واشنگتن و گیجی دیپلماتیک
نویسنده : علیرضا رضاخواه
بررسی چالش های راهبردی آمریکا در خاورمیانه
«جان کری» وزیر امور خارجه آمریکا در اجلاس جهانی اقتصاد داووس عقب نشینی آمریکا از دخالت در تحولات جهانی به ویژه خاورمیانه را رد کرده و ضمن انتقاد از بیان این موضوع، آن را افسانه خواند. وی اذعان داشت از این که برخی اوقات می شنود که ایالات متحده جهان را رها کرده بهت زده می شود و این امر که آمریکا در حال دست کشیدن و یا عقب نشینی از جهان است بیشتر شبیه یک افسانه است. با این حال ظاهرا این تنها جان کری است که بی تحرکی دیپلماتیک آمریکا را منکر می شود.
تحلیل گران معتقدند که تحرکات و دیپلماسی نوین ایالات متحده در مناطق ژئوپولیتیک و حساس منطقه ای و جهانی بیان گر کاهش میل مقامات آمریکایی برای هزینه کردن برای بازیگری در نقش رهبری جهان است. این در حالی است که در زمان رئیس جمهور پیشین آمریکا استراتژیست های این کشور به دنبال رویای "قرن جدید آمریکایی " بودند. رویایی که قرار بود نظم نوین جهانی وعده داده شده توسط جورج بوش پدر را در حکومت جورج بوش پسر عینیت بخشد. این روزها سیاست مداران کاخ سفید علی رغم لفاظی های زیاد ظاهرا برنامه ای مشخص برای سیاست خارجی خود ندارند. تدوین برنامه های نادرست و تجویز نسخه های اشتباه در مناطقی همچون خاورمیانه که دارای ذخایر بالای انرژی بوده و اهمیت تاثیر گذاری بالای جهانی در تحولات سیاسی و به تبع آن اقتصادی را داراست، نمونه ای از این سردرگمی است.
" گیجی" کاخ سفید و باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا در مواجهه با وضعیت جهان عرب و جهان اسلام به طور کلی و وضعیت سوریه به طور خاص سوالات بسیاری را پیش روی تحلیل گران سیاسی در منطقه قرار داده است. هنوز بسیاری نمی دانند که مواضع حقیقی آمریکا چیست و دقیقا چه هدف یا اهدافی را دنبال می کند. برژینسکی مشاور سابق امنیت ملی آمریکا اخیرا در مصاحبه ای با دو یچه وله صراحتا عنوان د اشته است که کاخ سفید فاقد استراتژی مشخص در منطقه است. این که آمریکا یک روز از مبارک حمایت کرده و وی را شریک استراتژیک خود می داند و روز دیگر انقلاب مردمی مصر و سرنگونی مبارک را راهی به سوی آزادی می خواند و دیگر روز کودتای نظامی علیه دولت منتخب را تمرین دموکراسی مینامد، بیانگر انفعالی عمل کردن دستگاه دیپلماسی این کشور است. بن کاسپیت مقاله نویس المانیتور در رابطه با سیاست های واشنگتن در قبال تحولات مصر می نویسد :" در هر صورت آن احساسات پیروزمندانه چند ماه پیش با این باور که اخوان المسلمین در صدد به تصرف درآوردن خاور میانه است ، حالا دیگر از میان رفته است. اخوان المسلمین در موضع دفاعی قرار گرفته و برای بقای خود تلاش می کند. چیزی که در این میان حیرت انگیز است شرط بندی آمریکایی ها روی اخوان المسلمین است که بسیار ناپخته، ساده لوحانه و بی اساس بود و نادرستی آن اثبات شد. حالا آمریکایی ها حال و روز یک احمق دهاتی را دارند. با به زندان رفتن مرسی آن ها در حالی که دندان به هم می سایند مجبورند از ژنرال عبدالفتاح السیسی حمایت کنند که همه آرزویش این است که خلف و جانشین جمال عبدالناصر باشد."
