مقاله ای درباره رابطه «علم عصب شناسی» با پرونده هسته ای ایران وتوافق ژنو
تعداد بازدید : 0
«علم عصب شناسی»
و «توافق ژنو»
نویسنده : ترجمه: امیرحسین یزدان پناه
«تصور کنید به شما گفته می شود هرکاری که دیگران انجام می دهند را شما نمی توانید انجام دهید» این جمله را محمد جواد ظریف، وزیرخارجه ایران در ماه نوامبر2013 (آبان 92) طی یک پیام ویدئویی در حمایت از برنامه هسته ای این کشور مطرح کرد. پیامی که همراه با جدیت و ناراحتی بود. او در این پیام می پرسید: «آیا شما عقب می نشینید؟ آیا شما منصرف می شوید؟یا این که محکم سرجای خود می ایستید؟»
در حالی که فقط 14 کشور، با احتساب ایران، توانایی غنی سازی اورانیوم را دارند، این پیام ظریف درست در بحبوحه مذاکرات اتمی که برای توافق هسته ای پیش رو بود، ]اشاره به مذاکراتی که قرار بود اواسط آبان 92 انجام شود و درنهایت به کارشکنی فرانسه انجامید[ این سوال را در اذهان عمومی تقویت کرد که: چرا دولت ایران با این که جمعیت این کشور تحت شدیدترین رژیم تحریم هایی طاقت فرسا در تاریخ معاصر قرار دارد اما این کار (غنی سازی) را ادامه می دهد؟
در واقع، این طور تخمین زده می شود که برنامه هسته ای ایران به یک سال غنی سازی برای تولید مواد لازم ساخت بمب اتمی نیاز دارد اما این زمان در صنایع اروپا فقط 5 ساعت است! بسیاری به این سوال چنین پاسخ می دهند که ایران به دنبال ساخت سلاح هسته ای است (چیزی که خیلی قبل تر به آن دست پیدا کرده است) حتی اگر هنوز سلاح هسته ای نداشته باشد. با این وجود برای توضیح دادن درباره انگیزه ایران برای داشتن فناوری هسته ای چارچوب های متعددی وجود دارد؛ مانند ژئوپلتییک، ایدئولوژی، ناسیونالیسم، سیاست های داخلی و احساس تهدید که باعث می شود مفسران به نتایج مختلفی برسند. آیا ایران سلاح هسته ای را برای تسلط برخاورمیانه می خواهد یا به آن برای دفاع از خود دربرابر تهدیدهای دور و نزدیک نیاز دارد؟درحالی که نمی توان فقط یک پاسخ برای این رفتار تهران بیان کرداما اگر یک موضوع مشترک وجود داشته باشد که همه این چارچوب های موجود را به هم وصل کند، کمک می کند که تفکر ایرانی ها برای ما روشن شود و در این راه آن چه این ها را به هم وصل می کند مطالعه سیستم «مغز» انسان است. اگر چه علوم اعصاب را نمی توان از فرهنگ، تاریخ و جغرافیا جدا کرد، اما در «شرق شناسی» برای مغز کاری نشده است. زیست شناسی پایه ای نشان می دهد که انگیزه های اجتماعی در توکیو، تهران، و تنیسی یکسان هستند. این نکته باعث این پیش بینی می شود که چگونه غرایز طبیعی مغز در مقابله با بی عدالتی ها می تواند مانعی در برآوردن خواسته های ذاتی باشد و اینکه تلاش برای رعایت کردن انصاف و عدالت (و رد بی عدالتی ها) چگونه می تواند به یک تراژدی بینجامد. این به ما می گوید که حرکات واقعا آشتی جویانه تا چه اندازه محمتل تر و نیز طبیعی تر از چیزهایی هستند که بسیاری به آن اعتقاد دارند و این که چطور می توان تیپ های آشتی جویانه خود را موثرتر از بقیه نشان دهیم.
