گفت وگو با دكترسیدحسین موسویان عضو پیشین تیم مذاكره كننده هسته ای
تعداد بازدید : 0
قدرت های بزرگ حق غنی سازی را برای هیچ كشوری
به رسمیت نشناخته اند
نویسنده : هادی محمدی
توافق ژنو از تشدید بحران و تحریم های کشنده جلوگیری کرد
سید حسین موسویان روزگاری در کشورمان به عنوان سخنگوی تیم مذاکره کننده هسته ای در زمان ریاست دکتر روحانی بر تیم مذاكره كننده شناخته می شد اما این دانش آموخته دکترای روابط بین الملل که 8سال سابقه سفارت در آلمان را نیز در سابقه خود دارد ، این روزها بیشتر از همیشه در سطح رسانه ها و اندیشکده های غربی شناخته می شود و از او به عنوان یک مدافع سرسخت مذاکرات و برنامه صلح آمیز هسته ای کشورمان یاد می شود. موسویان که اکنون به تدریس سیاست در دانشگاه پرینستون آمریکا مشغول است، با روی باز از مصاحبه در باره مسئله هسته ای استقبال كرد ، تغییرات در سطح دولت و روی کار امدن دوستان قدیمی موسو یان نیز این فرصت و فضا را به وی داده تا با خیالی آسوده تر به تحلیل پرونده هسته ای ایران بپردازد .البته به طور مشخص اشاره می كند كه « اساس توافق فعلی همان اساس مذاکرات در دوره آقای لاریجانی و آقای جلیلی است با این تفاوت كه تیم مذاكره كننده فعلی به دلیل شرایط سیاسی توانست امتیاز بیشتری بگیرد » دیدگاه های موسویان به دلیل این كه در برهه ای از نزدیك درگیر مذاكرات هسته ای بوده درباره نوع نگاه آمریكایی ها به حق غنی سازی برای ایران ،انتقاد های داخلی به توافق ژنو ،موانع پیش روی توافق جامع و ... قابل تامل است . موسویان اما علی رغم برشمردن موانعی تاكید می كند:« چالش اساسی بر سر نیاز واقعی و عملی ایران به سوخت هسته ای خواهد بود که این نیاز مشخص کننده ظرفیت غنی سازی ایران خواهد بود.»او دراین باره توصیه هایی دارد و ... گفتگوی روزنامه خراسان با دكتر سید حسین موسویان در خصوص توافق ژنو وبرخی ابهامات آن از طریق فضای مجازی و هزاران کیلومتر دورتر از میهن انجام شد و ایشان با بزرگواری به سوالات ما ن پاسخ گفت .
یكی از مواردی كه جناب عالی اخیرا مطرح كرده اید وبازتاب زیادی هم داشته نوع رویكرد آمریكا به مسئله غنی سازی است و این كه آمریكا در طول 70 سال گذشته حق غنی سازی را برای هیچ یك از كشورها به رسمیت نشناخته و ژاپن ، كره جنوبی ، آرژانتین و ... را مثال زده آید . این در حالی است كه مواردی كه شما مثال می زنید عمدتا متحدان آمریكا هستند یا با آن كشور مشكلی ندارند در حالی كه ما اختلافات بنیادینی با واشنگتن داریم با این توصیف به نظر شما عقلانی است در توافق نهایی به این رویه آمریكا بسنده كنیم و آن را تضمین بدانیم ؟ اصولا در این باره چه كاری می شود كرد ؟
من گفته بودم مهم ترین چالش و اختلاف نظری که در خصوص توافقنامه وجود دارد در حقیقت پاسخ به این پرسش است که آیا غنی سازی ایران به رسمیت شناخته شده است یا خیر؟ جان کری وزیر امور خارجه آمریكا در یک مصاحبه اعلام کرد که ما این حق را به رسمیت نشناخته ایم اما طرف ایرانی تاکید می کند که این حق به رسمیت شناخته شده است . منتقدان این توافقنامه در داخل و خارج از ایران بخصوص آمریکا هم بر روی این اختلاف نظر مانور می دهند. به نظر من برای درک مساله غنی سازی اورانیوم در ایران باید به سابقه 40 ساله سیاست آمریکا در قبال غنی سازی دقت کنیم . آمریکا پس از تصویب معاهده آن پی تی در اواخر دهه 60 و اجرایی شدن آن در ابتدای دهه 70 تا به امروز به شکل رسمی ، غنی سازی در هیچ کشوری را به رسمیت نشناخته است . این بدان معنا است که تعبیر officially recognizing the enrichment هیچ گاه در خصوص هیچ کشوری از سوی آمریکا صورت نگرفته است. آمریکا نه به این حق برای آلمانی ها ،ژاپنی ها ، هلند، برزیل و نه در مورد آرژانتین رسمیت نبخشید. پروسه غنی سازی در تمام کشورهایی که پس از معاهده آن پی تی به این فناوری دست یافته اند ، از سوی آمریکا هیچ گاه به رسمیت شناخته نشده است . آمریکایی ها می دانند که غنی سازی مخالف قوانین آن پی تی نیست و به این واقعیت حتی اگر آن را به زبان هم نیاورند، اعتقاد دارند.