کار به جایی رسیده که همپیمانان منطقه ای آمریکا هم دچار سردرگمی شده اند، ایشان تلاش دارند دریابند که واقعا ماهیت سیاست های آمریکا چیست، چه مسائلی باعث تغییر ناگهانی و مطالعه نشده مواضع آمریکا می شود و چرا آمریکا نمی تواند سیاستی روشن در قبال منطقه اتخاذ کند و صادقانه تمایلی برای حل مشکلات آن از جمله جنگ های جاری در برخی کشورهای منطقه از خود نشان نمی دهد. مسئله ای که سبب شده تا بسیاری از اعراب نیز نتوانند مواضعی هم سنگ با آمریکا و در بسیاری از موارد حتی مواضعی در تضاد با مواضع آمریکا اتخاذ کنند. واقعیت این است که تغییر ثقل استراتژیک از خاورمیانه به خاور دور و کوچک شدن بازوی نظامی ایالات متحده در کنار گفتمان لیبرال دولت اوباما، آمریکا را در شرایط گذار از سلطه هژمونیک بوروکراسی محافظه کارانه در پنتاگون و وزارت خارجه قرار داده است.
سوزان رایس مسئول تدوین رویکرد جدید
نیویورک تایمز در تحلیلی به قلم مارک لندلر، به روندی پرداخته است که در نتیجه آن ایالات متحده تصمیم به تغییر نوع بازی خود در منطقه خاورمیانه گرفته است و قصد دارد در آینده به مناطق دیگر جهان توجه بیشتری نشان دهد. به نوشته این روزنامه، از ماه ژوئیه تا اوت امسال، هر صبح شنبه، سوزان رایس، مشاور جدید امنیت ملی اوباما، رئیس جمهور آمریکا، نشستی با چند تن از دستیاران خود در دفترش در کاخ سفید برگزار کرده است تا نقشه آینده سیاست دولت آمریکا در منطقه خاورمیانه را طراحی کنند و سیاست آمریکا را در مسیر جدیدی قرار دهند.
بنابر این گزارش اوباما در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، با اعلام اینکه عمده تلاش هایش را معطوف به مذاکره بر سر برنامه هسته ای ایران، سازش اعراب و رژیم اسرائیل و موضوع سوریه متمرکز خواهد کرد و سایر مسائل را در رده دوم اهمیت قرار خواهد داد، اولویت های خود را براساس همین نقشه راه جدید اعلام کرده است. این بدان معناست که کشورهایی مانند مصر، بحرین، لیبی، تونس، و یا یمن نقش کمرنگ تری در شکل دهی به بازی آمریکا در خاورمیانه بازی خواهند کرد. به گفته رایس، هدف اوباما این است که سیاست خارجی آمریکا به خاورمیانه محدود و در آن غرق نشود. او تأکید می کند که آمریکا نمی تواند همه وقت خود را برای یک منطقه ـ هرقدر هم که مهم باشد ـ بگذارد و بنابراین وقت آن رسیده که واشنگتن کمی عقب بنشیند و دوباره سیاست هایش را ارزیابی کند.
باز تعریف منافع آمریکا در خاورمیانه
نیویورک تایمز خاطرنشان می کند که این سیاست جدید، نه تنها شباهت ناچیزی به مداخله های شدید بوش به بهانه آزادسازی دارد، بلکه با سخنان دو سال پیش اوباما هم بسیار متفاوت است. بنابراین، خط کلی سیاست های جدید آمریکا نوعی عمل گرایی است که براساس آن، آمریکا، مگر در مواردی که به خود یا متحدانش حمله شود، در جریان نفت اخلالی پدید آید و یا حمله در پاسخ به شبکه های تروریستی یا سلاح های کشتار جمعی توجیه پذیر باشد، از به کار بردن زور پرهیز خواهد کرد. به عبارت دیگر، اوباما از زور برای گسترش دموکراسی بهره نخواهد گرفت. مارک لندلر خاطرنشان می سازد که این سیاست در حالی در پیش گرفته شده که رایس 48 ساله به داشتن روحیه تهاجمی مشهور است و از اصلی ترین نیروهای مداخله هوایی ناتو در لیبی بوده است. بااین حال، به نظر می رسد تحولات چند سال اخیر خاورمیانه و ارائه پاسخ هایی تازه برای پرسش هایی جدی مانند اینکه منافع حیاتی آمریکا در خاورمیانه کدامند، تحولات عربی اخیر چه تأثیری بر موقعیت آمریکا داشته اند، دولت اوباما در نگاه واقع بینانه به کسب چه دستاوردی می تواند امیدوار باشد و چه چیزهایی برای آن دست نیافتنی است، رایس و گروهش را به تدوین نقشه راه جدیدی برای سیاست های خاورمیانه ای اوباما واداشته است.