4 درسی که در ادامه می آید، درس هایی است از «علم عصب شناسی» که می تواند به ما کمک کند که چطور می توان موانع رسیدن به یک توافق هسته ای با ایران را از میان برداشت. این درس ها همچنین به چالش های بسیار بزرگی که بر سر راه دست یافتن به توافق جامع و فراگیر با ایران وجود دارد می پردازد.درس اول: انسان ها برای مقابله با بی عدالتی ها
هزینه های بالایی می پردازند
تجربه های آزمایشگاهی در بیش از 3 دهه گذشته نشان می دهد که انسان ها آماده مقابله با بی عدالتی هستند، حتی با وجود صرف هزینه های سنگین و گزاف. این اصل پایه بحث بیولوژیکی(زیست شناسی) ماست. مطالعات 10 ساله ای که با استفاده از تصویر برداری و بررسی مغز انسان انجام شده است نشان می دهد که فعالیت عصبی انسان به خصوص در منطقه «قشر عایق» (کورتکس اینسولا)، نشان دهنده میزان دقیق بی عدالتی در تعاملات اجتماعی است. برای درک بیشتر به این مثال بازی «اتمام حجت-ultimatum game» دقت کنید.فرض کنید یک نفر مقداری پول دارد؛ به عنوان مثال 10 دلار و پپیشنهاد می شود که آن را با نفر دوم قسمت کند. فرض کنید 9 دلار برای خودش نگه دارد و یک دلار را به دیگری پیشنهاد می کند. اکنون نفر دوم مختار است که این پیشنهاد را قبول کند (که در این صورت هردوی آن ها این تقسیم بندی را می پذیرند) یا آن را رد کند (که در این صورت چیزی نصیب هیچ کدام نمی شود). با وجود این که این پیشنهاد برای دریافت یک پول رایگان(بدون هزینه) است اما [آزمایش ها ثابت کرده که] نفر دوم پیشنهادهایی که کمتر از 25 درصد پول را شامل باشد را رد می کند.در واقع، بی عدالتی دارای ارزش منفی است که بر ارزش مثبت آن پول (رایگان و بدون زحمت) می چربد. این بررسی ها حتی روی برخی دیگر از پستانداران هم انجام شده که نتیجه آن رد بی عدالتی بوده است. مثلا در یک نمونه که روی 2 میمون مشابه انجام شد، هردوی آن ها برای کار مشابهی آموزش دیدند اما در مقابل انجام آن کاری یک میمون به عنوان پاداش انگور قرمز شیرین دریافت می کرد و دیگری خیار، در پاسخ به این بی عدالتی آشکار، میمونی که خیار دریافت میکرد آن را دور می انداخت. این انگیزه برای مقابله با بی عدالتی و تحقیر ناشی از آن، می تواند به طور عمیق تر در مناسبات و تصمیم های ملی هم اتفاق بیفتد. در سال 1951، محمد مصدق نخست وزیر ایران نابرابری و بی عدالتی در قرار داد مشترک نقتی با انگلیس را رد کرد و به دنبال ملی شدن صنعت نفت ایران رفت. حتی به قیمت اقدامات تلافی جویانه انگلیس. انگلیس بر خرید نفت ایران تحریم هایی تحمیل کرد که به ورشکستگی خزانه ایران منجر شد و در نهایت هم در کودتای سال 1953 که توسط «سی.آی.ای» و «ام.آی.6» انجام شد، مصدق باقی مانده عمر خود را در زندان گذراند.
شش دهه بعد، این انگیزه در مقابله با بی عدالتی توسط ایرانیها دربرنامه هسته ای آن ها ظهور کرده است. برنامه ای که به ظاهر جاه طلبی است و بسیار بیشتر از نیاز واقعی آن ها به نظر می رسد. آن ها امروز به این برنامه به عنوان یک مسئله اساسی در دفاع از امنیت ملی و یکپارچگی و حقوق کشورشان فکر می کنند نه فقط یک برنامه هسته ای...
«حسین موسویان» مذاکره کننده هسته ای سابق ایران درمصاحبه با شبکه «ان.بی.سی» تصریح کرد که «اگر شما می خواهید درباره موضوع هسته ای صحبت کنید من می گویم که تحمل این فشارها اصلا ارزش آن را ندارد اما امروز موضوع هسته ای برای ایرانیان در حقیقت دفاع از یکپارچگی و اتحاد آنان و هویت مستقل در برابر فشار از بقیه است.» با این حال تهران در این زمینه سوالاتی دارد. آن ها می پرسند که آیا 6 کشور که 5 تای شان در مجموع دارای چندین هزار سلاح های هسته ای هستند باید شرایطی را به ایران دیکته کنند؟ چرا کشورهایی مانند هند و پاکستان بدون امضا کردن پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای (NPT) مخفیانه سلاح هسته ای ساخته اند اما مورد قبول جامعه بین المللی هستند در حالی که ایران با وجود امضا کردن «ان.پی.تی» در جامعه جهانی تحت فشار است؟ آیا اسرائیل که بیشتر از 100 سلاح هستهای دارد می تواند حرف از جاه طلبی هسته ای ایران بزند؟ ممکن است ما با احساسات ایرانیان موافق نباشیم، اما «علم عصب شناسی» به ما اثبات می کند که باید این نکته را در نظر بگیریم که مقابله با بی عدالتی حتی با صرف هزینه های سنگین مهم ترین انگیزه آن ها (ایرانی ها)ست.
