردیم که در زمان مدیریت بعد از من می خواستند او را بردارند و نامه عزل او هم هست اما به دلایلی دوباره ابقا شد. من که برای بار دوم مدیریت سازمان انرژی اتمی را پذیرفتم گفتم مجددا حکم ایشان را بدهید و او را ابقا کردم اما خودش راضی نشد و رفت. دلیلش هم این بود که می گفت شما یک معاونی را منصوب کردید که من نمی توانم با او کار کنم که پاسخ دادم شما کار خود را بکن و من باید تعیین کنم چه کسی معاون باشد که با این حال خودش رفت و برایش حکم مشاورت صادرکردیم که البته هنوز در شرکت کالا الکتریک عضو هیات مدیره بوده و حقوق دریافت می کند. با این اتفاق یکی از همان 6نفر را که مدیرعامل شرکت دیگری بود به این شرکت آوردیم و او را مدیرعامل کالا الکتریک کردیم . فرد دیگری هم که هنوز هست و شخص دیگری هم بود که در چند قسمت از جمله بازرگانی فعالیت می کرد که من قسمت بازرگانی را حفظ کردم. در این میان دو نفر باقی است که یکی از آنها همان مدیری بود که 250نفر را اخراج کرده بود که دو هفته قبل آمد و به او گفتیم از این شرکت بیرون بیا و جای دیگری برای کار کردن انتخاب کن و به من هم بگو تا مشورت کنیم که اگر مناسب بود مشغول شوی که بنا شده نتیجه را بگوید اما بعد از این همه حواشی که درست کردند نمی دانم باز هم پیش من بیاید یا خیر . به یک نفر دیگر از آن گروه 6 نفره هم گفتیم که معاون دوستش در کالا الکتریک شود که گفت آنجا نمی روم و گفتیم معاون یکی از معاونان من بشو که باز قبول نکرد و من نمی دانم چه کار کنیم. شاید باید جای من در ریاست بنشیند (با خنده). پس این 6 نفر با اینکه استخدام رسمی هم نبودند ،هنوز همه هستند که 2نفر کارشان مشخص نیست و بقیه 4نفر هم سرکار هستند. من تعجب می کنم اصلا فرض کنیم این 6نفر را کنار گذاشتیم. واقعا از 15هزار نفر ، 6نفر کنار بروند همه چیز به هم می ریزد و سیستم هسته ای کشور مختل می شود ؟ امیال رژیم صهیونیستی تامین می شود؟ و.... از طرفی می گویند دانشمند هسته ای. همه این 15هزار نفر از سرباز حفاظت تا دانشمندان ما برای این موفقیتها کمک کرده اند اما هر عنوانی جای صحیح خود را دارد و همه افراد که دانشمند نیستند ضمن اینکه این عناوین عزت آفرین نیستند ، بعد هم طوری می گویند یاران شهید احمدی روشن که گویی هزارن نفر را بیکار کردیم. البته در نماز جمعه نیز حضرت آیت ا... جنتی نقدهایی به این مساله داشتند که ما خدمت ایشان رفتیم و شبهات را برطرف کردیم که ایشان متاثر شدند و بزرگواری فرمودند و گفتند این را جبران می کنم که در سخنرانی اخیر خود هم اشاره کردند.
آقای دکتر با تشکر از وقتی که دراختیار روزنامه خراسان قرار دادید.