دومین مساله این است که آمریکایی ها اعتقاد دارند اگر حق غنی سازی ایران را به رسمیت بشناسند ، رقابتی بین المللی بر سر غنی سازی در سطح جهانی شکل می گیرد که خطر و تهدید اشاعه تسلیحات هسته ای را گسترش می دهد. بنابراین آمریکایی ها در برابر تمام کشورها سیاست دوگانه ای را اتخاذ کردند دال بر اینکه غنی سازی در کشورهایی که به آنها اعتماد دارند مانند آلمان و ژاپن را به شکل ضمنی و عملی می پذیرند. متاسفانه این مساله در داخل کشور به شکل صحیح درک نشده است . حقیقت این است که عدم به رسمیت شناختن حق غنی سازی از جانب آمریکا تنها در خصوص ایران اعمال نمی شود و سیاست کلی و 40 ساله آمریکا است . آنچه که در توافقنامه ژنو موسوم به برنامه اقدام مشترک رخ داده هم دقیقا انعکاسی از همین سیاست آمریکا است و به گمان من آنچه که در توافقنامه نهایی میان ایران و 1+5 در خصوص غنی سازی اورانیوم ممکن است رخ دهد هم بیش از این نخواهد بود. در این توافقنامه و احتمالا توافقنامه نهایی هم آمریکا در عمل و نه به اذعان رسمی و شفاهی ، غنی سازی در خاک ایران را پذیرفته و خواهد پذیرفت.زمانی که آمریکا این حق را برای متحدان خود مانند آلمان و ژاپن به رسمیت نشناخته است ما چگونه انتظار داریم که این حق را برای ما به رسمیت بشناسند؟ البته که ایران نیازی به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی خود از سوی آمریکا یا سایر کشورها ندارد. بر اساس معاهده آن پی تی ، حق غنی سازی ایران قانونی است اما در ده سال گذشته علت مشاجره ما با 1+5 اصرار آنها بر این نکته بوده که ایران نباید در عمل غنی سازی اورانیوم را انجام دهد چرا که ما به ایران به عنوان کشوری که بتواند از این حق خود استفاده کند، اعتماد نداریم. امروز 1+5 پذیرفته است که ایران می تواند در عمل غنی سازی اورانیوم را در قبال اقدام های اعتماد سازی مانند شفافیت سازی ، افزایش بازرسی ها و اعمال برخی محدودیت ها در درصد آن مانند ممنوعیت غنی سازی بیش از 5 درصد در خاک کشور خود انجام دهد.
اما در مورد سوال شما باید تصریح كنم اصولا بحث من در مورد آمریکای تنها نیست. قدرتهای جهانی بعد از تصویب معاهده آن پی تی ، غنی سازی در کشورهای متحد خود مثل آلمان و ژاپن را بطور ضمنی و در عمل تحمل کرده و پذیرفته اند لکن هیچ گاه نیامدند طی قراردادی بطور کتبی غنی سازی آنها را به "رسمیت" بشناسند.ضمنا کشوری مثل ژاپن هم پروتکل الحاقی را پذیرفته و هم غنی سازی را زیر 5درصد انجام می دهد. لذا ما هم باید واقع بین بوده و بیش از این هم توقع نداشته باشیم . همین که در توافق نهایی بپذیرند ایران هم غنی سازی داشته باشد ، کافی است چون معاهده آن پی تی هم حق ما را به رسمیت می شناسد. به هرحال همین قدرتهای بزرگ هستند که نهایتا در مورد پرونده ایران در شورای امنیت و سازمان ملل تصمیم می گیرند.