درس دوم، تراژدی «هگلی» درباره عدالت
«علم عصب شناسی» همچنین به ما می گوید که برداشت انسان ها از مفهوم «عدالت» مختلف و به شدت انتزاعی است. این را می شود با به کار بردن همان بازی «اتمام حجت» که دربالا آن را شرح دادیم ثابت کنیم. مثلا با پیشنهاد دادن نسبت 7و 3 دلار به جای 9 و یک دلار. قضاوت دوگانه که با عدالت سازگار نباشد، حتی ممکن است تقابل میان دو بازیگر را به شدت به خطر بیندازد. تصویربرداری از مغز نشان می دهد که تجربه ذهنی (انتزاعی) از عدالت، که می تواند به این گونه قضاوت های دوگانه ناسازگار منجر شود، در فعالیت های مغز افراد کد گذاری شده است. چرا تجربه ذهنی (انتزاعی) از عدالت مهم است؟ این موضوع می تواند به نوعی با تراژدی فیلسوف آلمانی «جورج هگل» ارتباط داشته باشد که دریک داستان حماسی یونان باستان تعریف می شود و در آن هیچ یك از دو مدعی، معرّف خباثت ناب نشده و هر دو طرف در ادعاهای خود تا حدی محق اند.
امروزه مناقشه های جاری میان ایران و آمریکا و کشمکش ایران و اسراییل در فضای تراژدی هگلی قابل فهم است. در مغز مقامات ایران فهرستی از بی عدالتی های آمریکا وجود دارد؛ کمک و پشتیبانی از صدام در جریان جنگ عراق و ایران با وجود اینکه می دانستند صدام از سلاح های شیمیایی استفاده می کند، حمله به ایرباس غیرنظامی ایرانی که به کشته شدن حدود 300 نفر انجامید و سایر طرح ها برای براندازی انقلاب اسلامی.
برای برخی از سیاستمداران واشنگتن نیز شرایط همین طور است. از دید آن ها ایرانی ها کسانی هستند که در سال 1979(13 آبان 1358) آمریکایی ها را گروگان گرفته اند و از مخالفان آمریکا در عراق و لبنان حمایت کرده و می کنند.یک ژنرال سابق آمریکایی در منطقه خاورمیانه اخیرا این حس آمریکایی ها را به زبان آورد و وقتی از او سوال شد که آیا مایل است که در یک جلسه با حضور [سرلشکر] قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران حضور داشته باشد پاسخ داد: «البته که نه ... او یک تروریست است!» این نمونه را می توان رنگی از واقعیتی دانست که در احساسات دو طرف نسبت به هم وجود دارد.
در حالی که مقامات آمریکایی و ایرانی به تازگی برای غلبه بر این خصومت ها تلاش می کنند، خصومت میان تهران و تل آویو بسیار سخت شده و درحال بالاگرفتن است. از زمان پیروزی انقلاب ایران در سال 1979، نفی موجودیت اسرائیل یکی از موضوعات ایدئولوژیک جمهوری اسلامی بوده است. تهران میلیاردها دلار برای حمایت از گروه هایی مانند حزب الله و جهاد اسلامی هزینه کرده است و محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق این کشور معروف ترین کسی بود که در باره هولوکاست سوالاتی پرسیده بود.
از دیدگاه اسرائیل، ایران یک حکومت دینی متعصب است که گفته هدفش نابودی دولت یهودی است. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در ایران با نازی ها و هیتلرمقایسه می شود که نسل کشی می کند. کسانی که نزدیک به نتانیاهو هستند می گویند که او خودش را به عنوان محافظ قوم یهود می بیند، طبیعتا در چنین مقامی، او می خواهد در مقابل کشوری که موجودیت اسرائیل را تهدید کرده بایستد و اجازه ندهد که آن کشور توانایی ساخت سلاح هسته ای داشته باشد. هردو هم سعی می کنند در مقابل یکدیگر خود را مظلوم نشان دهند. ایران می گوید در مقابل زرادخانه های هسته ای گسترده اسرائیل قرار دارد و به همین دلیل اسرائیل راجالوت خود می داند اما اسرائیل هم که 80 برابر کوچکتر از ایران است، ایران را جالوت خود معرفی می کند. وقتی در یک درگیری هردوطرف خود را محق عدالت می دانند آنگاه کنارآمدن غیرممکن به نظر برسد.