سه گانه ایران، عربستان و رژیم صهیونیستی
رامی خوری، مدیر مؤسسه سیاست های عمومی و امور بین الملل عصام فارس در دانشگاه آمریکایی بیروت نیز در تحلیلی در ایجنس گلوبال به تحولات اخیر در روابط آمریکا با کنشگران اصلی خاورمیانه پرداخته است. به نوشته او، در ماه های گذشته، تحولاتی تاریخی در روابط آمریکا با پنج بازیگر راهبردی و کلیدی خاورمیانه رخ داده است: عربستان، رژیم اسرائیل، ایران، ترکیه و مصر. اما مهم ترین تغییرات در رابطه آمریکا با مثلث رژیم اسرائیل، عربستان و ایران اتفاق افتاده است که گرچه برای پیش بینی پیامدهای نهایی آنها زود است، اما بی تردید نقش مهمی در آینده خاورمیانه بازی خواهند کرد. درمورد ایران، آمریکا گفت وگوی مستقیم و جدی با این کشور را در فضایی مثبت تر آغاز کرده است تا به مناقشه درباره توان هسته ای ایران پایان دهد و به نگرانی های ایران درباره سیاست های آمریکا درقبال این کشور پاسخ گوید. از نگاه رامی خوری، اگر مذاکرات ایران و 1+5 موفق شود، تغییری اساسی اتفاق می افتد، ایران آهسته آهسته پیوندهایش را با قدرت های جهانی محکم تر می کند و روابطش را با کشورهای خاورمیانه دگرگون می سازد. این موضوع پیامدهایی مهم برای عربستان و کشورهای شورای همکاری و همچنین وضعیت عراق، سوریه ولبنان دارد. ازسوی دیگر، نگرش درحال تغییر آمریکا به ایران موضوعی بسیار نادر در خاورمیانه است؛ زیرا سیاست های آمریکا در این زمینه ـ شاید برای نخستین بار ـ توجهی به بیم ها و امیدهای رژیم اسرائیل ندارد. تل آویو و لابی رژیم صهیونیستی تا امروز نتوانسته اند مانع گفت وگوی تهران و واشنگتن شوند و این تغییری بسیار مهم است که ببینیم سیاست خارجی آمریکا بیشتر از منافع ملی آن تأثیر می پذیرد تا از نگرانی ها، موش دوانی ها و درخواست های رژیم اسرائیل. سومین تغییر مهم، انتقاد علنی دولت عربستان از سیاست های خاورمیانه ای آمریکاست. این رفتار نامعمول ریاض البته در خلأ شکل نگرفته و ادامه یکی از مهم ترین تغییرات زاده انقلاب های عربی است: تغییر رفتار دیپلماتیک و سیاسی عربستان و شورای همکاری. این پادشاهی های محافظه کار از اعتراض های مردمی و تمایل آشکار آمریکا به پذیرفتن دولت های اسلام گرای منتخب احساس نگرانی می کنند و به همین سبب شاهد اقداماتی همچون ارسال نیروی نظامی به لیبی و بحرین، دخالت در جنگ داخلی کشوری دیگر، مخالفت با قدرت های منطقه ای و جهانی و مشارکت در بازی های سیاسی قدرت برای بازتعریف نظم منطقه ای ازسوی این کشورها هستیم.
در ترکیه و مصر نیز دولت هایی قوی تر و با اعتمادبه نفس بیشتر ظاهر شده اند که درپی ایفای نقش منطقه ای هستند. از نظر خوری، همه این پنج کشوری که روابط آمریکا با آنها دست خوش تغییر است، بازیگرانی کلیدی در موازنه قدرت و معماری امنیتی نوین منطقه اند. با اینکه برای پیش بینی برآیند نهایی این تحولات هنوز زود است، می توان پیش بینی کرد که در صورت ادامه روند کنونی و تغییر جدی نگاه و سیاست های خاورمیانه ای آمریکا، آینده این منطقه تفاوت های بسیاری با گذشته آن خواهد داشت. البته دراین میان، منتقدانی که در دولت بوش سمت هایی داشته اند و اکنون در اندیشکده های آمریکایی مشغول فعالیتند، با انتقاد از روند جدید بر این باورند که کنار کشیدن آمریکا از مسائل خاورمیانه این کشور را از خطرات ناشی از مسائل خاورمیانه در امان نگه نمی دارد.