با توجه به سوال قبلی اصولا می توان بر مبنای توافق ژنو چشم اندازی برای پذیرش حق غنی سازی در ایران داشت؟
بله. اگر توافق نهایی حاصل شود ایران عملا غنی سازی خواهد داشت و قدرت های بزرگ هم خواهند پذیرفت منتهی با شرایطی که در توافق نامه ذکر خواهد شد.
شما اخیرا درمقاله ای در المانیتور توصیه هایی را به مسئولان داشته اید برای تهیه طرح های توجیه اقتصادی غنی سازی در ایران ، این توصیه ها مبتنی بر چه نگرانی است؟ چون اخیرا با آقای عباسی مصاحبه داشتیم و ایشان معتقد بود كه آن ها در قدم بعد، پس از این كه غنی سازی 20 درصد را تعطیل كردند با این استدلال كه ایران نیاز عملی به غنی سازی ندارد و با توجه به قید تعریف عملی غنی سازی در توافق ژنو به سمت تعطیلی كامل غنی سازی 5 درصد می روند .این دغدغه شما ناشی از چیست؟
اصل توافق اولیه ژنو بر این مبنا است که ایران غنی سازی را برای مصرف داخلی در زمینه های صلح آمیز می خواهد و نه برای تولید بمب. لذا ایران باید بتواند در مذاکرات آتی میزان مصرف واقعی و عملی صلح آمیز خود را ارائه کند. این موضوع نقش بسیار مهمی در سرنوشت غنی سازی ایران خواهد داشت.
یكی از استدلال های جدی موافقان توافق ژنو این است كه این توافق در فضای بین المللی باعث شد تا ایران را از انزوا خارج كرده، همچنین گروه های جنگ طلب را منزوی كرد (مثل نتانیاهو و كنگره امریكا). چقدر با این استدلال موافق هستید ؟ و ایا اگر این توافق صورت نمی گرفت و كنگره به طرف تحریم كامل نفت ایران می رفت گزینه جنگ اجتناب ناپذیر بود ؟
من موافقم که توافق ژنو از تشدید بحران و اعمال تحریم های کشنده جدید علیه جمهوری اسلامی ایران جلوگیری کرد، برخی از تحریمها را هم بر طرف کرد ، راه هم برای توافق نهایی باز کرد و در بازسازی روابط تخریب شده خارجی ما هم موثر بود.
چشم انداز توافق جامع بین ایران و 1+5 را چگونه ارزیابی می كنید؟ با توجه به مثبت تلقی شدن دور اول مذاكرات جامع در وین آیا می توان به رسیدن به توافق امیدوار بود؟ چه مسائلی را به عنوان تهدید های این توافق می توان برشمرد؟
راه سختی در پیش است. چهار مسئله اصلی : آب سنگین اراک، سایت غنی سازی فردو، نیاز عملی ایران و بازرسی های گسترده مشکل ترین مباحث پیش روست که حل و فصل آن هم کار ساده ای نیست. خانم اشتون هم احتمال دارد که چند ماه آینده نیز تغییر کنند و فرد جدیدی مسئول سیاست خارجی اتحدیه اروپا شود که ممکن است در جریان مذاکرات گذشته نباشد.اما در توافق اولیه ژنو مهمترین معضل 10 سال گذشته مذاکرات هسته ای حل شده و آن هم اینکه پذیرفته اند که ایران غنی سازی داشته باشد و در حد مصرف و نیازش هم بتواند سوخت هسته ای تولید کند.
لذا می توان به نتیجه نهایی خوشبین بود. اما در زمینه چالش ها و تهدیدها می توان به موارد زیر اشاره کرد : نخستین چالش، زیاده طلبی است. چالش دوم، مخالفین توافق در هر دو طرف هستند. در آمریکا کنگره اسرائیلی، لابی صهیونیست، لابی برخی از کشورهای عربی و منافقین با تمام قدرت به دنبال این هستند که اول: مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا را متوقف کنند؛ دوم: مذاکرات آتی را به شکست بکشانند؛ سوم: تحریم های برداشته شده را دوباره برگردانند و تحریم های بیشتر علیه ایران اعمال کنند و نهایتاً آمریکا را به سمت حمله نظامی به ایران سوق دهند. در ایران هم مخالفانی وجود دارند که از نظر من اکثر آن ها دلسوز کشور و انقلاب هستند و نگرانند که در این مذاکرات به منافع ملی ایران لطمه وارد شود.