درس سوم: ژست های آشتی جویانه طبیعی است
در حالی که رعایت کردن عدالت ممکن است به اختلاف ها دامن بزند اما این درگیری ها میان دو طرف مدعی تازمانی ادامه پیدا می کند که یک طرف دعوا تسلیم شود.آزمایش نشان می دهد که انسان ها این طور نیستند که کاملا خود را در رقابت با دیگران ببینند یا خودبین باشند، بلکه نسبتا میل به همکاری دارند. مکانیسم های عصبی که باعث آغاز همکاری و ادامه آن می شود در بسیاری از مطالعات و تصویربرداری هایی که روی مغز انجام شده دیده شده است. مکانیسم هایی که شامل قشر عایق قدامی است، منطقه ای از مغز که پردازش احساسات و هنجارهای اجتماعی را انجام می دهد. هنگامی که همکاری ضعیف شده یا دچار تزلزل می شود و سرمایه گذاری طرفین روی موضوع کاهش می یابد، افراد اغلب به همکاری با ایجاد حرکات آشتی جویانه که یک طرفه است روی می آورند با وجود این که این ریسک وجود دارد که این پیشنهاد سخاوتمندانه از سوی طرف مقابل به شکل مناسب پاسخ نگیرد. انسان ها از حرکات گروهی و تعاونی به عنوان یک ابزار برای مدیریت نسبت تعادل حساس بین منافع شخصی و همکاری های جمعی استفاده می کنند.
انتخاب حسن روحانی در سال 2013 بازتاب دهنده آرزوی مردم ایران برای سازش با اقتضائات بود، پس از حدود 8 سال خصومت بی وقفه با غرب. درحالی که اراده ایران در دوران احمدی نژاد پشت ایده مقاومت متمرکز بود اما در تبلیغات انتخاباتی ایران، روحانی عملگرایی بیشتری نسبت به رقبای ایدئولوژیک خود به خرج داد و در یک مناظره تلویزیونی گفت که «این خوب است که سانتریفیوژها بچرخد اما زندگی ومعیشت مردم نیز باید بچرخد.»
خلاصه این که «علم عصب شناسی» اثبات می کند که همکاری و هماهنگی امری طبیعی است؛ چیزی که در روابط تهران و آمریکا کم رنگ بوده است.
درس چهارم: اقدامات آشتی جویانه ناگهانی
و غیرمترقبه موثرتر است
مکانیسم های عصبی پنهان در ورای حرکات آشتی جویانه آن ها را غیرمنتظره تر و البته موثرتر می کند. اما چرا؟ بیشتر پاداش و مجازات های غیرمنتظره تاثیرشان بیشتر از وقتی است که یک اتفاق تحت تصمیم گیری ما انجام شود. براساس آزمایش های مختلف مغزی که انجام شده این موضوع اثبات شده است که مغزانسان دارای یک سامانه پیشرفته برای محاسبه اختلاف میان اتفاقاتی است که انتظار وقوع شان را داریم و آن اتفاقاتی که انتظار وقوع شان را نداریم. در سال 2009 که اوباما تازه بر سرکار آمده بود یک پیام ویدئویی غیرمنتظره برای مردم ایران و رهبرعالی جمهوری اسلامی ایران فرستاد. او این کار را با نوشتن 2 نامه خصوصی بی سابقه به (آیت ا...) خامنه ای ادامه داد و به دنبال آن بود تا نشان دهد که می خواهد روابط جدیدی با ایران داشته باشد. 4 سال بعد در یک دیپلماسی توئیتری غیرمنتظره شاهد تغییر لحن مباحث سیاست خارجی آمریکا درباره ایران بودیم. ناگهان دیدیم که ما دیگر در آستانه جنگ با ایران نیستیم بلکه در آستانه دستیابی به موفقیت دیپلماتیک قرار گرفته ایم اما نه بالفعل بلکه بالقوه. تماس تلفنی بی سابقه اوباما و روحانی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر2013 این انتظارات را بالا برد و حتی بیشتر از آن اعتماد به نفس را در هر دو کشور برای تحول دیپلماسی افزایش داد.
منبع:www.the atlantic.com