چالش سوم آن است که مذاکره کنندگان در هر دو طرف واقع بینانه برخورد نکنند. مثلاً اظهارات پیشین خانم وندی شرمن، در کنگره آمریکا که ایران باید آب سنگین اراک را تعطیل کند و سایت «فردو» را ببندد هم زیاده طلبی است و هم غیر واقع بینانه.
چالش چهارم هم نبود دورنگری و اهداف بلند مدت تر است. به قدری هر دو طرف در داخل خود در فشارند که ممکن است به راه حل کوتاه مدت که به طور مقطعی راضی کننده جناح های سیاسی مخالف داخلی باشد، تن دهند و از این فرصت برای اهداف و منافع کلان و بلند مدت استفاده نکنند.
این خوشبینی تا چه حد به تیم جدید مذاکره کننده که از همکاران قدیمی شما هم هستند ارتباط دارد ؟
البته توافقی که در ژنو توسط تیم فعلی هسته ای حاصل شد اصولاً و اساساً همان چارچوبی است که در آلماتی توسط تیم آقای جلیلی مذاکره شد و در دوران آقای لاریجانی هم یک توافق ضمنی با آقای سولانا به وجود آمد مبنی بر « Freeze To Freeze » یا «تعلیق در برابر تعلیق». معنی آن هم این بود که قدرت های بزرگ تحریم بیشتر را تعلیق و متوقف می کنند و ایران هم غنی سازی بیشتر را تعلیق می کند.اگر آقای لاریجانی در همان مقطع از داخل حمایت می شد، این فرمول را می توانست نهایی کند و حداقل نیمی از تحریم های فعلی را نداشتیم. لذا اساس توافق فعلی همان اساس مذاکرات در دوره آقای لاریجانی و آقای جلیلی است. منتهی تیم فعلی یک مقداری امتیاز بیشتری گرفت آن هم به این دلیل که فضای بین المللی در دوره مذاکرات جدید نسبت به ایران مثبت شد که دلیل اصلی آن هم انتخابات ریاست جمهوری 92 بود. در عین حال زحمات مذاکره کنندگان قبلی در دوره های آقایان لاریجانی و جلیلی هم زمینه ساز توافق اخیر شد.عملکرد تیم فعلی بیشتر شبیه عملکرد تیم هسته ای در دوران آقای خاتمی است. در بهار سال 1384 تیم هسته ای آقای خاتمی پیشنهادی به سه کشور اروپایی کرد که بیشترین شباهت را با توافق اخیر هسته ای در ژنو دارد.
آیا مذاکرات اخیر در وین را گامی بزرگ و روبه جلو می دانید؟
نخستین دور مذاکرات توافق جامع به خوبی پیش رفت زیرا توانستند روی اصول و چارچوب مذاکرات در چند ماه آینده توافق کنند. همچنین در مورد یک برنامه زمانبندی شده تا حداقل چهار ماه آینده هم توافق شد که شامل دیدار های منظم در سطوح کارشناسی و عالی است.
اما نباید فراموش کرد که دو طرف، اختلاف های جدی در مورد کم و کیف توافق نهایی دارند و لذا مذاکرات سختی در پیش است.
اساس اختلاف هم بر این مبناست که استراتژی ایران در مورد توافق نهایی بر مبنای شفافیت سازی در چارچوب مقررات آژانس است و استراتژی قدرت های جهانی بر مبنای ایجاد محدودیت در برنامه تولید سوخت هسته ای ایران است. دو طرف با دو استراتژی متفاوت وارد کارزار دیپلماتیک شده اند. اساس خواست ایران، مقررات معاهده ان.پی.تی است در حالی که طرف مقابل تعهداتی فراتر از ان.پی.تی طلب می کند. آن ها می خواهند ایران آب سنگین اراک و سایت غنی سازی «فردو» و توسعه نسل جدید سانتریفیوژها را تعطیل کند. اینها زیاده طلبی قدرت های جهانی است که مذاکره کنندگان ایران نباید بپذیرند و نخواهند پذیرفت.
در عین حال چالش اساسی بر سر نیاز واقعی و عملی ایران به سوخت هسته ای خواهد بود که این نیاز مشخص کننده ظرفیت غنی سازی ایران خواهد بود. قدرت های بزرگ هم پذیرفته اند که ایران خودش نیازش را تعیین کند اما آن ها وقتی قانع خواهند شد که ایران بتواند یک برنامه نیاز عملی و واقعی را ارائه کند. لذا این وظیفه مهم به دوش سازمان انرژی اتمی ایران است که مهم ترین بخش مذاکرات نیز خواهد بود.